دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیره‌ای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1862601571
سانحه شدید رانندگی برای ستاره بازار نقل و انتقالات
واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
سانحه شدید رانندگی برای ستاره بازار نقل و انتقالات
بختیار رحمانی شب گذشته دچار سانحه رانندگی شده که البته جان سالم به در برده است.
روز نو : بختیار رحمانی شب گذشته دچار سانحه رانندگی شده که البته جان سالم به در برده است.
رحمانی که در حال حاضر صحیح و سالم است بعد از افتادن این سانحه اظهار داشت: «من پنجشنبه شب مرخصی گرفتم که به خانه بروم اما از ظهر که راه افتاده ام هنوز به خانه نرسیده ام و یک حادثه برایم اتفاق افتاد که البته به خودم چیزی نشد ولی در این برف و سرما واقعا گیر کردم.»
وی افزود: «ماشینم فدای سرم، مهم این است که خودم سالمم. دوستم نیز همراهم بود و واقعا صحنه خیلی بدی رخ داد فقط شانسی که آوردم این بود که نه ماشینی رد می شد نه کسی پشت سرم بود. ماشین از دستم در رفت و من هم به گاردهای کنار جاده زدم که خیلی کمکم کرد وگرنه معلوم نبود چه اتفاقی برایم بیافتد.»
رحمانی در ادامه با اشاره به مشکلاتی که در خصوص سربازی اش پیش آمده، گفت: «من خودم کلی ناراحتی داشتم و حالا این هم اضافه شد. البته هیچ کس نگران نباشد چون خوشبختانه اتفاقی برای خودم نیفتاده.»
او در همین باره ادامه داد: «برف شدیدی و همه جای جاده یخ زده بود و اتفاقا پسری را دیدم که از ماشین جا مانده بود و می خواست سوار ماشین من شود ولی من واقعا عجله داشتم و تنها کاری که کردم این بود که پتویی که داخل ماشین و به همراه داشتم را به او دادم امیدوارم الان سالم باشد چون از رنگ و رخ افتاده بود.»
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-