واضح آرشیو وب فارسی:مهر: خورشيد خردادهاي انقلاب.../ شهدا: ما ميرويم تا راه تو بماند حضرت آفتاب
از شهيد اسلامي كه در وصيتنامهاش از همه مي خواهد امام خميني را چون نگين انگشتري در ميان خود بگيرند تا شهيد عبدالرضا عليخاني كه مطمئن است آگاهانه فرياد حسين زمان اش را لبيكگفته است همه راه خود را مي دانسته اند و اطمينان داشته اند كه همانند مهدي رجب بيگي كه در وصيش مي نويسد: " مىرويم تا خط امام بماند، خطى كه از ابراهيم آغاز شده و در تداوم سرخ خويش با دستهاى پاك محمد و على به قلب پرشور امام امت رسيد تا رنجبران زمين را ازجور حكومت قابيليان برهاند" رفتند تا راه امام بماند و ما ...
به گزارش باشگاه جواني برنا، در دوران انقلاب و جنگ تحميلي كلام نوراني امام (ره) آنچنان تسلي بخش و حجت بود كه مردم با جان و دل آن را در هر دموبازدمخود حس ميكردند و تلاش مي كردند كه به آن جامه عمل بپوشانند. اما امام در نگاه شهيداني كه جان خود را در دست گرفتند و براي حيات انقلاب و اين مرز و بوم جلوي توپ و تانك رفتند جايگاهي بس متفاوت تر از ديگران داشت... كافي است تا در ميان وصيتنامه شهدا تورقي بكنيد تا عشق به امام (ره) را در زلال ترين شكل ممكن و در آن لحظههاي شهادت حس كنيد؛ عشقي كه سرمنشاء اش جز عشق به خدا نمي تواند باشد.
فرقي نداشت كه اين شهدا اهل كجا بودند، چند كلاس سواد داشتند و... فقط مهم اين بود كه در مهمترين نوشته زندگي شان كه قرار بود بعد از سفر از اين دنيا به دست خانواده شان برسد بهترين و والاترين كلام ها به امام (ره) تعلق مي گيرد و همواره از رهبرشان با نام "حسين زمانه"، "نگين انگشتري"و " نجات دهنده" ياد مي كنند...
دردي است درد غربت...
تعدادي از شهدا همان ابتداي وصيتشان را با نام امام مزين مي كردند نامي كه كه روزي شنيدنش لرزه بر اندام كاخ نشينان مي انداخت. شهيد محمد جواد مهرجردى يزدى در وصيت نامه اش مي نويسد:
"سلام و درود بر تو اى آزاد مرد، درود ما بر تو اى حامى مستضعفان، درود برتو اى درهم شكننده بتها وبتكدهها، سلام بر تو اى رهايى دهنده امت از قيداستعمار، درود بىپايان ما بر تو اى خمينى، رهبر امت"
بهگزارش برنا، مهدي باكري نيز در وصيت نامه اش مي گويد: "سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم وستم، عصر كفر و الحاد،عصر مظلوميت اسلام وپيروان واقعي اش. عزيزانم شبانه روز بايد شكرگزار خدا باشيم كه سرباز راستين صادق اين نعمت شويم و بايد خطر وسوسه هاي دروني و دنيا فريبي را شناخته و بر حذر باشيم كه صدق نيت و خلوص در عمل ،تنها چاره ساز است"
اما براي شهيد محمد جهان آرا ديدن رنج ها و ناراحتي هاي امام بيش از هر چيز ديگر سنگيني مي كرد. بطوري كه بخش وسيعي از وصيت نامه او به درد دل با امام(ره) اختصاص دارد. جهان آرا در وصيت نامه اش اين گونه با رهبرش نجوا مي كند:
"و تو اي امامم! اي كه به اندازه تمام قرنها سختي ها و رنج ها كشيدي از دست اين نابخردان خرد همه چيزدان! لحظه لحظه اين زندگي بر تو همچون نوح، موسي و عيسي و محمد (ص) گذشت. ولي تو اي امام و اي عصاره تاريخ بدان كه با حركتت، حركت اسلام را در تاريخ جديد شروع كردي و آزادي مستضعفان جهان را تضمين كردي. ولي اي امام كيست كه اين همه رنجها و دردهاي تو را درك كند؟! كيست كه دريابد لحظه اي كوتاهي از اين حركت به هر عنوان، خيانتي به تاريخ انسانيت و كليه انسان هاي حاضر و آينده تاريخ مي باشد؟ اي امام! درد تو را، رنج تو را مي دانم چه كساني با جان مي خرند، جوان با ايمان، كه هستي و زندگي تازه ي خويش را در راه هدف رسيدن حكومت عدل اسلامي فدا مي كند. بله اي امام! درد تو را جوانان درك مي كنند، اينان كه از مال دنيا فقط و فقط رهبري تو را دارند و جان خويش را براي هدفت كه اسلام است فدا مي كنند."
"اي امام تا لحظه اي كه خون در رگ هاي ما جوانان پاك اسلام وجود دارد لحظه اي نمي گذاريم كه خط پيامبر گونه تو كه به خط انبياء و اولياء وصل است به انحراف كشيده شود. اي امام! من به عنوان كسي كه شايد كربلاي حسيني را در كربلاي خرمشهر ديده ام سخني با تو دارم كه از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهري برمي خيزد و آن، اين است؛ اي امام! از روزي كه جنگ آغاز شد تا لحظه اي كه خرمشهر سقوط كرد من يك ماه بطور مداوم كربلا را مي ديدم هر روز كه حمله دشمن بر برادران سخت مي شد و فرياد آنها بي سيم را از كار مي انداخت و هيچ راه نجاتي نبود به اتاق مي رفتم، گريه را آغاز مي كردم و فرياد مي زدم اي رب العالمين بر ما مپسند ذلت و خواري را..."
به گزارش برنا، درك ويِژگي هاي امام (ره) براي بسياري از مردم عادي سخت بوده و هست اما دست نوشته شهدا نشان مي هد كه چگونه در زير آتش سنگين دشمن در جبهههاي حق عليه باطل، با نگاهي ژرف كلام امام (ره) را درك كرده اند و به آن پاسخ داده اند.
شهيد محمد مهدى مازنى در وصيتنامه اش به مادر خود چنين مي گويد: "مادر جان... اكنون همان صداى هل من ناصر ينصرنى از گلوى قلب تپنده ملتيعنى «حسين زمان» بيرون آمده و... اين آرزوى شما بود كه در ركاب حسينباشيم، ما آرزوى شما را برآورده خواهيم كرد."
از سوي ديگر سيد مرتضي آويني، سيد شهيدان اهل قلم نيز در وصيت نامه اش نوشته است:
"وجود امام خمينى و بركات آن را تنها كسانى مىتوانند حقيقتا درك كنند كه درجست و جوى تاريخ تحول باطنى انسانهاى كره زمين كه خاستگاه تحولات ظاهرى، اجتماعى و اقتصادى و سياسى حيات او نيز هست، به تاريخ انبياء رجوع مىكنند، هم آنانند كه در وصف امام خمينى مىگويند: او بتشكنى ديگر از تبار ابراهيمبود"
اما سردار شهيد روح الله شكورى در وصيت نامه اش پيمان با امام و آرمانهاي انقلاب را عالي ترين نكته نوشتهاش مي داند و مي نويسد:
"اين بنده حقير خدا نيز با امام امت ميثاق بستهام و به او وفادارم، زيرا كه او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندينبار تكهام بكنند و يا زنده بگورم كنند، دست از وظيفهام كه همانوفادارى به اسلام و قرآن و امام عزيز، و نابودى دشمنان اسلام استبر نخواهم داشت"
شهيد محسن الشريف نيز در وصيتنامهاش مي نويسد: "اماما، من پيام شما را شنيدم و چون جز خون خويش چيزىنداشتم، آن را نثار اسلام نمودم، باشد كه با خون ناقابلم بتوانمگامى مثبتبراى اسلام عزيز بردارم برادران مومنم، بايد انقلاب حسينى را دنبال نماييم تا انقلابحسينى استقرار داشته و انقلاب مهدى(عج)برسد. همانطورى كه يارانحسين شهيد شدند تا انقلاب خمينى پابرجا بماند، ما نيز بايد شهيدشويم تا اين انقلاب به انقلاب حضرت مهدى(عج)متصل شود. و هميشهپشتيبان امام خمينى و در مسير سيل امت و انقلاب اسلامى باشيد و از ولايت فقيه و نظام جمهورى اسلامى حمايت كنيد و براى نابودىتمام ابر شيطانها به نداى «هل من ناصر ينصرنى» امام لبيكبگوييد و عاشقانه همچون شهداى ديگر روانه شهر شهادت شويد و تاآخرين قطره خون مبارزه نمائيد..."
عشق به رهبر تا انتهاي وسعت دلها
ذكر نام و ياد امام خميني(ره) براي شهيدان حدو مرز نمي شناسد. عشق به رهبر در وجود شهيداني سردار ها تا نوجواناني كه هنوز طعم نوجواني را نچشيده، رهسپار جبهه هاي جنگ شده اند زبانه ها مي كشد...
بنا بر اين گزارش، شهيد رضا پناهي كه بيشتر از 12 سال نتوانست سنگيني تن كوچكش را بر روح بزرگش تحمل كند و با اصرار، پدر و مادر خود را راضي كرد تا سرانجام در دوازدهمين سال زندگيش ابدي شود. وصيتنامه اش را قبل از اعزام مخفيانه در نواري ضبط كرد و در گوشه اي پنهان؛ در اين وصيت نامه ضبط شده آمده است:
"هدف من از رفتن به جبهه اين است كه، اولاً به نداي "هل من ناصر ينصرني" لبيك گفته باشم و امام عزيز و اسلام را ياري كنم و آن وظيفه اي را كه امام عزيزمان بارها در پيامها تكرار كرده، كه هركس كه قدرت دارد واجب است كه به جبهه برود، و من مي روم كه تا به پيام امام لبيك گفته باشم. آرزوي من پيروزي اسلام و ترويج آن در تمام جهان است و اميدوارم كه روزي به ياري رزمندگان، تمام ملتهاي زير سلطه آزاد شوند"
همچنين سردار شهيد طاهر اوجاقلو با تاكيد بر نام "رهبرم" عشق دروني اش را بيشتر نشان مي دهد و مي نويسد:
"آرى امام، كارى عظيم كرد. وى باعثشد دنيا از خواب بيدارشود و انسانيت را دوباره ياد آورد. "رهبرم" را تنها نگذاريد، هميشه از او تبعيت كنيد. مردم مسلمان! براى طولانىتر شدن عمرامام هر روز دعا كنيد و از عوض ما هم دعا كنيد ما تا وقتى كهزنده هستيم امام را دعا خواهيم كرد. در دنيا دو صف وجود داردصف باطل كه همان صف فرعون و شاه معدوم است. صف حق كه صف تمامىپيامبران و راه خمينى كبير است"
به گزارش برنا، براي شهيدان امام تنها يك رهبر انقلابي نبود كه فقط مختص زمان انقلاب باشد بلكه پيامبري بود از جنس زمان كه در هر دوره و زماني مي شد به علم و دانش او اتكا كرد و مسير را طي كرد. اين شهيدان امام(ره) را ادامه دهنده راه پيامبران مي دانستند پيامبراني كه در سخت ترين موقعيت ها با اتكا به قدرت الهي مسير روشن را به مردم نشان مي دادند...
در وصيت نامه شهيد نورعلى محمدى نژاد آمده است:
"حرف امام خمينى عين قرآن است و قرآن در حرف امام خلاصه مىشود، خونم كه بهزمين مىريزد گويد: اى مسلمين: اطاعت از امام، اطاعت از امام، اطاعت ازامام..."
حس غريبي است كه فردي بخواهد تمام آنچه را كه دوست دارد در تكه كاغذي براي عزيزانش به يادگار بگذارد. و در آن از زيباترين خاطرات و آرزوهايش بگويد آن وقت است كه ديگر دلها حكم راني مي كنند...
سردار شهيد سهراب اسماعيلى در وصيت نامه اش مي نويسد:
"اگر از آسمان خون ببارد اگر خون از دم شمشير بارد اگر ريگان هزاران ناو آرد اگر صدام، صدها لشگر آرد قسم بر نهضت پاك حسينىجدا هرگز نگردم از خمينى...مبادا تمرد و سرپيچى كنيد از امر ولى امرتان يعنى امامعزيز و خمينى كبير آن نفس قدسى، آن نائب بر حق مهدى(عج) آناخوت، آن كليد وحدت، آن روح الهى، روح الله كه خداوند از شما سلب نعمت مىفرمايد"
روح شهدا چنان عظمت و بزرگي داشته است گاه از خود گله مندند كه چرا امام خميني (ره) را بيشتر نشناخته اند و در كلامش دقيق تر نشده اند.در وصيت نامه سردار شهيد عليرضا رجبى امده است:
"هيهات كه 20 سال از عمرم گذشت هنوز اندر خم يك كوچهام. زيرا از نعمتهايى كه پروردگار به من داده سپاسگذارى نكردم وشرمندهام و بيشتر از همه به نعمتهاى بزرگ خداوند ناسپاسىكردهام و توفيق نيافتم آنطور كه بايد در گفتار امام و رهبر ومرجع تقليدمان، روح خدا، خمينى بتشكن تفكر كنم. و توفيقنيافتم كه بيشتر بشناسمش. افسوس و صد افسوس كه با او هم عصربودم ولى از ولايتش بهرهاى نجستم"
از شهيد اسلامي كه در وصيتنامهاش از همه مي خواهد امام خميني را چون نگين انگشتري در ميان خود بگيرند تا شهيد عبدالرضا عليخاني كه مطمئن است آگاهانه فرياد حسين زمان اش را لبيكگفته است همه راه خود را مي دانسته اند و اطمينان داشته اند كه همانند مهدي رجب بيگي كه در وصيش مي نويسد: " مىرويم تا خط امام بماند، خطى كه از ابراهيم آغاز شده و در تداوم سرخ خويش با دستهاى پاك محمد و على به قلب پرشور امام امت رسيد تا رنجبران زمين را ازجور حكومت قابيليان برهاند" رفتند تا راه امام بماند و ما ...
و البته كه رابطه ميان شهدا و امام را نميتوان در يك...در صدها گزارش هم مكتوب كرد؛ رابطهاي ميان پيامبر زمان و اصحابي كه عاشقانه روح پيامبرخاتم را در سيماي حضرت روح الله (رض) ديدند.
***
در باشگاه جواني برنا ثبتنام كنيد: [email protected]
سه شنبه 14 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]