واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: بررسی دلایل هژمونی آمریکا در 70 سال گذشته بدون تردید شاخه جدیدی از نظریه پردازی های تمدنی در کتاب های علمی خواهد بود، زیرا آمریکای امروز با تمام امپراتوری ها و قدرتمندان گذشته به لحاظ مؤلفه های قدرت تفاوت های جدی دارد. ایالات متحده در سایه تخریب قدرت های برتر و استیلای فناورانه بر کشورهای دارنده منابع و تبلیغات رسانه ای، خود را به عنوان یک چهره جدید مطالعاتی به دنیا معرفی کرده است. تا پیش از این، تنها برتری منابع و ارتش می توانست از یک کشور، چهره ای قدرتمند بسازد، اما آمریکا نشان داد که می توان بدون منابع، سرمایه انسانی نخبه و نقدینگی کافی و تنها با دو عامل ایجاد ساخت و در اختیار گرفتن فناوری، شیوه جدیدی از قدرت را در جهان ایجاد کرد. خیلی از کشورها میل به گرفتن جای آمریکا را دارند، اما هیچ کس به جز مسلمانان دارای نظریه ها و مؤلفه های قدرت بخشی نیست. شاید اگر اروپا یا روسیه آموزه های دینی اسلامی را در تفکر خود داشتند، با سرعت بهتری می توانستند در برابر ایالات متحده ایستاده و قدرت تازه ای را پایه گذاری کنند، اما واقعیت آن است که انگیزه کافی در این ملت ها برای قدرتمندی در راستای اصلاح امور جهان وجود ندارد. آن ها در نهایت، استیلا بر منابع جهانی را طلب می کنند که در بهترین شرایط موجب تقابل نظامی با دیگر ملت ها خواهد شد که در نتیجه آن یک برنده و یک بازنده باقی می ماند که هدفی جز کشورگشایی به دست نیاورده باشد، اما تمدن اسلامی به دنبال استیلا و استکبار نیست. در نظریه های اسلامی، تشکیل حکومت برای ایجاد عدالت است، آن هم برای همه بشریت نه یک ملت یا قوم خاص، به همین دلیل در جهان هیچ کس برای سران کاخ سفید خطرناک تر از مسلمانان نیست، درست به همین دلیل است که تمام غرب به سرکردگی آمریکا تنها دشمن اصلی خود را مسلمانان می دانند و درصدد حذف آن ها برآمده اند. آن ها به مسلمانان و بخصوص ایرانیان به چشم یک رقیب در نظریه های وابستگی متقابل یا موازنه مثبت و منفی قدرت نگاه نمی کنند، بلکه آمریکا به عنوان هژمونی بزرگ قرن، تنها راه نجات و ادامه حیات به خطر افتاده خود را خاموش نگه داشتن اسلام و نظریه های تشکیل حکومت اسلامی می داند. اما برخی سران مسلمانان، سال هاست که این را فراموش کرده و سعی می کنند دریافت های دینی خود را با نظریه های غربی تطبیق داده و از در سازش با غرب راه خود را پیش ببرند، در حالی که آمریکا تنها به نابودی آن ها و اسلام می اندیشد و همه حرف ها، لبخندها و قراردادها نیز برای گشودن راهی در راستای تخریب بیشتر چهره اسلام و حذف تفکر تشکیل حکومت اسلامی در جهان است. اینکه رهبر معظم انقلاب بارها و بارها بر ساخت قدرت درونی و دستیابی به قله های علمی تأکید کرده و در شکل آرمانی آن، تمدن اسلامی را مطرح می کنند، به همین دلیل است. ایشان بخوبی می دانند که تنها راه نجات مسلمانان، اتحاد، رشد فناورانه، کاهش وابستگی علمی و ساخت تمدن اسلامی است، زیرا کشورهای مسلمان به لحاظ منابع و سرمایه اجتماعی و انسانی بسیار جلوتر از آمریکا هستند و می توانند بسرعت پیشرفت را تجربه کرده و از محتاج بودن به غرب خلاصی یابند. ایشان سال هاست که این سخنان را مطرح می کنند، ولی کمتر کسی به دنبال تبیین این سخنان و عملیاتی کردن راه های دستیابی به آن حرکت کرده است. ما در زمان طرح موضوع های مهم تنها به چند شعار بسنده کرده و دوباره سرگرم امور روزانه و گاهی اختلاف های جناحی و حزبی خود می شویم، در حالی که اصل موضوع همان ساخت تمدن اسلامی، درک شرایط آمریکا برای مبارزه با اسلام، ساخت قدرت درونی مسلمانان و پرهیز از هرگونه اختلاف و چنددستگی است. پرسش اینجاست که ما بعد از سخنان رهبری چه می کنیم؟ آیا پا را از شعار دادن فراتر می گذاریم و گام عملی برای ارتقای سطح دانش و ساخت تمدن اسلامی بر می داریم؟ این پرسشی است که همه ما باید به آن پاسخ بدهیم؛ همه ما.
چهارشنبه ، ۹دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]