واضح آرشیو وب فارسی:شریان: وهابیون شادی برای میلاد پیامبر اسلام را حرام و مستوجب مرگ اعلام کرده اند؛ اما آیا اسلام بدون قبله و اسلام بدون پیامبر، اساساً اسلام است؟امروز در منطقه ی خاورمیانه مسلمانان، هم کشته می َشوند و هم متهم اند به کشتار بی رحمانه و این بدان معناست که تمام نیرو و توان جهان اسلام در حال استفاده شدن علیه خودش است. سر ها بریده می شوند و بدن ها مذاب، خانمان ها بر باد می روند و مردم بیچاره عراقین و شام، آن هایی که زاده مهد تمدن بشری و اولین مسلمانان تاریخ اند، باید مسلمان بودن خودشان را به عده ای آدم کش بی هویت ثابت کنند. دعوا دیگر دعوای منطقی نیست. مصاحبه ای که خبرنگار هفته نامه آلمانی اشپیگل با یکی از اعضای داعش در عراق انجام داده را میلیون ها نفر خوانده و بی منطقی محض را در گفتمان این سیاه پوشان ترسناک، دیده اند. مرد داعش می گوید ما رادیکال هستیم و از قرآن هر قسمتی را که دوست داشته باشیم و به دردمان بخورد استفاده خواهیم کرد. لابد جهان امروز به وضعیتی رسیده که این قاتل حقیر می داند حتی با مخفی نکردن چنین نیت وقیحانه ای، باز هم برای او و گفتمان تروریستی داعش اتفاق بدی نمی افتد. وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ ﴿ ۸۹ ﴾ و بگو من همان هشداردهنده آشکارم کَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِینَ ﴿ ۹۰ ﴾ همان گونه که [عذاب را] بر تقسیم کنندگان نازل کردیم الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ ﴿ ۹۱ ﴾همانان که قرآن را جزء جزء کردند [به برخى از آن عمل کردند و بعضى را رها نمودند] فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِیْنَ ﴿ ۹۲ ﴾ پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان خواهیم پرسید عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿ ۹۳ ﴾ از آنچه انجام می دادند این خطابی است که خود قرآن به چنین افرادی کرده و در آیه بعد آن کسانی را که مقسم آیات الهی باشند، مشرک می خواند، آنجا که در ادامه مکالمه با پیامبر، آمده؛ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ ﴿٩٤﴾ [پس آنچه را بدان مامورى آشکار کن و از مشرکان روی برتاب] تکفیر یعنی کافر شمردن بقیه در حالی که طبق نص صریح قرآن، مشرک یعنی خود آن ها، آن هایی که مُقسّم قرآن و قاتل مسلمانان اند. آیا دواعش از مکتب اسلام پیروی می کنند؟ آیا آنچه آن ها انجام می دهند موافق و مرافق با آن مکارم اخلاقی و آن سلوکی است که پیامبر اعظم (ص) در زندگی فردی و اجتماعی و در سیاست و سامان مدنی شان داشته اند و یا که این اجامر و اوباش قبیله وحشت، که علناً آنچه می گویند مصداق شرک در کلام الله است، بزرگترین دشمنان پیامبرند؟ دنیا در این باره چه می اندیشد؟ آیا مردم دنیا انگیزه ای برای این دارند که در ذهن خودشان تفکیکی بین اسلام راستین و آنچه خود را به تقلب و دروغ اسلام نام گذاشته، قائل شوند؟ امروز داعش یکی از خبرساز ترین مسائل دنیاست و امپراطوری رسانه ای غرب در تنظیم خبر ها، آن را «دولت اسلامی» خطاب می کند و جلادان ابوبکر البغدادی، بی رحمانه ترین قتل ها را زیر پرچم پر عطر لا اله الا الله انجام می دهند و هنگام مرگ بار ترین قتل عام ها الله اکبر می گویند. یک مخاطب غیر مسلمان این اخبار، خیلی راحت تر است که اسلام را مساوی داعش بداند و تأسف بار اینکه امروز چنین اتفاقی به واقع هم افتاده است. تفکر داعشی ریشه در نگرشی دارد که القاعده و طالبان افغانستان آن را باب کرده بودند. البته علیرغم سابقه ابوبکر البغدادی در عضویت القاعده و پیام های خونخواهانه ی او بعد از قتل بن لادن، دواعش حتی تندروتر و تندخوتر از سلف معاصرشان هستند. اختلافات اخیر این گروه با طالبان افغانستان هم مؤید همین قول است. القاعده خودش یک خوانش رادیکال از وهابیت بود. امام خمینی (ره) فرقه ضاله وهابیت را نه تنها جزو اسلام ندانسته بود، بلکه حتی پیروان آن را را جزو اهل کتاب هم محسوب نمی کرد و طی پاسخ به استفتای یکی از مقلدان، ازدواج مسلمانان با آن ها را غیر مجاز اعلام کرد. اهل تسنن هم وهابیت را یک حزب سیاسی تلقی می کنند و آن را یک مذهب دینی نمی دانند. وهابیت در قرن دوازدهم هجری و توسط محمد بن عبدالوهاب تاسیس شد که او هم تحت تأثیر یک مستشار انگلیسی قرار داشت. وهابیت شاخه ای تندرو از تفکر پیروان ابن تیمیه به حساب می آمد و احمد بن شهاب الدین، معروف به ابن تیمیه، خودش یکی از تندروترین صائبین حنبلی بود. می بینیم که داعش نوع رادیکالی از القاعده، القاعده نوع رادیکالی از وهابیت و وهابیت رادیکالی از تفکرات ابن تیمیه است و خود ابن تیمیه هم از تندروترین صائبین حنبلی است و مشخصاً هرچه زمان به پیش می آید، تفکرات تکفیری هم تندتر می شوند. اینجاست که می فهمیم هرچقدر فاصله بشر از سنت بیشتر می شود، تندروی هم نمود افزون تری پیدا می کند و هر قدر به تکفیری های متاخرتر می رسیم، بحران هویت و گسست از ریشه های سنتی، آفات خودش را بیشتر نشان می دهد. در یک کلام؛ ما هر مقدار که از روزگار پیامبر اسلام دور شده ایم، دوری عده ای از تفکرات آن پیام آور الهی هم بیشتر شده، اما متاسفانه این فاصله ی بیشتر شونده باعث نشده تا بی هویت های عصر جدید، در حرکت تند و بی محاب خودشان که در مسیری خلاف مشی رسول الله می رود، نام آرامبخش او را حمایل نکنند و از این اسطوره انسان سازی و این اسوه ی حسنه، در نظر مردم بی اطلاع دنیا یک چهره خشن نسازند. * تکفیر؛ همراه با جعلی ترین تکبیر اولین فتاوای تکفیری را ابن تیمیه صادر کرد که امروز هم می شود ریشه تفکرات داعشی را به وضوح در خاک مزار او دید. او در اواخر قرن هفتم هجری ابتدا به اشعریون تاخت و چند سال بعد اولین حکم تکفیری اش در باب پیروان تفکر ابن عربی که از بزرگان اهل سنت است را صادر کرد. ابن تیمیه در ابتدای قرن هشتم اولین تخریب آثار اسلامی را انجام داد و شخصاً به مسجد نارنج در دمشق رفت و سنگی را که می گفتند اثر پای پیامبر بر آن است خرد کرد. او در همان سال ۷۰۴ قمری، نقشی اساسی در قتل عام شیعیان کسروان هم داشت و اندکی به پایان سال مانده بود که با فتوای علمای اهل تسنن به زندان افتاد و دو سال بعد شکایت صوفیان پیرو ابن عربی هم، مزیدی بر پرونده اش شد تا بیشتر در زندان نگهش بدارند. این تیمیه از زندان آزاد شد اما به دلیل عقاید ناسالمش بارها دوباره به حبس افتاد و در نهایت داخل زندان قاضی القضات مالکی قاهره مُرد. او تبرک به سنگی که پیامبر بر آن پا نهاده بود را شرک می دانست. در حالی که پیروان خودش شپش او را به تبرک می گرفتند و آب غسلش را شفا می دانستند. *عقائد تکفیری و وجود پیامبر اسلام؛ گذشته از آن عقاید ابن تیمیه که بر خلاف مشی و منش حضرت محمد (ص) هستند، او تعرضات علنی بسیاری به مقام رسول الله هم داشته که عین به عین آن ها امروز جزو مرام نامه داعشیان قرار دارند؛ سفر به نیت زیارت پیامبر حرام است. سوگند به نام پیامبر یا حتی سوگند دادن خدا به مقام و آبروی او حرام است. برگزاری جشن برای ولادت پیامبر حرام است و اوج وقاحت آنجاست که ابن تیمیه رسول خدا را معصوم هم نمی داند. ابن تیمیه می گوید که پیامبر در زمان نبوت اش هفده خطا انجام داده؛ فلذا معصوم نیست. او البته با این حال بعضی از کسانی را که بعد از پیامبر بر مسلمانان حکومت کرده اند، معصوم می داند. ابن تیمیه هتاکی هایش را در اینجا تمام نمی کند و عصمت دختر دردانه رسول خدا (ص) یعنی فاطمه زهرا (س) را هم زیر سوال برده و آن حضرت را [نعوذ بالله] دارای شعبه ای از نفاق می داند. او می گوید که عبدالرحمان ابن ملجم مرادی در حالی که علی ابن ابی طالب را به قتل می رساند، از عابدترین انسان ها و دارای مقام علمی بالا!! بود و احادیث پیامبر اسلام در رسای امیرالمومنین و فاطمه زهرا (علیهم السلام) را یکسره تکذیب می کند. بعدها که محمد ابن عبد الوهاب فرقه ضاله وهابیت را بنا گذاشت، علاوه بر آموزه های ابن تیمیه، چند مورد دیگر هم بر رویکرد سلفی اضافه کرد. او که مانند ابن تیمیه متولد ترکیه است، نوه سلمان قرقوزی، یکی از یهودیان طایفه دوغه در شهر عینیه بود. سرنوشت ابن عبدالوهاب باز از این جهت هم شبیه ابن تیمیه است که پدرش از ترکیه به سوریه مهاجرت کرد و در آنجا بعد از اسلام آوردن ظاهری، به عنوان یک پیشوای مذهبی دست به تحرکات عقیدتی زد. آشنایی با مستر همفر انگلیسی به او کمک زیادی کرد. همفر برای محمد ابن عبدالوهاب منشوری شش ماده ای تهیه کرد که او تمام موارد آن را به جز تخریب خانه خدا و چاپ نسخه ای جدید از قرآن، پذیرفت. ابن عبدالوهاب هم مانند ابن تیمیه فتوا داد که هرکس در مذهب من نباشد کافر است و هر کافری مستحق مرگ. البته این فتوا در زمان خود او هیچ گاه به این وضوح اجرا نشد و در حکومت وهابیان هم لااقل در ظاهر التزام به آن را انکار کردند اما داعش عملاً این مورد را اجرا می کند. داعش طبق اعتراف هزارباره ی اعضای آن، مُقسّم قرآن هم هست و به این ترتیب عملاً دست به کار تحریف کلام الله شده و نیز تهدید کرده که خانه خدا را با خاک یکسان خواهد کرد. گویا تمام موارد بر زمین مانده ای از القائات مستر همفر که توسط عبدالوهاب اجرا نشده بودند، حالا توسط داعش در حال اجرا هستند. داعشیان قصد دارند مزار پیامبر اسلام را هم تخریب کنند و سفر به مدینه، اگر به قصد زیارت حضرت رسول باشد، در قانون آن ها مستوجب مرگ است. آن ها شادی در امروز را هم که میلاد پیامبر مکرم اسلام است،ف حرام و مستوجب مرگ می دانند. آیا اسلام، بدون قبله و بدون قرآن، اسلام است؟ آیا اسلام بدون پیامبر آن بویی از آنچه که نامش را حمایل کرده می برد و آیا اگر پیامبر اسلام امروز زنده بود، جان مبارک ایشان توسط این سیاهپوشان ترسناک، در معرض تهدید نبود؟ منبع:باشگاه خبرنگاران
چهارشنبه ، ۹دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شریان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]