واضح آرشیو وب فارسی:اقتصاد ایران آنلاین: همشهری اقتصاد- استارتاپ ها نوعی از شرکت های نوپا هستند که به سرعت رشد می کنند، ولی در ابتدای کار با عدم قطعیت بسیار دست وپنجه نرم می کنند به گونه ای که در آغاز حتی در مورد اینکه مشتری شان کیست، چه محصولی می خواهند تولید کنند و اینکه چگونه پول در می آورند سردرگمند. گرچه رشد سریع و نوید بازگشت سرمایه چندصد درصدی از یک سو استارتاپ ها را برای سرمایه گذاری جذاب می کند، از دیگر سو این عدم قطعیت و پیچیدگی، سرمایه گذاری در استارتاپ ها را سخت می کند و نیاز به شناختی دقیق از ماهیت و چگونگی کارکرد استارتاپ ها را الزامی می کند از این رو بسیاری از سرمایه گذاران معمولی به این حوزه ورود نمی کنند و این صنعت سازوکار های سرمایه گذاری خاص خود را دارد. استارتاپ ها در مراحل مختلف از عمر خود از هرکدام از این ها استفاده می کنند. خودگردانی (Bootstrapping): امروزه کمتر سرمایه گذاری روی استارپ هایی که درمرحله ایده قراردارند سرمایه گذاری می کند چرا که کمتر ایده ای است که به تنهایی ارزش داشته باشد. بنیانگذاران استارتاپ ها باید در این مرحله خود ایده شان را اعتبارسنجی کرده و بررسی کنند که آیا این ایده مساله ای جدی را که مشتریان برایش اهمیت قائل می شوند را حل می کند یا اینکه اصلا آن مساله ارزش حل کردن ندارد. بزرگترین چالش بنیانگذاران این است که عاشق ایده خود می شوند و همین مانع می شود به درستی آن را بررسی کنند. البته بعضی از دوره های پیش شتاب دهی راهنمایی لازم برای رسیدن به این مرحله را برای استارتاپ ها فراهم می کنند. پس از یافتن مساله ای که ارزش حل کردن دارد یا اصطلاحا رسیدن به «همخوانی مساله/راه حل» و ساختن نمونه اولیه، استارتاپ ها چند گزینه پیش روی خود دارند. گرچه علاوه بر این ها حیاتی ترین نقش کارآفرینان ساختی تیمی است که مکمل هم هستند و می توانند استارتاپ را به پیش برانند. فرشتگان سرمایه گذار (AngelInvestors): فرشتگان سرمایه گذار معمولا خود کارآفرینانی هستند که از فروش و یا به بورس رفتن استارتاپ خود ثروتمند شده اند و با توجه به شناخت خیلی خوبی که از حوزه فناوری دارند مایلند سرمایه خود را به این سمت بکشانند. چالش بزرگ کنونی این است که با توجه جوان بودن حوزه کارآفرینی فناوری و استارتاپ ها، تعداد خیلی کمی فرشته سرمایه گذار وجود دارند و برخی از آنها حتی از صنایع غیر فناور وارد این حوزه شده اند. برخی دیگر نیز ترجیح می دهند در مراحل بعدتر (مثلابعدازشتاب دهنده ها) سرمایه گذاری کنند. شتاب دهنده ها (Accelerators): شتاب دهنده ها معمولا نقش بسیار مهمی در اکوسیستم استارتاپی شهرها دارند. همینطور که از نام شان پیداست وظیفه آنها شتاب دادن به فرایند موفقیت(یاگاه شکست)استارتاپ است. شتاب دهنده ها معمولا استارتاپ های رسیده به »همخوانی مساله/راه حل« را پذیرش کرده و تلاش می کنند که آنها را به مهمترین نقطه عمر استارتاپ ها یعنی «همخوانی محصول/بازار» برسانند و آن جایی است که بازار به شکل جدی شروع به واکنش خیلی خوب و زیاد به محصول آنها می کنند و این همان جایی است که رشد زیاد استارتاپ ها شروع می شود. این نقطه از آن رو حیاتی است که درصد بالایی از استارتاپ ها به آن نمی رسندکه این البته بخشی جدایی ناپذیراز ماهیت کسب وکار استارتاپ هاست. شتاب دهنده ها معمولا سرمایه ای اندک (اصطلاحا Pre-Seed)، دربرخی موارد فضای کاری و مهم ترازهمه آموزش و مربی گری را برای استارتاپ ها فراهم می کنند. خوشبختانه در حال حاضر حداقل۷ شتاب دهنده درکشوردرحال فعالیت هستند و روزبه روز برتعداد آنها افزوده می شود. بزرگ ترین چالش شتاب دهنده ها نبود شبکه مربیان کارآزموده و باتجربه است که یکی ازدلایل آن، جوان بودن اکوسیستم و صنعت است. سرمایه گذار ارزش آفرین (VentureCapital): استارتاپ ها پس از رسیدن به«همخوانی محصول/بازار» باید روی رشدتمرکزکنند و برای آن به سرمایه بیشتری نیازدارندکه باید ازسوی شرکت های سرمایه گذاری ارزش آفرین تامین شود، بزرگ ترین چالش استارتاپ ها درایران دراین بخش است چرا که تعداد VC ها هنوز بسیارکم است و از این میان هم جز معدودی، بیشترشان هنوزتفکری سنتی دارند و می خواهند کنترل هیئت مدیره را به دست گیرند یا اینکه قسمت اعظم سهام را به دست بیاورند که البته این کارعلاوه برکُشتن انگیزه کارآفرینان، دردوره های بعد سرمایه پذیری برای استارتاپ ها مشکل ایجاد می کند ودردرازمدت باعث مرگ شرکت می شود. صنعت سرمایه گذاری ارزش آفرین همچون خود اکوسیستم استارتاپی ایران بسیار جوان است ولی امید می رود به زودی و با ورود بازیگران بیشتر و به روز تر به این عرصه، وضعیت به مراتب بهتر شود. در پایان، باز هم یادآور می شوم که سرمایه گذاری در حوزه استارتاپ ها نوپاست و بسیاری ازمسایل آن هنوزجا نیفتاده است.برای نمونه هنوزارزش گذاری استارتاپ ها حتی با نُرم منطقه فاصله بسیاردارد. یا شرایط (term) قراردادهای سرمایه گذاری غیرمنصفانه هستند. نکته بسیار مهم دیگر این است که به علت کم بودن تعداد سرمایه گذاران ارزش آفرین«جدّی»، این خطر وجوددارد که این سرمایه گذاران رهبری بازار را به گونه ای که خود می خواهند به دست گیرند و این اکوسیستم نوپا را از آن خود کنند. چالش دیگر نیز ورود سازمان های دولتی یا حمایت کورکورانه نهادهای دولتی ست که می تواند ضربه مهلکی به بدنه نوزادگونه و ضریف این اکوسیستم وارد نماید.
سه شنبه ، ۸دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اقتصاد ایران آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]