واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: "بزرگداشت عطار نیشابوری"
شرح حال عطارنام و لقب عطارسال تولد و وفات عطارزندگی عطارآثارعطار"شرح حال عطار"شیخ فریدون محمد عطار نیشابوری از شعرای بزرگ و مشهور ادبیات فارسی است.اگر چه عطار به شعر و شاعری اعتنا ندارد و شعر درچشم او مقداری نیست و راضی نیست که او را شاعر بشمارند و به وزن و ردیف و قافیه نمی اندیشد و خود را بیشتر مرد حال می داند و فقط به معنی توجه دارد، ولی باید به حق و انصاف او را از فصیح ترین شعرای زبان فارسی دانست.باید مردی صاحب عقل و ژرف بین و خوش ذوق باشد و کژبینی را کنار بگذارد و در دریای مواج و متلاطم و بی کرانه شعر عطار به غواصی بپردازد و اشعار نغز او را که فراوانست جدا کند و آنرا با شعر فصیح ترین شعرای زبان فارسی مقابله کند و بسنجد تا دریابد که شعرعطارنه تنها از حیث بیان معانی بلند انسانی و عرفانی مقامی بسیارارجمند داردبلکه از حیث لفظ نیز در کمال فصاحت و بلاغت است.شاعرم مشمر که من راضی نیم مرد حالم شاعر ماضی نیمعیب از شعر است و این اشعار نیست شعر را در چشم من مقدار نیستتو مخوان شعرش اگر خواننده ای ره به معنی بر اگر داننده ایشعر گفتن چون ز راه وزن خاست وز ردیف و فاقیه افتاد راستگر بود اندک تفاوت نقل را کز نیاید مرد صاحب عقل رانام و لقب عطارنام عطار بدون تردید محمد است زیرا علاوه بر آنکه اغلب تذکره نویسان او را به همین نام نامیده اند خود شیخ عطار مکرر در اشعارش نام خود را محمد ذکر کرده است.از جمله:من محمد نامم و این شیوه نیز ختم کردم چون محمد ای عزیزلقب شیخ عطار نیز بدون تردید فریدالدین است زیرا باز علاوه بر اینکه تمام مورخین و تذکره نویسان او را بدین لقب خوانده اند در صفحه اول و آخر نسخه نفیسی از غزلیات و قصاید عطار که در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود است و تاریخ کتابت آن 682 یعنی 65 سال پس از شهادت عطار می باشد. لقب عطار را فریدالدین ذکر کرده است . علاوه بر این خود شیخ عطار در بسیاری از قصاید و غزلیات و مثنوی ها گاهی خود را فرید می نامد که ظاهراً مخفف لقبش همان فریدالدین می باشد.سال تولد و وفات عطارآغاز و پایان زندگی عطار بدرستی معلوم نیست سال تولد و وفات او را تذکره نویسان به تفاوت ذکر کرده اند.چنانکه از مجموع گفته های مختلف برمی آید ، سال تولد عطار در حدود 540 می باشد و سال وفاتش در حدود سال 618 در قتل عام نیشابور در فتنه مغول اتفاق افتاده است.بنابراین شیخ عطار قریب به هشتاد سال عمر کرده است و این سال عمر با آنچه خود شیخ عطار درباره سنین عمر خود ذکر می کند وفق دارد .عطار در اشعارش سنین مختلف عمر خود را از سی سالگی تا هفتاد و اند سالگی متذکر گردیده است:به زیر خاک بسی خواب داری ای عطار مخسب نیز چو عمر آمدت به نیمه شصتدردا و دریغا که چو در شصت فتادم از درج صدف ریخته شد سی گهر منتو غافلی و به هفتاد پشت شد چو کمان تو خوش بخفته ای و تیرعمر رفت از شستمرگ درآورد پیش وادی صد ساله را عمر تو افکند شست در سر هفتاد و اندشیخ عطار از خدا خواسته بوده است که با روئی از گریه خونین و پیشانی خاک آلوده جان بجان آفرین تسلیم کند:خدایا جانم آنگه خواه کاندر سجده گه باشم زگریه کرده خونین روی و خاک آلوده پیشانیو شاید تصادفاً از تیغ خونریز مغول با چنین وضع و حالی یعنی با روی خونین و پیشانی خاک آلود جان به جان آفرین تسلیم کرده باشد.شیخ عطار درشهرنیشابوریا قریه"کدکن" که از قرای بزرگ خراسان است و از نزدیکی نیشابورآغاز می شود بدنیا آمده است و ظاهراً تا قبل از حوادث ترکان در شهر قدیم نیشابور ساکن بوده و اواخر عمر را تا وقت شهادت در شهر جدید نیشابور یا شادیاخ بسر برده است و در همانجا به خاک سپرده شده است.اکنون آرامگاهش در نیشابور ، کعبه اهل دل و قبله عاشقان دل آگاه است.زندگی عطارشیخ عطار داروخانه ای داشته که در آن به کار طبابت می پرداخته است و هر روز عده زیادی باو مراجعه می کرده اند:به شهر ما بخیلی گشت بیمار که نقدش بود پنجه بدره دینارزمن آزاد مردی کرد درخواست که او را کرد باید شربتی راست ***به داروخانه پانصد شخص بودند که در هر روز نبضم می نمودندو دو کتاب معروف خود مصیبت نامه و الهی نامه را در داروخانه آغاز کرده است.مصیبت نامه کاندوه جهانست الهی نامه کاسرارعیانستبه داروخانه کردم هر دو آغاز چه گویم زود رستم زان و این بازشیخ عطارعلاوه برداشتن داروخانه ای که هر روز در حدود پانصد شخص باو مراجعه می کرده و باو" نبض می نموده اند". ظاهراً مردی متمول و متمکن بوده است و بطوریکه خود شیخ می فرماید نه تنها احتیاج بکسی نداشته بلکه بیش ازآنچه باید داشته واز همه کس فارغ بوده است:بحمدالله که دردین بالغم من به دنیا از همه کس فارغم منهر آن چیزی که باید بیش از آن هست چرا یازم به سوی این و آن دستو به مناسبت همین بی نیازی است که شیخ عطار مناعت طبع و همت بلند خویش را حفظ کرده است و از قدر و قیمت سخن نکاسته وآنرا بمدح نیالوده و روشنی و پاکیزگی طبع لطیف را با ظلمت مدح کدر و تیره نساخته است:لاجرم اکنون سخن با قیمت است مدح منسوخ است و وقت حکمتستدل ز منسوخ و زممدوحم گرفت ظلمت ممدوح در روحم گرفتتا ابد ممدوح من حکمت بس است در سر جان من این همت بس استآثارعطارتعداد کتبی را که به عطارنسبت داده اند ازصد جلد متجاوز است. دراین که شیخ عطار بسیار شعر گفته است تردیدی نیست زیرا خود شیخ متذکر شده است که زهردرسخن گفته و بسیار گفته است و مکررخود را بسیار گوی خوانده است:زهردرگفتم و بسیار گفتم چو زیر چنگ شعری راز گفتمکسی کو چون منی راعیب جویست همین گوید که او بسیار گویستو گاهی از اینکه بسیار شعر گفته است اظهار تاسف کرده است که زبانی را که می بایست به ذکر خدا مشغول دارد به شعر گفتن فرسوده است:زبان که از پی ذکر توام همی بایست به شعر بیهده فرسود چون زبان دراحقیقت آنست که بحر بی کرانه معانی در دل عطار چنان مواج و متلاطم بوده است که طبع گهربارش نمی دانسته است چگونه آنها را به رشته نظم درآورد:فرید است این زمان بحرمعانی که بر وی ختم شد گوهر فشانیزبس معنی که دارم می ندان که هر یک را بهم چون دررسانممعانی ضمیرم را عدد نیست مرا این بس که از خلقم مدد نیستنه غایت می درآید در معانی نه نقصان می پذیرد این روانیدرمیان کتب متعددی که به عطار نسبت داده اند ، آثاری که بدون تردید ازعطاراست ، همانهائی است که خود شیخ عطاردرخسرو نامه از آنها نام برده است:مصیبت نامه زاد رهروانست الهی نامه گنج خسروانستجهان معرفت اسرار نامه ست بهشت اهل دل مختارنامه ستمقامات طیور ما چنانست که مرغ عشق را معراج جانستچو خسرونامه را طرزی عجیبست زطرز او که و مه را نصیبست ***رفیقی داشتم عالی ستاره دلی چون آفتاب وشعر بارهزگفت من که طبع آب زر داشت فزون از صد قصیده هم زبر داشتغزل قرب هزار و قطعه هم نیز زهر sنوعی مفصل بیش و کم نیزجواهر نامه من برزبان داشت زشرح القلب من جان در میان داشتبنابراین آثار مسلم عطار عبارتند از:1- مصیبت نامه2- الهی نامه3- اسرارنامه4- مختارنامه5- مقامات طیور( منطق الطیر)6- خسرونامه7- دیوان غزلیات و قصاید8- جواهر نامه9- شرح القلبچون تذکرة الاولیاء را که نثر است براین نه کتاب منظوم بیفزائیم آثار مسلم عطار به ده کتاب بالغ می گردد.از دو کتاب جواهر نامه و شرح القلب اثری پیدا نیست.مجموع ابیات شش مثنوی مذکور و دیوان غزلیات و قصاید در حدود پنجاه هزار بیت است.در دیوان حاضر 822 غزل و 30 قصیده جمع آوری شده است و به این ترتیب 128 غزل و 70 قصیده شیخ عطار از دست رفته است.درمیان کتب متعدد دیگری که به عطار نسبت می دهند ، بعضی از آنها به دلایلی قطعا از شیخ فریدالدین محمد عطارنیشابوری نیست ودرانتساب بعضی ازآنها به عطارجای شک و تردید است ولی بطور حتم نمی شود آن را ازعطار ندانست. با اهل تحقیق است که نسخ قدیمی را جستجو کنند وتکلیف آنها را معین نمایند.منبع:دیوان عطار نیشابوری ( به اهتمام تقی تفضلی)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 764]