واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: به دلایل گوناگون از جمله بحث هویت و خاص بودن فرهنگ ایرانی و خواست تثبیت این خاص بودن پس از انقلاب اتفاق خیلی مهمی در ایران افتاد و آن بحث تدوین دانشنامه ها به شکل الفبایی بود. این یک اتفاق منحصر به فرد در جهان است و هیچ نمونه مشابه نداریم. در فاصله چهار سال یعنی از سال ۵۸ تا ۶۲ شاهد چهار جریان دانشنامه نویسی در ایران بودیم. «دایره المعارف تشیع»، «دایره المعارف بزرگ اسلامی»، «فرهنگنامه کودک و نوجوان» و «دانشنامه زبان فارسی» این چهار اثر ویژگی هایی دارند. در دانشنامه نگاری نیروهای بسیاری جذب شدند که تربیت آن ها را هم خود مراکز دانشنامه نویسی برعهده گرفتند. ما می دانیم که دانشگاه ها در تربیت دانشنامه نویسان خیلی ضعیف عمل کردند. درواقع به تعبیر واقعی اینها دانش-گاه هستند. مسأله دیگر اینکه هیچ کدام از این دانشنامه ها در جهان سرمایه داری متولد نشدند و این فوق العاده مهم است. یعنی ناشر خصوصی نداشتند. همیشه فکر کردم چگونه می توانیم به یک سازوکار ارتباطی بیشتر برسیم؛ یعنی چطور می شود این صدها نفری که در این مجموعه ها هرکدام به شکلی مشغول کار هستند قادرند یک شبکه از تخصص ها را به وجود آورند. در جهان سرمایه داری شما پایتان را می گذارید روی کسی تا خودتان را بالا ببرید. اما در جریان دانشنامه نویسی این حس وجود ندارد بدین سبب معتقدم باید یک نوع شبکه ارتباطی بین مجموعه ها ایجاد گردد و یک جامعه یا انجمن دانشنامه نگاران ضروری است. من تصور می کنم تأسیس این نهاد مدنی می تواند ارزشمند باشد. من همیشه به راه ایران فکر کردم و شاید این راه بتواند برای جهان هم راهگشا باشد. پشت پرده دانشنامه نویسی موضوع دوم، بحث پشت صحنه است. درواقع خیلی مهم است که از اول پشت صحنه پدید آمدن آثار ثبت شود. البته می دانم این پیشنهاد آسانی نیست؛ آقای ایرج جهانشاهی از بنیانگذاران فرهنگنامه، همیشه به خانم میرهادی می فرمودند که هر یک جلد که دربیاید پشت صحنه آن به اندازه همان جلد جالب است، چون در پشت صحنه اخلاق، فرهنگ و خیلی چیزها مطرح است که بسیار جالب است. یادمان باشد بسیاری از کسانی که امروز در این جریان ها در حال فعالیت هستند، روزی نخواهند بود و با خودشان داده های بسیاری را که حاصل تجربه های شخصی شان است و برای یک تاریخ تحلیلی مناسب، با خودشان می برند. مطمئن هستم همین کتاب «شمیرانات» پشت صحنه های خیلی جالب داشت، اگر به عنوان یک جامعه شناس یا تحلیلگر تاریخ بتوان آن ها را بررسی کرد بسیار خوب است. نمونه این کارها کم است. اما یکی از این نمونه های اندک اثر «وارن پریس» است. پریس دستیار سرویراستار چاپ چهاردهم دایره المعارف بریتانیکاست و مبتکر چاپ پانزدهم. او در این اثر تجربه های ارتباطش را با افرادی که سازندگان این اثر هستند ثبت کرده است. این اثر رساله بلندی است که در نشریه فرهنگ چند سال پیش چاپ شد و من هم یک برداشت گونه آن را در کتاب کیهان فرهنگی چاپ کردم. من جزئیات نوشته های پریس را در شورا مطرح کردم، همه گفتند ظاهرا مصایب دانشنامه نویسی در دیگر نقاط هم مانند ایران است و این یک گرفتاری جهانی است. بحث بزرگ «پریس» بحث تعامل ویراستار با نویسنده است. اینکه ویراستاران افراد برجسته جهان هستند که برای بریتانیکا می نویسند که هر کدام یک «من» هستند، اما در این جریان هیچ «من»ی وجود ندارد. همه چیز مبدل می شود به تواضع، همه چیز مبدل می شود به با هم کارکردن، به نوشته های مشارکتی، اصلا یک تجربه ادبی جدید است. به نظر من می شود یک هم اندیشی با مورخان داشت، با کسانی که تاریخ شفاهی کار می کنند و از آن ها بخواهیم طرحی بدهند که پشت پرده دانشنامه نویسی ثبت شود. از سال ۴۲ به بعد برخی از این تجربیات در نشریه شورا به چاپ رسید. همه کسانی که به کار دانشنامه نویسی می پردازند مثل همین ۵۰ نفری که دانشنامه تهران را نوشتند خاطره ای دارند که هر کدام یک داده است. اجتماعی کردن کتاب موضوع سوم چگونگی اجتماعی کردن کتاب است. اثر مرجع و دانشنامه یک رسانه است و این اثر با میلیاردها تومان هزینه تولید نمی شود که در قفسه کتابخانه به عنوان یک اثر تزئینی نگهداری شود، بلکه کتاب برای جامعه است. در این زمان برخی افراد به ما می گویند اگر این دانشنامه به لوح فشرده تبدیل شود، آن را می خوانیم، اما این ها همه خیال است. جامعه ای که نمی خواند در هر فرم و شیوه ای نخواهد خواند. بحث این است که چه بکنیم که کودکان از کودکی بخوانند. پرسش اصلی من این است که از چه راه هایی می شود عشق به اثر مرجع را زیاد کرد. من سال ها کتاب مرجع را درس دادم، همیشه این دغدغه را داشتم که چطور می توان استفاده از کتاب مرجع را زیاد کرد. سخن اصلی من این است که چگونه یک اثر مرجع را به جامعه نزدیک کنیم؟ من اصلا این نظر را قبول ندارم که دایره المعارف بزرگ اسلامی و دیگر دانشنامه ها برای خواص نوشته شده اند! به باور من، در جامعه ایران حتی افرادی با سطح سواد کم نیاز دارند به آن ها آثاری معرفی شود که آن ها را به سمت کتابخوانی حرکت دهد. *عضو هیأت علمی کتابداری دانشگاه تهران
شنبه ، ۵دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]