واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه آفتاب یزد: محمدماکویی-جایتان خالی!شب یلدا میهمان "مارکوپولو" بودیم که انصافا سنگ تمام گذاشته بود!از دعوت از چهره های شاخص هنری همچون دهقان و قاسم خانی و پورسرخ و بهرام و بنفشه خواه گرفته تا هنر نمایی احسان خواجه امیری!گروه "روناک" هم که حسابی ترکاند و به ویژه تک نوازی جوانترین عضو گروه که کار را بر خلاف معمول و مالوف به استاد تقدیم نمود حسابی به دل ها نشست!شوخی ها و سرکاری های مجری توانمند برنامه،آقای مقدم هم انصافا بدیع بود و سر و گردن حضار را بارها و بارها در جستجوی شاخه گل و یا شماره ای که بوی سکه طلا بدهد، بر روی دسته ها و یا زیر صندلی ها خوابانید! با همه این اوصاف جای خالی یک فعال زیست محیطی که در رابطه با ارتباط گردشگری و توریسم با محیط زیست داد سخن دهد بخوبی احساس می شد! آن هایی که در گیر و دار صنعت توریسم و گردشگری هستند می دانند که چه زحماتی کشیده می شود تا کسی مجاب و قانع شود که سفر هم انصافا چیز بدی نیست و به همین مناسبت شاید بد نباشد که آدم در قالب مسافر هم شده، هر از چندی رفتن از جایی به جایی دیگر را تجربه کرده و برای چند روز هم شده فارغ از مسائل و مشکلات روزمره ای که تا دم مرگ از آنها گریزی نیست، تا آنجا که می تواند خوش بگذراند! با این حال کافی است پای یک مسافر شهرستانی به تهران باز شود و او بخواهد از مشاهده جذابیت های بصری پایتخت بهره مند شود تا خیلی زود و با مواجهه نفس هایش که به مدد آلودگی هوا سریعا به شماره افتاده اند عطای سفر را به لقایش بخشیده و با قراردادن پاها در یک کفش،به سرزمینی که در آنجا به دنیا آمده و یا بزرگ شده برگشته و "هیچ جا خانه آدم نمی شود" و یا بدتر از آن "اینجا جای من نیست!" بگوید! با قیاسی این گونه است که امروزه بسیاری از تهرانی ها سفر به شمال کشور را از اولویت های نخست سفریشان زدوده اند و در پاسخ "چرا شمال نمی روی؟!" دیگران، "دلت خوشه!" می گویند و به آن "همه ساحل پر از کثافت و آشغال!آدم از ایرانی بودن خودش خجالت می کشد!"می افزایند! متاسفانه باید پذیرفت که علیرغم اینکه ما ایرانیها بخوبی از ملاحظات زیست محیطی مردمان مترقی و پیشرفته جهان آگاهیم،کمتر به این مقوله می اندیشیم که به واقع چه اتفاقی افتاد که آنها گذشته نه چندان شایسته خویش را ترک گفته و به حال خوب کنونی رسیدند؟!به عنوان مثال چه اتفاقی افتاد که سوئدی که تا سی سال پیش و یا کمی کمتر یا بیشتر بیش از 38 درصد زباله های خود را بازیافت نمی کرد، امروزه 99 درصد بازیافت زباله را کم دیده و نگران است که این میزان بازیافت،کماکان دست نخورده و زیاد نشده باقی بماند! شک نیست که یکی از دلایل موفقیت مردمان کشورهای پیشرفته این است که آنها به این درجه از آگاهی رسیده اند که در انجام کارهای نیک منتظر دیگران که شروع کننده کار باشند نمانده و کلید واژه "چرا من نه؟!" را جایگزین "چرا من؟!" نموده اند! به همین خاطر است که امروزه در سوئد بسیاری از خوانندگان سرشناس آوازهایی می خوانند که در آنها مردم تشویق و ترغیب می شوند که بازیافت زباله را جدی بگیرند!جالب اینکه در این راه سطل ها و جایگاههای زباله سخنگو نیز به یاری آنها برخاسته و برای جلب مشارکت عموم مردم در تفکیک زباله فراخوان داده اند!این در حالی است که در کشور ما معروفترین وسیله سخنگو "سمند" است که جز "درب خودرو باز است!" نمی گوید! به همین ترتیب واقعا از ما ایرانیها هم ساخته است که همچون ژاپنی ها به گونه ای بار بیاییم که از هنگام تولید زباله،مسئولیت آن را قبول کنیم و آن را به بهانه هایی همچون "سطل نبود" و "سطل دور بود" و "دلت خوشه!" و "با یک گل بهار نمی شود" در کوچه و خیابان و کوی و برزن و نهر و جوی رها نسازیم! با این حساب انصافا وقت آن رسیده که شرکت های خدمات مسافری و توریستی به خاطر خودشان هم شده حفظ محیط زیست را جدی تر از پیش گرفته و با همکاری و همیاری مسافران خویش کاری کنند که اوضاع و احوال محل سفر با پذیرش مسافر به هم نریزد و گردشگران، شهر و دیار دیگران را هم به چشم خانه خود ببینند!باشد تا منبعد کمتر شنونده سخنانی از دست "کیش اینطور نبود که!آنقدر پاک و تمیز بود که آدم از دیدنش حظ می کرد!کاش می رفتی و می دیدی!" باشیم!
پنجشنبه ، ۳دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه آفتاب یزد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]