تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867501747




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بابا بزرگی که به قلب مردم «پل» زد


واضح آرشیو وب فارسی:اندیمشک جوان: اندیمشک جوان؛ سهیلا نوری: مرد ۸۸ ساله بیش از ۷۰ پل کوچک و بزرگ را در سه خیابان واقع در منطقه ۱۸ تهران ساخت تا همه بتوانند عبور و مرور راحت تری را تجربه کنند. حاج قنبرعلی شیرخانلو که از شش ماه قبل بدون هیچ چشمداشتی تصمیم به این کار گرفته و بیش از ۵۰ […]اندیمشک جوان ؛ سهیلا نوری: مرد ۸۸ ساله بیش از ۷۰ پل کوچک و بزرگ را در سه خیابان واقع در منطقه ۱۸ تهران ساخت تا همه بتوانند عبور و مرور راحت تری را تجربه کنند. حاج قنبرعلی شیرخانلو که از شش ماه قبل بدون هیچ چشمداشتی تصمیم به این کار گرفته و بیش از ۵۰ میلیون ریال صرف این کار خیرخواهانه کرده است، آرزو دارد حتی برای یک روز هم که شده خادم افتخاری حرم امام رضا(ع) باشد. این پیرمرد مهربان و دلسوز در گفت و گو با خبرنگار گروه زندگی از سالها قبل و زندگی اش در روستا چنین گفت: سال ۱۳۰۶ در خانواده ای به دنیا آمدم که مانند اکثر مردم روستای سیف آباد به کشاورزی مشغول بودند و زندگی سختی را می گذراندند، اما مهربانی در میان همه اهالی روستا موج می زد و خیر خواهی و انجام کارهایی که از دست شان بر می آمد تا مشکلات دیگری برطرف شود، جزء جدایی ناپذیر زندگی آنها شده بود. حاج قنبرعلی که خیر خواهی این روزهایش ریشه در کودکی های او دارد با بیان این جملات ادامه داد: در بچگی چوپان بودم و معمولاً همراه با پدر بیش از ۶۰۰ گوسفند را به چرا می بردیم. خوب به خاطر دارم در یکی از روز های پاییز که هوا رو به تاریکی می رفت پدر به من گفت، برو گله گوسفندان را به سمت خودمان هدایت کن زیرا این آسمان و وضعیت هوا نشانه خوبی نیست و معمولاً گرگ ها در این زمان حمله می کنند. همین که به سمت گله راهی شدم ناگهان دیدم۷ گرگ گرسنه به گله حمله کرده و گوسفندان پا به فراتر گذاشته اند. با چوبی که در دست داشتم سعی کردم گرگ ها را فراری دهم. گرگ ها در حالی که بره ای را طعمه کرده بودند به سمت رودخانه ای که خشک شده بود دویدند. پدرم به من گفت برو بره را از چنگال گرگ ها نجات بده. بدون اینکه بهانه ای بیاورم به سمت گرگ ها حرکت کردم و با کمال تعجب دیدم که هنوز به بره آسیبی نرســـــــیده است زیرا تک خوری رسم گرگ ها نیست و منتظر بودند دور هم جمع شوند و سهمی ببرند. بره را نجات دادم. آن روز پدرم به من یاد داد برای نجات جان بره که امانت یکی از اهالی روستا در نزد ما بود باید تلاش کرد. روزهایی که گذشت حاج قنبرعلی شیرخانلو که با وجود ۸۸ سال سن قرآن را از حفظ می خواند و اشعاری هم سروده است، از گذشته های دور و اتفاقاتی که باعث شد با سواد شود و ازدواج کند چنین گفت: برای بهبود وضعیت مالی، تصمیم گرفتم به کارهای ساختمانی مشغول شوم. از آنجا که در روستای سیف بنایی رونق چندانی نداشت به تهران آمدم و در خانه یک خانواده ارمنی مشغول به کار شدم. یک روز خانم آن خـــــانه که زن با سوادی بود به من گفت تو پسر باهوشی هستی دوست داری با سواد شوی؟ وقتی متوجه علاقه من شد، قرار گذاشت تا در مواقع بیکاری به من خواندن و نوشتن بیاموزد و این گونه بود که با سواد شدم و علاوه بر این توانسته بودم در کار بنایی مهارت کسب کنم. وقت آن رسیده بود که ازدواج کنم. به خواستگاری دختر عمویم که دختر کدخدای روستــای سیف آباد بود رفتم. با هم ازدواج کردیم و با وجود اینکه همسرم در خانه پدرش زندگی راحت و آسوده ای داشت، حاضر شد با کمک هم و صبوری و مهربانی زندگی نوپایمان را بسازیم. به تهران آمدیم و یک خانه کوچک اجاره کردیم. او در حالی که بغض راه گلویش را گرفته بود ادامه داد: خدا همسرم را بیامرزد. با وجود اینکه دختر کدخدای روستا و حدود ۱۵ سال از من کوچکتر بود، پر توقع نبود و هیچ وقت در خواست زیادی از من نداشت. ثمره زندگی ما ۸ فرزند بود که به لطف خداوند و با وجود توجه همسرم به تربیت و تغذیه صحیح آنها، صالح و انسان دوست هستند و هر کسی با آنها برخورد می کند برای روح مادرشان رحمت الهی می طلبد. کاری برای خدا فاطمه فرزند دوم خانواده با اشاره به اینکه از بچگی با مهربانی های بی منت پدر، بزرگ شده ام گفت: از اینکه پدرم در این دو سال به فکر ساختن پل برای عبور و مرور راحت تر معلولان و سالمندان افتاده است تعجب چندانی نمی کنم. زیرا از کودکی دیده ام که حتی درختان و نهال های جوان را فراموش نمی کرد. هنوز هم وقتی که از خیابان یا کنار باغچه ای می گذرد و متوجه نهال جوانی می شود که ممکن است آسیب ببیند، یا درختانی را می بیند که شاخه هایشان به هم فشرده شده یا در معرض شکستن هستند، بسرعت دست به کار می شود و با شیوه هایی که از قدیم یاد گرفته، درختان را از آسیب احتمالی نجات می دهد. حتی در همسایگی مان خانه ای وجود دارد که صاحب آن به رحمت خدا رفته و کسی در آن خانه ساکن نیست. در باغچه حیاط آن خانه یک درخت پر گل قدیمی وجود دارد و پدرم برای اینکه آن درخت از بی آبی خشک نشود، به کمک یک میله بلند که به سر شلنگ آب متصل کرده است هر روز از راه بالکن به درخت آب می دهد. او ادامه داد: از زمانی که مادرم فوت شده، برای اینکه پدر تنها نباشد در طبقه بالای منزل او ساکن هستم و انرژی هر روزم را از نگاه کردن به چهره پدرم می گیرم. یک روز که خسته به خانه برگشته بود از او پرسیدم کجا بودی؟ گفت سر کار. گفتم برای چه کسی کار می کردی گفت برای خدا و از آنجا که احساس کردم دوست ندارد سر از کارش در بیاورم دیگر سؤالی نپرسیدم و برادر کوچکترم را در جریان قرار دادم تا اینکه او متوجه شده بود پدر صبح ها ابزار و مصالح مرتبط با بنایی را روی چرخ دستی قرار می دهد و برای عبور و مرور راحت تر رهگذران پل می سازد. حسن شیرخانلو در خصوص این اقدام انساندوستانه پدرش توضیح داد: پدرم مرد صبور و مهربانی است با وجود اینکه ۱۳ سال قبل سکته قلبی کرده نمی توانیم او را از انجام کاری که به آن علاقه دارد منصرف کنیم. تا مدتی قبل به صحافی کتاب های دعا و قرآن مساجد می پرداخت اما وقتی متوجه شدم نزدیک به شش ماه است هر روز یک پل می سازد به او گفتم مگر پزشک انجام کارهای سخت را ممنوع نکرده است، چرا به من نگفتی مصالح را برایت بیاورم؟ پاسخ داد این کار برای رضای خدا و آسایش خلق خدا بوده است پس به من لطمه ای وارد نمی کند. حاج قنبرعلی که به دلیل کهولت سن گوش هایش بخوبی نمی شنود و علاقه زیادی ندارد در مورد کار بزرگی که طی شش ماه قبل انجام داده توضیح دهد گفت: یک روز از خیابان شهید رجایی می گذشتم، پل های فرسوده و جوی های بزرگی که فاقد پل بودند توجهم را جلب کرد. با خود گفتم وقتی پیشه ام بنایی است چرا دست به کار نشوم و آسایش رهگذران و رضایت خداوند را فراهم نکنم. به لطف خداوند توانستم این تصمیم را عملی و دعای خیر رهگذران را توشه زندگی ام قرار دهم. در حالی که چشمانش را بسته بود و صحبت می کرد ادامه داد: ساعت ۸ هر روز صبح با چرخ دستی از خانه بیرون می رفتم و مشغول ساختن پل می شدم و تا ساعت ۲ ظهر کار به پایان می رسید. می توانستم در طول روز چند پل بیش از یک متری بسازم، اما برای اینکه زحمتم هدر نرود و دوباره کاری نشود، اطراف پل را با موانعی می پوشاندم و تا لحظه اذان مغرب همانجا می ماندم و مراقب بودم رهگذران یا کودکان به اشتباه روی پل پا نگذارند. با شنیدن صدای اذان برای خواندن نماز به مسجد می رفتم و در مسیر بازگشت، یکبار دیگر به پل سرکشی می کردم. صبح زود دو ظرف بزرگ آب را پشت دوچرخه قرار می دادم و به سوی پل می رفتم و وقتی نسبت به خشک شدن پل اطمینان پیدا می کردم ظرف های آب را روی آن خالی می کردم و به سراغ پل بعد می رفتم تا اینکه همین چند روز پیش ساخت ۶۰ پل بزرگ و نزدیک به۱۶ پل کوچک را به پایان رساندم. دعای سپید حالا دیگر حاج قنبرعلی راحت تر از شب های قبل سر بر بالش می گذارد و دعای خیر آنهایی که نظاره گر کارش بوده اند، به او احساس بهتری بخشیده است برای همین است که با قاطعیت می گوید: از انجام این کار دنبال تشویق مسئولان نبودم، بلکه دعای خیر رهگذران برایم کافی است و حس و حال خوبی به این روزهایم بخشیده است. فقط دنبال کردن اخبار سیاسی و مطلع شدن از احوال مظلومان جهان خاطرم را مکدر می کند، برای همین از خداوند برای آنها طلب آسایش و آرامش می کنم و این را می خواهم که دیدار رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهوری را روزی ام قرار دهد.


پنجشنبه ، ۳دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اندیمشک جوان]
[مشاهده در: www.andimeshkjavan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن