تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فرزندان خود را به كسب سه خصلت تربيت كنيد: دوستى پيامبرتان و دوستى خاندانش و قرائت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816348312




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جانباز شیمیایی، شهید علی مسجدی: پزشکان در اتریش می خواستند مرا را دچار فلج مغزی کنند


واضح آرشیو وب فارسی:هجرت نیوز: نام: علی مسجدی تاریخ ومحل تولد: شهریور۴۶- کرمان تاریخ و محل اعزام:۱۳۶۱- کرمان مدت حضور در جبهه:۳۰ماه نام پدر:اکبر محل سکونت:کرمان شهادت: شامگاه بیست و دوم آذرماه سال ۹۴- بیمارستان شهید افضلی پور کرمان به گزارش هجرت؛ علی مسجدی جانباز ۷۰ درصد شیمیایی پس از گذراندن سال ها درد و رنج ناشی از جراحات جنگ به خیل یاران شهیدش پیوست. آنچه می خوانید آخرین صحبت های جانباز شهید علی مسجدی با خبرنگار نوید شاهد است که چند ماه پیش در منزل آن شهید در کرمان انجام شد و هم اینک به مناسبت شهادت مظلومانه اش منتشر می شود: اولین جراحت شیمیایی اولین بار سال ۱۳۶۱ عازم جبهه شد و به گردان امام حسین(علیه السلام) تیپ ثارالله پیوست. او تک تیراندازجوانی بود که بعد از عملیات رمضان (در همان سال) بر اثر موج انفجار برای اولین بار مجروح شد. دو سال بعد در جریان عملیات بدر در جزیره مجنون برای اولین بار طعم تلخ مجروحیت از نوع شیمیایی را هم چشید. در این باره گفت: «در سنگر با همرزمانم نشسته بودیم که دشمن منطقه را بمباران شیمیایی کرد. همان موقع ماسک هایمان را به دهان مان بستیم. گاز شیمیایی در منطقه پیچیده بود و من دچار مصدومیت شیمیایی شدم. زمانی پی به این موضوع بردم که دچار حالت تهوع و سرگیجه شدم. ما را به بیمارستان صحرایی اهواز بردند. مدت کوتاهی تحت درمان پزشکان بودم و دوباره به خط مقدم جبهه بازگشتم.» زمستان سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ بود که این رزمنده بسیجی بار دیگر دچار مصدومیت شیمیایی شد. او اشاره ای به این موضوع کرد و گفت:«سال ۶۴ به آبادان رفتم و در واحد اطلاعات و عملیات لشگر ثارالله مشغول فعالیت شدم. مسئولیت تحویل گرفتن اسرای عراقی و شناسایی محل های مناسب برای عملیات و… از جمله وظایف ما بود. در عملیات والفجر۸ در منطقه فاو بود که برای دومین بار شیمیایی شدم. صبح هواپیمای دشمن منطقه ما را بمباران شیمیایی کردند. چند راکت دشمن به ساختمانی در نزدیکی ما اصابت کرد و موجب ریزشش شد. تعدادی از رزمنده ها زیر آوار ماندند و به شهادت رسیدند. من کمی دورتر از ساختمان بودم و کمتر مجروح شدم. بعد از چند دقیقه بوی سیر گندیده به مشاممان رسید و پشت دستانم سیاه شد. از همین نشانه ها فهمیدیم که دشمن دوباره از سلاح های شیمیایی استفاده کرده است.» علی مسجدی ادامه داد: «ما از امکاناتی همچون ماسک و لباس مخصوص ضد شیمیایی استفاده کرده بودیم اما شدت بمباران شیمیایی به حدی بود که در بدن ما تاثیر بدی گذاشت؛ به طوری که عوارض شیمیایی یک ساعت بعد به شکل های مختلف بروز کرد. حالت تهوع، قرمز شدن چشم، سوزش و خارش پوست از جمله عوارضی بود که بعد از بمباران شیمیایی گریبانگیرمان شد. به گفته فرمانده مان شهید رمضان راجی، ما را با آمبولانس به عقب جبهه منتقل کردند. در مسیرمدام خون بالا می آوردم و سرفه های شدید می کردم. ساعت ۱۱و۳۰دقیقه بود که به حمام صحرایی رسیدیم. دوش آب سرد گرفتیم و دوباره سوار آمبولانس شدیم تا به بیمارستان صحرایی اهواز برویم.» و این ماجرای تلخ همچنان ادامه داشت: «چشمان دوستان و همرزمانم هم مثل من قرمز و کبود شده بود. دکتر با معاینه من و همرزمانم، تشخیص داد که مصدومیت شیمیایی مان خطرناک است و باید به بیمارستان اهواز برویم. ما را سوار اتوبوس کردند که در مسیر بیهوش شدم. وقتی چشمانم را باز کردم، متوجه شدم که روی تخت بیمارستان اهواز هستم. سوزش و تاول های چشمانم شدت گرفته بود و نمی توانستم هیچ جا را ببینم. من به مدت ۳ساعت در بیمارستان تحت مداوا بودم اما امکانات آنجا جوابگوی وضعیت شیمیایی من نبود. وضعیت جسمانی ام آنقدر بحرانی بود که دوباره بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم خودم را در بیمارستان امیرالمومنین (علیه السلام) تهران دیدم.» به اندازه یک روزنه ای نور می دیدم وی اشاره ای به عوارض شیمیایی اش در بیمارستان تهران کرد و گفت: «از گوشه چشم سمت چپم به اندازه یک روزنه ای نور می دیدم. سرتاسر بدنم می سوخت و تاول های شدیدی زده بود. به همین دلیل هر روز ما را به حمام می بردند و تاول ها را از بدنمان جدا می کردند. من به مدت یک هفته در بیمارستان تهران بودم که مرا به اتریش اعزام کردند. پزشکان در اتریش می خواستند مرا را دچار فلج مغزی کنند در بیمارستان اتریش مدام در حال بیهوشی بودم. به مدت ۳ماه در این بیمارستان بستری بودم که از این مدت فقط یک هفته به هوش بودم. پزشکان از زنده بودنم ناامید شده بودند. یکی از پزشکان پیشنهاد داده بود که مغز مرا فلج کنند تا به آرامی بمیرم، اما سفیر وقت جمهور اسلامی ایران در اتریش با این کار مخالفت کرده بود. زمانی که به هوش آمدم، اکثر پزشکان و پرستاران از حیرت و ناباوری اشک شوق می ریختند.» او ادامه داد و در مورد وضعیت جسمانی اش گفت: «وقتی به هوش آمدم، تاول های بدنم مداوا و صورتم سیاه شده بود. حافظه خودم را از دست داده بودم و نمی دانستم که چه اتفاقی برایم افتاده است. چند روزی گذشت تا توانستم حافظه خودم را به دست بیاورم.» اردیبهشت سال ۶۵بود که مسجدی را به تهران منتقل کردند. او بعد از ۳ روز به کرمان برگشت. وی در خانه استراحت می کرد و تحت مداوی پزشکان بود. بعد از مدتی دوباره به جبهه برگشت و درستاد اطلاعات و عملیات مقر ثارالله به فعالیتش ادامه داد. بعد از پایان جنگ بود که عوارض سلاح های شیمیایی در اعصاب و روان وی هم بروز کرد. سال ۱۳۷۰ ازدواج کرد و ثمره این ازدواج یک دختر است. هجرت به شمال کشور و گفت که: « عوارض شیمیایی به شکلی نامطلوب در چشمانم بروز پیدا کردند و سال ۸۳ در بیمارستان بقیه الله و سال ۸۵ در بیمارستان لبافی نژاد تهران عمل چشم و ریه را انجام دادم. زمانی که دچارنفس تنگی می شوم، از کپسول اکسیژن استفاده می کنم. آب و هوای خشک کرمان برای چشمانم ضرر دارد و به همین دلیل دستگاه مطبوع کننده ای در خانه دارم که هوا را مطبوع می کند. » وی به سفارش پزشکان، سال ۸۱ در شهرستان تنکابن و آمل در شمال زندگی کرده و در این مدت وضعیت جسمانی اش رو به تعادل بود. جراحت پنهانی که مردم را دچار تردید می کند علی در ادامه از مشکلات اجتماعی مرتبط با این مجروحیت نیمه پنهان گفت: «گاهی به مجلسی وارد می شوم که سرفه های مکررم باعث رنجش خاطر دیگران می شود. زمانی که به بیرون از خانه می روم، مجبورم از عینک دودی استفاده کنم. دود سیگار و اتومبیل از جمله مشکلاتی است که باعث تشدید مصدومیتم می شود. این ها گوشه ای از مشکلات ماست اما مشکلی که می تواند یک جانباز شیمیایی را از پا بیاندازد، درک نادرست مردم از مصدومیت جانبازان شیمیایی است. مصدومیت ما در داخل بدنمان ما را آزار می دهد و آشکار نیست، به همین دلیل بعضی از مردم نسبت به ۷۰ درصد جانبازی من دچار تردید می شوند. این نشان می دهد که در این زمینه فرهنگ سازی به اندازه کافی صورت نگرفته است. وجود انجمن حمایت از قربانیان سلاح های شیمیایی که به تازگی در کرمان راه اندازی شده است، می تواند در ارائه اطلاعات در زمینه وضعیت جسمانی مصدومان شیمیایی در میان مردم، مفید واقع شود.» ما یادگاران دفاع مقدس هستیم او گفت: «جانبازان شیمیایی باید در برخورد با وضعیت جسمانی خود صبور باشند. استرس زیاد باعث تشدید این بیماری می شود که به جانبازان سفارش می کنم تا می توانند خودشان را در معرض استرس قرار ندهند. استرس برای آنها همانند زهری کشنده است. فکر می کنم تشکیل انجمن حمایت از قربانیان سلاح های شیمیایی باید به افکار جانبازان جهت دهد و آنها را به زندگی امیدوار کند. تجمع جانبازان و انتقال تجربیات همدیگر می تواند در روحیات یک جانباز شیمیایی تاثیر ویژه ای بگذارد که از این نظر باید از مسئولان و جانبازان شیمیایی کرمان تشکر کنیم که باعث تشکیل چنین انجمنی شدند.» و آخرین جملات این جانباز شهید شیمیایی: «زندگی یک جانباز شیمیایی با یک فرد معمولی فرق دارد. ما در زندگی با محدودیت هایی مواجه هستیم اما نباید نسبت به آینده ناامید باشیم. ما یادگاران دفاع مقدس هستیم و باید در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت طلبی در میان مردم تلاش کنیم. شاید اگر ما نبودیم،۸سال دفاع مقدس رنگ و بوی امروزی خود را نداشت. نسل های امروزی و نسل سوم و چهارم انقلاب با مشاهده ما پی به ۸ سال ایثارگری می برند و می فهمند که این انقلاب با این آسانی مهیا نشده و باید پاسدار آن باشند.» روحش شاد و یادش گرامی باد


چهارشنبه ، ۲دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هجرت نیوز]
[مشاهده در: www.hejratnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن