ازدواج؟ خوب یا بد؟؟

واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: کاسان دان27th October 2010, 11:16 PMسلام به دوستان خوبم . میخواستم نظر شما دوستانم و نسبت به امر ازدواج بدونم . دیدتون مثبته یا منفی؟؟؟ آیا دوست دارید ازدواج کنید؟ به نظرتون با ازدواج چه چیزی به دست می آورید؟؟ یا نه تمام سعی خودتون و میکنید که حداقل فعلا مجرد بمونید یا اصلا ازدواج نکنید؟؟چرا؟؟ بعد از فعال شدن تاپیک به بحث در این رابطه و نظرات شما دوستان میپردازیم. منتظر خضور گرم و سبزتان elada30th October 2010, 01:00 PMتاپیک فعال شد . فقط چند تا نکته را مجدد متذکر میشم 1-لطفا در بحث ها مثال دینی و احادیثی نزنید .(بحث در حیطه روانی و اجتماعی ) 2- ناسزا بهم دیگه نگوئید شوخی های نا به جا هم نکنید 3- سعی نکنید دیدگاه هم را تغییر بدهید فقط نظراتتان را ارئه بدهید . سوال بسیار خوبی پرسیده شده پس شما هم خوب و پسندیده جواب بدید .:) پیشاپیش از همه کسانی که خونسردی خودشان را در بحث حفظ می کنند متشکرم . کاسان دان30th October 2010, 01:54 PMمن خودم چیز خاصی تو ازدواج ندیدم و تا الان از مجردی راضیم . زیاد هم دیدم به ازدواج مثبت نیست و دارم سعی میکنم تا میتونم ازدواجم و عقب بندازم و حداقل تا 28 سالگی این کارو نکنم . و فکر کنم عکس کاربریم هم نشون دهنده این موضوع هست .;) از افراد متاهل خصوصا خانومها درخواست میکنم بیان و چیزهایی رو که تو ازدواج به دست اوردن و دوست دارن بیان کنند شاید تاثیری برای دید من هم داشت .:) severum8730th October 2010, 08:04 PMسلام ازدواج به نظر ... الان براتون نظر دور و بريام رو ميگم... اول به اينده مالي خوب فكر كن ببين چقدر بهت ميماسه دوستان و اشناياني كه ازوداج كردن! هر چه زود تر بهتر خانواده! تا ميتوني بهش فكر نكن دوستان مجرد ولي اول و اخر همه ازدواج ميكنن ديگه؟؟؟ نظر من اينه كه بايد در زمان و شرايط مناسبش پيش بياد و يكي هم وارد زندگيت بشه كه بشناسيش و بتوني باهاش ازدواج كني من ميگم ازدواج مقدسه چجوري؟؟؟ ماجراي زير رو تا ته بخونيد يه نفر از اشنايان رو سراغ دارم چهارشنبه خونشون بودم واقعا يه لحظه بهشون حسودي كردم اين بنده خدا يه زماني رفت خدمت مقدس سربازي حدود 8 سال پيش وقتي برگشت معتاد و سيگاري و از اون يلي كه ميشناختيم يه جنازه برگشت خونشون پدر و مادرش زدن تو سرش همه بهش متلك ميگفتن خلاصه خيلي از نظر روحي نابود شده بود تا 7 سال پيش نميدونم چي شد با يه دختر خانوم دوست شد از نزديك شاهد دوستي اينها بودم و زياد خونشون ميرفتم چون علاقه زيادي به ايشون داشتم و دارم دوسال اينها با هم دوست بودن دختره خيلي دختر خوبي بود پسره رو ول نكرد تو همه حال شاهد دعواهاشون بودم با هم دعوا ميكردن و دختره هميشه كوتاه ميومد!ولي پسره رو ترك نكرد اصلا باورم نميشد دختري به اون زيبايي عاشق اين اشناي معتاد ما بشه وبلاخره با هم ازدواج كردن !!! پدر و مادر دختره اصلا راضي به اين ازدواج نبودن بلاخره دختره مجبورشون كرد كه ازدواج صورت بگيره وضع اينا خيلي خراب بود زندگيشون خيلي سخت ميگذشت پسره معتاد تن به كار نميداد دختره هم زجر زيادي ميكشيد نميدونم چي شد اصلا برام عجيب بود پسره بلاخره قبول كرد بره سر كار و بلاخره شغل خوبي پيدا كرد از شاگردي به استادي رسيد و روز به روز با كمك زنش و اطرافيان زندگيشون كمي بهتر شد و با خانومش كاري رو شروع كردن كه من هنوزم موندم چجوري از اون زندگي خلاص شدن اين بنده خدا دو ساله مواد رو كنار گذاشته الان يه اتليه يه خونه و يه ماشين هم داره و خانومشو ميپرسته و مثل روز اول هنوزم عاشق هم هستن و دارن از زندگيشون لذت ميبرن و من هميشه به همچين افرادي افتخار ميكنم مهلا معین30th October 2010, 08:09 PMمن میگم مجردی بهتره ههههههههههههههه کاسان دان30th October 2010, 11:10 PMسلام ازدواج به نظر ... الان براتون نظر دور و بريام رو ميگم... اول به اينده مالي خوب فكر كن ببين چقدر بهت ميماسه دوستان و اشناياني كه ازوداج كردن! هر چه زود تر بهتر خانواده! تا ميتوني بهش فكر نكن دوستان مجرد ولي اول و اخر همه ازدواج ميكنن ديگه؟؟؟ نظر من اينه كه بايد در زمان و شرايط مناسبش پيش بياد و يكي هم وارد زندگيت بشه كه بشناسيش و بتوني باهاش ازدواج كني من ميگم ازدواج مقدسه چجوري؟؟؟ ماجراي زير رو تا ته بخونيد يه نفر از اشنايان رو سراغ دارم چهارشنبه خونشون بودم واقعا يه لحظه بهشون حسودي كردم اين بنده خدا يه زماني رفت خدمت مقدس سربازي حدود 8 سال پيش وقتي برگشت معتاد و سيگاري و از اون يلي كه ميشناختيم يه جنازه برگشت خونشون پدر و مادرش زدن تو سرش همه بهش متلك ميگفتن خلاصه خيلي از نظر روحي نابود شده بود تا 7 سال پيش نميدونم چي شد با يه دختر خانوم دوست شد از نزديك شاهد دوستي اينها بودم و زياد خونشون ميرفتم چون علاقه زيادي به ايشون داشتم و دارم دوسال اينها با هم دوست بودن دختره خيلي دختر خوبي بود پسره رو ول نكرد تو همه حال شاهد دعواهاشون بودم با هم دعوا ميكردن و دختره هميشه كوتاه ميومد!ولي پسره رو ترك نكرد اصلا باورم نميشد دختري به اون زيبايي عاشق اين اشناي معتاد ما بشه وبلاخره با هم ازدواج كردن !!! پدر و مادر دختره اصلا راضي به اين ازدواج نبودن بلاخره دختره مجبورشون كرد كه ازدواج صورت بگيره وضع اينا خيلي خراب بود زندگيشون خيلي سخت ميگذشت پسره معتاد تن به كار نميداد دختره هم زجر زيادي ميكشيد نميدونم چي شد اصلا برام عجيب بود پسره بلاخره قبول كرد بره سر كار و بلاخره شغل خوبي پيدا كرد از شاگردي به استادي رسيد و روز به روز با كمك زنش و اطرافيان زندگيشون كمي بهتر شد و با خانومش كاري رو شروع كردن كه من هنوزم موندم چجوري از اون زندگي خلاص شدن اين بنده خدا دو ساله مواد رو كنار گذاشته الان يه اتليه يه خونه و يه ماشين هم داره و خانومشو ميپرسته و مثل روز اول هنوزم عاشق هم هستن و دارن از زندگيشون لذت ميبرن و من هميشه به همچين افرادي افتخار ميكنم حرف شما درست اما همه ما جدای این که باید با کسی ازدواج کنیم که ازش شناخت داریم و دوستش داریم و دوستمون داره .یک دیدی هم به خود امر ازدواج داریم . اصلا ازدواج بدون شناخت و علاقه اشتباهه . اما همه ما یه طرز فکری از ازدواج داریم یکی تو قصه های سیندرلا زندگی میکنه و دوست داره ازدواج کنه . یکی شکست اطرافیانش و دیده و سخته که به کسی اعتماد کنه و ازدواج کنه . severum8731st October 2010, 08:42 PMحرف شما درست اما همه ما جدای این که باید با کسی ازدواج کنیم که ازش شناخت داریم و دوستش داریم و دوستمون داره .یک دیدی هم به خود امر ازدواج داریم . اصلا ازدواج بدون شناخت و علاقه اشتباهه . اما همه ما یه طرز فکری از ازدواج داریم یکی تو قصه های سیندرلا زندگی میکنه و دوست داره ازدواج کنه . یکی شکست اطرافیانش و دیده و سخته که به کسی اعتماد کنه و ازدواج کنه . سلام خوب راستش حق با شماست همه ازدواجها هم موفق نميشه البته اول از همه بايد بدونن واسه چي ازدواج ميكنن اين يه نمونه يكي از همكلاسيام امسال ازدواج كرد بهش ميگم براي چي ازدواج كردي ؟ ميگه سنم داشت زياد ميشد ديگه همسرم هم بسازه وضعشم خوبه كلي هم بهش ارث رسيده پدر زنه هم كمكم كرده مغازه اجاره كردم چه انتظاري ميشه از اين داشت؟ با 29 سال سن همچين تفكري داره... امروزه ازدواج توافقيه و از راه دوستيه و كمتر كسي تن به ازدواج فاميلي ميده يكي مثل من كه نميتونم فكرشم بكنم خوب ملاكها و سليقه ها هم متفاوته همينجوري نيست مثل قبل دو نفر همديگه رو يه بار ميديدن و با هم ازدواج ميكردن و با هم مي ساختن هر جور فكرش ميكنم يا يه نفر بايد وارد زنگيمون كنيم يا وارد زندگي كس ديگه اي بشيم بعد از مدتي ميشه طرف مقابل رو شناخت بايد امتحانش كرد تا به شناخت برسيم به نظر من اولين ملاك صداقته چون تو خونه اي كه صداقت وجود نداره هر لحظه ممكنه پايه هاش سست بشه و روي سرشون خراب بشه پس فرد دروغ گو نميتونه براي ازدواج مناسب باشه من يه رابطه نا موفق دوستي دارم كه بعد از اون جرات ندارم به دختري پيشنهاد دوستي بدم ميترسم مثل قبل بشه خانوم كسان دان تا ملاكها چي باشه طرز فكر و سواد وضعيت مالي و خيلي چيزا ميتونه باشه نظر شما چيه چجوري شناخت پيدا كنيم...؟ کاسان دان31st October 2010, 10:08 PMسلام خوب راستش حق با شماست همه ازدواجها هم موفق نميشه البته اول از همه بايد بدونن واسه چي ازدواج ميكنن اين يه نمونه يكي از همكلاسيام امسال ازدواج كرد بهش ميگم براي چي ازدواج كردي ؟ ميگه سنم داشت زياد ميشد ديگه همسرم هم بسازه وضعشم خوبه كلي هم بهش ارث رسيده پدر زنه هم كمكم كرده مغازه اجاره كردم چه انتظاري ميشه از اين داشت؟ با 29 سال سن همچين تفكري داره... امروزه ازدواج توافقيه و از راه دوستيه و كمتر كسي تن به ازدواج فاميلي ميده يكي مثل من كه نميتونم فكرشم بكنم خوب ملاكها و سليقه ها هم متفاوته همينجوري نيست مثل قبل دو نفر همديگه رو يه بار ميديدن و با هم ازدواج ميكردن و با هم مي ساختن هر جور فكرش ميكنم يا يه نفر بايد وارد زنگيمون كنيم يا وارد زندگي كس ديگه اي بشيم بعد از مدتي ميشه طرف مقابل رو شناخت بايد امتحانش كرد تا به شناخت برسيم به نظر من اولين ملاك صداقته چون تو خونه اي كه صداقت وجود نداره هر لحظه ممكنه پايه هاش سست بشه و روي سرشون خراب بشه پس فرد دروغ گو نميتونه براي ازدواج مناسب باشه من يه رابطه نا موفق دوستي دارم كه بعد از اون جرات ندارم به دختري پيشنهاد دوستي بدم ميترسم مثل قبل بشه خانوم كسان دان تا ملاكها چي باشه طرز فكر و سواد وضعيت مالي و خيلي چيزا ميتونه باشه نظر شما چيه چجوري شناخت پيدا كنيم...؟ دوستتون خیلی ادم جالبیه .;) خب معلومه که صداقت مهمه .نه تنها تو ازدواج بلکه تو دوستی ها و در کل در همه جا صداقت مهمه . تنها راهی که میشه از یک نفر شناخت پیدا کرد اینه که مدتی رو باهاش باشی و برای شناختش سعی کنی. با یک هفته یا حتی سه ماه شناخت کافی به دست نمیاد . عموما هر کسی که تو عشق یا رابطش با جنس مخالف شکست میخوره (حالا به هر دلیلی)دچار این ترس میشه .محتاط تر میشه .و ممکنه سعی کنه تا مدتها با کسی صمیمی نشه. اما خب این هم زمان خودش و داره و باید این زمان سپری بشه و نباید این زمان از یک حدی طولانی تر بشه . در ضمن هر شکستی هرچقدر هم تلخ به ما یاد میده که از جنس مخالفمون و خودمون چی میخوایم و به چه کسی نیاز داریم . و باعث میشه جنس مخالف و هم بیشتر بشناسیم . اما قرار نیست که به این اسم هر روز با کسی باشیم و تو دوستی ها افراط کنیم . siavash732nd November 2010, 06:27 PMسلام به نظر من مجردی بهتره چون کسی نیست بهت گیر بده . elada2nd November 2010, 10:32 PMتا الان 4 نفر نظر دادند و تقریبا هر 4 نفر با مجردی موافق تر بودند حالا کسی نبوده که نظر مخالف بده بنابراین من یکی از دیدگاه های افراد مختلف مجردی را بیان می کنم و می خواهم نظرتان را بدونم خیلی ها میگن توی ایران مجرد ماندن خوب نیست دلیلش هم این عنوان می کنند که کم کم که همه دوستان متاهل بشن دیگه حاضر نیستند باهاشون رفت و آمد کنند . پاسخ شما چی هست؟ Ashkan taghavi3rd November 2010, 12:47 AMباسلام. فکر کنم که این نظریه تا حد زیادی درست باشه. حقیقتش من همین الان بدون اینکه فکر کنم پنج تا از دوستانم رو که ازدواج کردن رو اگه آمارشونو بگم دقیقا 4تاشون رابطشونو خیلی کم کردن با جمع دوستان مجرد و فقط یکیشونه که اونم یکی در میون تو جمع ما میاد. البته یکی از این دوستان بخاطر رابطه ای که با من و دیگر دوستان مجرد داشت(چون اصولا گردهماییهای دوستانه مان با قرار قبلی است و همه دورهم دست به شیطنت میزنیم) زندگی زناشوییشون بشدت تحت تاثیر قرار گرفت بطوریکه کار به طلاق هم کشیده شد که خوشبختانه با وساطت پدر و مادر 2طرف ختم بخیر شد. البته اصرار همسر این دوستمون بود که اصلا با قرار با دوستان دوران مجردی ایشون نمیتونست کنار بیاد و خوب الان یکسالی شده که متاسفانه اصلا ایشون رو ندیدم. البته گاهی بیاد قدیما تا مرز تماس گرفتن با ایشون پیش میرم ولی بخاطر تداوم زندگیشون و اینکه ممکنه دوباره هوای گشتن با ما به سرش بزنه خوب اینکارو نمیکنم. البته در مورد ازدواج هم بهتره بعد از 25 سالگی تا 35 سالگی شکل بگیره و بعد از 25 باهاش موافقم. ببخشید مثل اینکه زیاد شد. .A.3rd November 2010, 03:03 AMمن که کلا به این موضوع آلرژی دارم... فکر اینکه بخوام تو حصار زن و زندگی قرار بگیرمو یک محدود کننده جدید به هزاران محدودکننده ی تو این کشور اضافه بشه منو آزار میده...شک ندارم با ازدواج کردن مرد دیگه نمیتونه خوشی های دوران مجردیشو با اون شور و شوق و حس و حال انجام بده...این موضوع برا زن هم صدق می کنه 100% اما با از دست دادن خوشی ها چیز های دیگه ای به دست میاد که اون ها هم خودشون یه نیمه ی پری برای لیوان محسوب میشن که باید مورد توجه قرار بگیرن...به هر حال خودم به شخصه از تمام مرد های دورو برم که سوال کردم همشون بدون استثنا (همه!)از این کار روی خوشی نداشتن و اظهار پشیمونی میکردن!!! خییلی هاشونم خیلی سخت همدیگه رو به دست آووردن و هزارتا مشقت و سختی کشیدن و صبوری به خرج دادن تا به هم رسیدن ولی باز هم راضی نیستن... دلیلشو نمیدونم چیه ولی خوب چیزیه که اغلب ما دورو برمون میبینیم دیگه... فکر میکنم بیشتر ازدواج های تو ایران هم از سر جو گیری تو یه برحه ی زمانی خاص باشه... پسر سیندرلای قصه هاشو میبینه که در آغوش گرفتتش و دختر هم مرد شجاع قصه های هزار و یک شب که حاضره برا نجات دادن جون معشوقه اش از دره ی مرگ با اسب سپید شاخ دار!! عبور کنه! وقتی وارد زندگی میشن پسر حالو حوصله سر کار رفتننداره دختر هم حس و حال ظرف شستن و کف سابیدنو لباس شستنو نداره... خیلی ها هم میان سناریوی یه زندگی آرمانی رو تو ذهن خودشون میسازن وقتی قدم به راه پر از فراز و نشیب زندگی میذارن هیچی از افکار بالقوه ی خودشونو بالفعل نمیبینن به کل نا امید میشن... پس همون بهتر که دو جنس مخالف سراغ دوستی های صمیمانشون برن این جوری حداقل کسی از طرفین تو قید و بند قانون نیست قید و بند احساس رو میشه یه جوری حلش کرد;) siavash733rd November 2010, 01:42 PMبا سلام در پاسخ الدا خانم باید بگم که اکثر افرادی که با هم دوست هستند افکار و روحیشون به هم نزدیکه.حالا کسی که در مورد ازدواج نظری داه 70 درصد دوستاشون هم همون نظر رو دارن.اصلا این چه کاری که ما برای رابطه با یه دوست زندگی خودمونو خراب کنیم.اگر بخوایم روزی یه ساعت هم با دوستمون باشیم 23 ساعت دیگه روز رو باید با مشکلات زندگی سپری کرد. مهلا معین3rd November 2010, 05:58 PMای بابا من طرف هر دوشونم آخه هر دو میم دارن مجرد متاهل elada3rd November 2010, 10:53 PMپس همون بهتر که دو جنس مخالف سراغ دوستی های صمیمانشون برن این جوری حداقل کسی از طرفین تو قید و بند قانون نیست قید و بند احساس رو میشه یه جوری حلش کرد;) شایدم ازدواج راه حلی بوده که قید و بند احساسی را حل کنند ! .اگر بخوایم روزی یه ساعت هم با دوستمون باشیم 23 ساعت دیگه روز رو باید با مشکلات زندگی سپری کرد. در مورد روزی 12 ساعت صحبت کنیم ، از این 12 ساعت چقدرش را مشکل دارید ؟چقدرش را با دوستانت می گذرونی ؟ ای بابا من طرف هر دوشونم آخه هر دو میم دارن مجرد متاهل طرفدار مرگ هم هستی؟;) حتما بچه بودی نوشتن مشق را هم خیلی دوست داشتی ! siavash733rd November 2010, 11:09 PM[QUOTE=elada;870832] در مورد روزی 12 ساعت صحبت کنیم ، از این 12 ساعت چقدرش را مشکل دارید ؟چقدرش را با دوستانت می گذرونی ؟ شاید کسی که مجرده بتونه اکثر اوقاتشو با دوستاش بگزرونه ولی کسی که متاهل شه باید اکثر اوقات با زنش بگرده،بیشتر کار کنه،باید بره خرید خونه ،دیگه نمیتونی با رفیقا تا 1 شب بری بیرون عشق و حال البته خوبی هم داره. elada3rd November 2010, 11:11 PMبله درسته اما قرار شد فرض را بر این بگذاریم که شما ازدواج نکردی الان مثلا 30 سالته بعد دوستانت متاهل باشند اون موقع وقتت را با کی بیشتر می گذرونی ؟ و چه خواهی کردی ؟ korooshkhan3rd November 2010, 11:40 PMبا سلام من در اینجا میخواستم مطلبیو بیان کنم من نه موافق هستم نه مخالف فقط جو حاکم و شرایط اجتمایی رو میخواستم براتون روشن کنم . ازدواج یک امر بسیار نیک و پسندیده هستش که از خیلی از عوامل روانی و ناهنجاری های روانی واجتمایی ما جلوگیری میکنه و حتی دردین ماهم سفارش بسیاز شده . اما متاسفانه شرایط اجتمایی ما رو به سقوط هستش حتی بطوری که امسال آمار طلاق نسبت به ازدواج پیشی گرفت دلیلش هم فضای اقتصادی و اجتمایی ما در حال حاضره شما حساب دو دو تا بکنید متاسفانه رقابت در جامعه ما زیاد شده تجمل گرایی بسیار شده اخلاقیات در جامعه ما رو به انحطاط هستش و رکن اساسی زندگی ها پدر و مادر نقش اساسی رو هم بازی نمیکنند متاسفانه انقدر مشکلات اقتصادی زیاد شده که پدرومادرها دو سوم وقت زندگیشو برای درامد بیشتر برای زنده موندن نه زندگی کردن در خونه نیستند همین امر باعث کم رنگ شدن روابط یک خانواده ببن پدر و مادر و همینطور فرزندشون میشه و همین کمبود روابط عاطفی باعث پناه بردن بچه به اجتماع بی در و پیکری بشه که هیچ برنامه ای براش وجود نداره که هیچ بلکه اغوششو برای هزار و یکی ناهنجاری بازه متاسفانه. و همین امر باعث میشه که به مرور زمان روابط به سردی بگراید و با اولین جرقه جدایی.بنابر این با چشم روشن و با برنامه ریزی درست به این امر نگاه کنید و احساساتی تصمیم و عمل نکنید که گرمی عشق و عاشقی یک روز به سردی میگراید. و در آخرم از زبان یک روانشناس بگم که هیچ بایدی در رندگی انسان وجود نداره اگه میبینید توانایی ازدواج رو ندارید بایدی وجود نداره چون این امر یک بازی نیست و با حلوا حلوا گفتن هم دهن شیرین نمیشه. والسلام .A.3rd November 2010, 11:54 PMقید و بند احساس رو با ازدواج به خیال خودشون حل کردن اومدن دیدن از قید احساس رها نشدن که هیچ تو یه منجلاب بزرگتر گرفتار شدن چی؟اومدن دیدن نههههههههههههه خیر طرف مقابل اونی نیس که روزی هزار بار قربون صدقش میرفت...اگه 1 سال گذشت و یه بچه تو بغلشون و حس و حال اولیه زن و شوهری پریده باشه و دو طرف حالشون از خودشون هم به هم بخوره چی؟آیا حالا هم بند احساس رو از دستشون باز شده میبینن؟که اگه از هم جدا شن اون دختر دیگه اسمش دختر نیستو زن بیوه هست...زن بیوه هم که همه ی ما میدونیم معنیش تو ایران چیه!یعنی نهایت شانسو داشته باشه ازدواج با یه پیرمرد یا صیغه ی اینو اون شدن...که اگه خونوادش هم طردش کنن باید با قسطای صد من یه غاز مهریه اش که شوهرش ماه به ماه با هزار تامنت و خفت براش میریزه به حساب بقیه زندگیشو بگذرونه که اگه آدم فقیری باشه باید بره تن فروشی کنه...ازون طرف مرد هم همچین زندگی خوبی رو سپری نمیکنه ولی تو جامعه ی فعلی خیلی راحت تر از زن میتونه خودشو جمع و جور کنه و این وسط زنه که بیشترین صدمه رو هم از لحاظ عاطفی هم از لحاظ جسمی و همچنین اجتماعی میبینه...من نمیگم همه این طوری میشن اما تعداد کسانی هم که این جوری میشن کم نیستش..باید جو گیری هارو بذاریم کنار...زندگی مالامال از خوشبختی و شادی و نشاط تو ایران تعریف نشده دوستان اصلا هیچ کجا تعریف نشده جز تو افسانه ها و فیلم هندیا...من که نزدیک بیست و اندی سال از سنم میگذره ندیدم شما دیدید نشونم بدید...خواهشا شعار هم ندید بگید پول که همه چیز نیست خیلی ها هستن پول ندارن ولی خوشبختن که واقعا خندم میگیره! در مورد سوالتون خانوم الدا اگه من همه دوستام ازدواج کننو برن سر خونه زندگیشون میشینم و پول جمع میکنم تا خرخره ولخرجی میکنم خلاصه دنبال پول میرم و رفیق اول و آخرم میشه پول و فقط پول!که نمیدونید لا مذهب چه رفیق باحالیه!همه چی با خودش میاره الآن میدونم خیلیا هستن میگن همیشه اینطوری نیستو ازین صحبتا که من خیلی هارو میشناسم پول دارن و سالم نیستن و ازین حرفا ولی من که تاحالا ندیدم...من خودم از منظر یه پسر دارم میگم که اگه فردا پس فردا این اتفاق برام افتاد میفتم دنبال پول! در مورد خانوما نمیتونم چیزی بگم چون اصلا با روحیاتشون آشنا نیستم... پاینده باشید siavash734th November 2010, 10:52 AMبله درسته اما قرار شد فرض را بر این بگذاریم که شما ازدواج نکردی الان مثلا 30 سالته بعد دوستانت متاهل باشند اون موقع وقتت را با کی بیشتر می گذرونی ؟ و چه خواهی کردی ؟ اگه من همه دوستام ازدواج کنن باز یه دوست جدید هست.گرچه اکثر دوستام روحیات و نظرشون تقریبا با من یکیه. حالا شما به این سوال من جواب بده اگر یه نفر تا حالا نتونسته فرد مورد نظرشو برای ازدواج پیدا کنه(یا به هر دلیل دیگه ای نخواسته ازدواج کنه) و همه ی دوستانشم ازدواج کردن باید چی کار کنه؟باید با اولین موردی که براش پیش میاد ازدواج کنه تا با دوستاش بیشتر وقت بگزرونه؟اینجوری همئ خودش و هم یکی دیگه رو بد بخت میکنه. کاسان دان4th November 2010, 02:07 PMخیلی ها میگن توی ایران مجرد ماندن خوب نیست دلیلش هم این عنوان می کنند که کم کم که همه دوستان متاهل بشن دیگه حاضر نیستند باهاشون رفت و آمد کنند . پاسخ شما چی هست؟ من کاملا درکشون میکنم. تا بشه ارتباطم وباهاشون کم میکنم.و سعی میکنم دوستان جدید و تفریحات جدید برای خودم درست کنم. severum874th November 2010, 07:23 PMسلام من خودم با دوستي بيشتر موافقم تا ازدواج ولي تا چه سني دوستي خوبه؟ اينجاش سوال ميشه تا اخر عمر كه نميتونيم دنبال دوست باشيم بلاخره تو سن بالا كي مياد دنبال دوستي؟ دوستي براي شناخت و تجربه براي ازدواج واقعا عاليه من شنيدم وقتي سن بالا بره مثل جوونيا نيست همه از هم سرد ميشن نميدونم درسته يا نه!ولي ازدواج اينجاش خوبه كه وقتي پيري سراغ ادم مياد كسي رو داره كه ت� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]

[مشاهده در: www.ri3k.eu]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 654]