واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سرخي خون مدافعان حرم قيمت ندارد
همين چند روز پيش از دوستي شنيدم رزمندگاني كه به سوريه و عراق ميروند مبالغ هنگفتي پول دريافت ميكنند! مبلغ ذكر شده از سوي اين دوست به قدري بود كه ضربالمثل «سنگ بزرگ علامت نزدن» را به ذهن متبادر ميكرد.
نویسنده : عليرضا محمدي
از دوستم منبع خبرش را جويا شدم. گفت رانندههاي آژانسي كه در آنجا كار ميكنند اين مطلب را گفتهاند. لابد يكي از آنها هم از مسافري شنيده و حالا هر كدام از اين عزيزان راننده طي روز هر مسافري كه سوار ميكنند، برايش خبر شگفتانگيزي از پولهايي دارند كه مدافعان حرم دريافت ميكنند. قبل از آنكه پاسخي به دوستم از ديدهها و شنيدهها و مصاحبههايي كه با خانوادههاي شهداي مدافع حرم و گفتوگو با همرزمان اين عزيزان بدهم، يادم افتاد كه در ماجراي فتنه 88 نيز گفته ميشد بسيجيان ايستاده در برابر فتنه، براي هر شب حضور در ايست و بازرسيها دريافتهاي ميليوني دارند. در حالي كه بسياري از دوستان بسيجيام در آن ماجرا نه تنها پولي دريافت نميكردند، بلكه به خاطر حضور مستمر در برابر فتنهگران از سوي محل كارشان مورد تنبيه و بازخواست هم قرار ميگرفتند و به لحاظ مالي متضرر هم ميشدند. حالا خاطراتمان را كمي عقبتر و به دوران دفاع مقدس ببريم. كدام يك از ماست كه ماجراهاي افسانهاي از زندگي آنچناني خانواده شهدا و ايثارگران نشنيده باشيم يا اينكه دادن سهميه كنكور به يك دختر شهيد باعث شد كه فلان دختر خانم درسخوان از حضور در دانشگاه بازبماند و زندگياش متلاشي شود! بله، عين همين شايعه چندين سال پيش پخش شده بود. البته هيچ وقت اسمي از اين خانم مجهولالهويه و اينكه كجا زندگي ميكرد ذكر نشد، فقط داستان گريهدارش را شنيديم و شايد عدهاي نيز برايش اشك ريختند. برگرديم به ماجراي شايعه دريافت مزدهاي آنچناني در خصوص رزمندگان حاضر در جبهه مقاومت اسلامي. برايم كاملاً مشخص بود كه اين شايعه هم از جنس همان شايعههاي بيپايه و اساس قبلي است. نه اينكه از سر تعصب بگويم. جنس كارمان اين است كه تقريباً هرروز با خانواده شهداي مدافع گفتوگو داريم و زندگينامه شهدايشان را در همين صفحه پايداري منتشر ميكنيم اما در برخورد با اين عزيزان نه خبري از ارقام نجومي ديدهايم و نه حتي بسياريشان حرفي در اين رابطه شنيدهاند. از همه اينها گذشته شرح حال زندگي برخي از شهداي مدافع حرم آدم را به اين فكر مياندازد كه اصلاً براي جواني و آن همه موقعيت و تواناييكه اين شهدا داشتند، ميتوان قيمتي تعيين كرد كه اين عزيزان بخواهند آن را با مبلغ پولي معاوضه كنند؟ به عنوان مثال شهيد مصطفي صدرزاده يك بسيجي ساده بود كه براي حضور در جبهه مقاومت اسلامي به مشهد رفت تا لهجه افغاني ياد بگيرد و به عنوان يك مهاجر افغانستاني وارد تيپ فاطميون شود! با هزار زحمت موفق به اعزام ميشود و تازه وقتي متوجه اصليت ايرانياش ميشوند، ابتدا دست رد به سينهاش ميزنند و با اصرار فراوان مصطفي، او را در كار آشپزخانه ميگمارند، آن هم بيجيره و مواجب. نهايتاً اين شهيد بزرگوار آنقدر از خودش توانايي و اخلاص نشان ميدهد كه به فرماندهي گردان عمار تيپ فاطميون ميرسد و در همين كسوت نيز شهيد ميشود. يا شهيد مصطفي شيخالاسلامي جودوكار ليگ باشگاههاي كشوري بود و در همين رشته ورزشي نيز مقامهاي متعدد كشوري داشت. او فوقليسانس رشته برق نيز بود و عزم خود را براي مقطع دكترا جذب كرده بود كه موسم عاشقي را در جبهه مقاومت اسلامي دريافت و تمامي موفقيتهاي ورزشي و علمي كه در انتظارش بود را رها كرد و در سوريه به شهادت رسيد. مصطفي اكنون از همه داشتههاي دنيا يك مزار دارد در گوشهاي از گلزار شهداي چالوس و قطعاً ديگر در هيچ ليگي قهرمان جودو نخواهد شد و هرگز كنار نامش پيشوند دكتر را درك نخواهد كرد. يا شهيد رضا كارگربرزي يك نخبه در زمينه علمي و نظامي به شمار ميآمد. او مسلط به دو زبان زنده دنيا، انگليسي و عربي آن هم با دو لهجه عراقي و سوري بود. شهيد كارگربرزي فارغالتحصيل دانشگاه امام حسين(ع) در رشته اطلاعات- امنيت در مقطع كارشناسي ارشد بود. به لحاظ علمي آنقدر توانايي داشت كه از طرف دانشگاه معتبر امام حسين(ع) به عنوان استاد دانشگاه پذيرفته شده بود. حالا خودمان را جاي اين جوانان نخبه و موفق با آيندهاي درخشان بگذاريم. كدام از ما حاضر است اين همه سرمايه جواني و نخبگي علمي و ورزشي را رها كند و به جايي برود كه جز گلوله و معلوليت و كشته شدن، عايدي دنيايي ديگري ندارد؟ اين همه موفقيت چقدر ميارزد كه بخواهيم به خاطر مبلغي پول از آنها دست بكشيم. پاسخ من به دوستم اين بود كه قطعاً درد معاندان منتشركننده چنين شايعات بيمدرك و بيپايه و اساسي، حضور خالصانه و مؤمنانه جواناني است كه همواره پشت سر ولايت فقيه ايستادهاند و بر همه دسيسههاي دشمنان فائق آمدهاند و اكنون دشمن قصد دارد با چنين شايعاتي مردم و جوانان را دلسرد كند. اين بين ما اگر حوصله روشنگري نداريم، حداقل خودمان يكي از حلقههاي پخشكننده چنين شايعاتي نباشيم كه بايد در فرداي قيامت پاسخگوي بزرگمرداني باشيم كه به خاطر ما و اسلام ناب محمدي در جواني پرپر شدند و به شهادت رسيدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]