تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833718776
داستان شیرزنی که با قهرمانی پرتاب دیسک جهان 35 سال قبل در اهواز جانباز شد
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: داستان شیرزنی که با قهرمانی پرتاب دیسک جهان 35 سال قبل در اهواز جانباز شد
مژگان چشمش را در بیمارستان شماره دو اهواز باز کرد، البته فقط یک چشمش را. ترکشی که در آن حمله هوایی به جمجمهاش اصابت کرد استخوان را شکست و شبکیه چشم چپ را پاره کرد. مژگان دست میکشد روی پیشانیاش، روی خط ابرو، روی جای شکافی که گذشت 35 سال محوش نکرده، روی رد پای ترکش
کد خبر: ۵۵۵۱۹۴
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۴ - ۰۱:۲۴ - 20 December 2015
آمده به استقبال مان، با دو عصا و یک پا؛ پلاک یک، کوچه شیخلر، خیابان زرتشت غربی. از اهواز تا زرتشت تهران صدهاکیلومتر راه است، یک دنیا فاصله که پر از خاطره است. آمده به استقبال مان و با لبخندی کنج لب، بفرما میزند به سمت مبلهای چرمی در نشیمن نقلی آپارتمان دنجش و ما مینشینیم برای شنیدن خاطرات جنوب.
میگوید چای عربی دم کرده، «چای عربها خوردنی است»، این را مژگان طرفینژاد میگوید. دو دستش به دو عصای زیربغل بند است و اوج توانش حفظ تعادل بدن روی یک پا. او مینشیند روی همان مبلهای چرمی قهوهای، با پایی که به مبل تکیه میدهد تا بدن سکندری نخورد و ما را میبرد به سال 59، پنجم مهر، محله لشکرآباد اهواز.
خانواده طرفینژاد مثل بیشتر مردم اهواز بار و بنه بسته بودند به سمت جایی امن، به مقصد رامهرمز، سفری کوتاه از غرب خوزستان به شرق. حمله هوایی «میگ»ها به اسلامآباد غرب، اشغال سرپل ذهاب، اشغال مهران و سومار و نفتشهر، حمله به تاسیسات نفتی جزیره خارک، محاصره خرمشهر و حمله توپخانهای به خونینشهر، اینها همه برای وحشت مردم اهواز و کوچ به جایی امن کافی بود.
چمدانها بسته بود و ناهار روی اجاق با دلهره حمله هوایی از قبل اعلام شده عراق راس ساعت پنج. مهین خواهر بزرگ مژگان چند خانه آنطرفتر خانه داشت و میخواست به کمک خواهر کوچکش چمدانها را بردارد و پیش خانواده برگردد به مقصد رامهرمز؛ ساعت 2 و چند دقیقه ظهر. اما برنامهشان به هم خورد، مژگان یادش نیست چه شد و هواپیماها چرا زودتر از قرار رسیدند، حتی آنها را در آسمان ندید، فقط یادش مانده چند قدم مانده به خانه، وسط چهارراه همراه مهین نقش زمین شد و نوزاد سه ماهه او در بغلش به هقهق افتاد.
درد، سوزش، حتی وحشت آن لحظات در ذهن مژگان نمانده، فقط خاطره انداختن پیکر مهین به داخل یک کامیون و دستهای مردم و سوار کردن خودش در یک پیکان به گوشهای از حافظهاش آویزان است.
مژگان چشمش را در بیمارستان شماره دو اهواز باز کرد، البته فقط یک چشمش را. ترکشی که در آن حمله هوایی به جمجمهاش اصابت کرد استخوان را شکست و شبکیه چشم چپ را پاره کرد. مژگان دست میکشد روی پیشانیاش، روی خط ابرو، روی جای شکافی که گذشت 35 سال محوش نکرده، روی رد پای ترکش بمبهای عراقی، بالای چشم نابینایش. او به اینجای داستان زندگی که میرسد دانههای اشک را از دو چشم سیاهش میچیند و لای دو انگشت محوشان میکند و در جدالی آشکار با بغض، با تن صدایی خفه میگوید «قبرهای کنار قبر مهین همه همسایههای ما بودند که در اولین بمباران شهر اهواز کشته شدند.»
صفحات تاریخ جنگ را که ورق بزنیم برای این روز نوشته 18 شهید و 91 مجروح، نوشته مهین و مژگان و خیلیهای دیگر.
3 ماه تنهایی
پدر و مادر مژگان، مهین را در سردخانه پیدا کردند و بعد از چند روز جستجو مژگان را روی تخت بیمارستان شماره دو اهواز؛ «کلی خون از من رفته بود، ترکشی که داخل مچ پای چپم بود عصب را سوزاند و چارهای نگذاشت بهجز قطع پا از بالای زانو. حالم اصلا خوب نبود، اما اهواز هم شهر امنی نبود، مدام صدای انفجار میآمد، حتی یکبار موج انفجار شیشههای پنجره را خرد کرد و مثل پودر پاشید توی صورت بیماران، پرستارها خرده شیشهها را با احتیاط از روی صورتمان جمع میکردند.»
ناامنی اهواز اما ماجرای زندگی مژگان 9 ساله را یکبار دیگر دستکاری کرد. قرار کادر بیمارستان با پدر مژگان انتقال او به شهر اراک صبح روز بعد بود، اما اهواز که زیرآتش دشمن کمر خم میکرد ناامنتر از آنی بود که خیل مجروحان را پناه دهد. بنابراین مژگان زودتر از قرار راهی اراک شد، مثل حمله هوایی عراق به اهواز که زودتر از موعد بود.
خانواده طرفینژاد با این انتقال یکبار دیگر دو پاره شد. مژگان بیتاب و بهانهگیر در اراک و بقیه در اهواز زیرآتش توپخانه دشمن؛ «در بیمارستان اراک مدام گریه میکردم و بهانه پدرومادرم را میگرفتم، اما به من گفتند همه خانوادهات کشته شدهاند و قرار است فرزند خانواده دیگری بشوی. این حرف مرا بیتابتر میکرد.»
سه ماه گذشت، مژگان اما با پافشاری، فرزند خوانده هیچ خانوادهای نشد تا رسید به روز دیدار، به آن روز که مادر و پدر و برادر مژگان به اراک آمدند و در راهروی بیمارستان، احساسات به غلیان آمده آنها صحنهای دراماتیک ساخت.
از اهواز تا نیوزیلند
چای عربی دم کشیده و نشسته توی لیوانهای شیشهای دستهدار. جرعهای مینوشیم، عطری شبیه بابونه و چای کوهی میپیچد ته گلو. مژگان، اما نمینوشد چون در محل کارش در دفتر ستاد روز ملی پارالمپیک به اندازه کافی چای خورده است. این روزها روز خوش زندگی مژگان است. در همین آپارتمان کوچک و دنج خیابان زرتشت چند ماه قبل میزبان رئیسجمهور بود؛ «آن روز کمی از خودم تعریف کردم ولی بابتش از آقای روحانی عذرخواهی کردم، رئیسجمهور اما خندید و گفت خب تعریف هم داری.»
مژگان 9 ساله و مجروح 35 سال پیش در اهواز میتوانست یک دختر ویلچرنشین و گمنام باقی بماند، اما او آدم این سبک زندگی نبود. او کمر راست کرد، روی زانوهای خودش ایستاد، کمر همت به میان بست و زندگیاش را طوری که دلش خواست نوشت؛ «با سه سال تاخیر به مدرسه برگشتم، رفت و آمد برایم آسان نبود، پای تخته رفتن دشوار بود، عصایم روی زمین لیز میخورد و بچهها را به خنده میانداخت، بعضی هم مسخرهام میکردند و به پای نداشتهام میخندیدند، اما طاقت آوردم، پوست کلفتی کردم.»
حاصل این صبر و طاقت برای مژگان شد یک صندلی ازصندلیهای دانشگاه اصفهان در رشته زیستشناسی جانوری. او چند ترم در این رشته درس خواند، اما چون مادرش تاب دوریاش را نداشت، مژگان تغییر رشته داد و شد دانشجوی تغذیه دانشگاه اهواز.
سال 76 اما نقطه عطف زندگی اوست، روزی از روزهای ترم آخر تحصیل که زنی در خیابان جلوی مژگان را گرفت و پرسید که جانباز است یا نه. مژگان پاسخ مثبت به این سوال داد و همین پاسخ راه زندگیاش را عوض کرد؛ «آن زن متخصص پوست و مو بود و یک بانوی جانباز».
او مشوق مژگان برای ورزش شد برای تغییر سبک زندگی از زنی معمولی به زنی ورزشکار. مژگان، اما دل به این حرفها نمیداد تا سرانجام مقاومتش شکست و مغلوب اصرارهای این زن شد، او شد عضوی از یک تیم والیبال نشسته.
نزدیک عید 77 خبر آمد که فدراسیون جانبازان برای رشته دوومیدانی رکوردگیری میکند، این خبر نیروی محرک مژگان شد برای آمدن به تهران؛ «هیات ورزش استان خوزستان با هزینه خودش مرا به تهران فرستاد، چون معتقد بودند قدرت بدنی خوبی دارم، رکوردگیری در ورزشگاه شهید کشوری انجام شد و من در پرتاب دیسک رکورد زدم.»
از ورزشگاه کشوری به محل مسابقات جهانی نیوزیلند؛ مژگان دو ساله پلههای ترقی را پیمود تا سال 78 که روی سکوی سوم پرتاب دیسک درنیوزیلند ایستاد، روی نقطه اوج یک بانوی جانباز ورزشکار.
تولد دوباره مژگان
عقربههای ساعت به سمت غروب پیش میرود و وقت رفتن مژگان به باشگاه بدنسازی نزدیک ترمیشود. نارنگیای پوست کردهایم وآهسته مشغول خوردن شدهایم و منتظرنشستهایم برای پاسخ این سوال که زندگی با همه تلخیهایی که برای مژگان داشته در نظرش چه شکلی است.
نفسهایی عمیق میکشد، چند بار به سقف نشیمن چشم میدوزد، یکی دوبار اشکی نینی چشمهایش را میلرزاند و اینها را میگوید: «از کودکی با معلولیت بزرگ شدم، لذت دختربچهها را هیچوقت نچشیدم، عاشق بسکتبال و وسطی بودم اما با یک پا ممکن نبود، عشق کفش پاشنه بلند داشتم، اما مادرم مانعم میشد و بعد یواشکی خودش گریه میکرد، سالها با عصا راه رفتهام و کف دستهایم پینه بسته است، ازدواج نکردهام، چون اغلب آدمها شریکی مثل من نمیخواهند، اما با جانبازی و همه محدودیتهایش کنار آمدهام و اجازه ندادهام چیزی مانع پیشرفتم شود. زندگی را از خودم دریغ نکردهام، من عاشق زندگیام و هر روز صبح بابت فرصتی که خدا برای چشیدن طعم شیرین زندگی به من داده، شکرگزاری میکنم.»
مژگان، متولد پنجم فروردین 50 خودش را متولد پنجم مهر 59 نیز میداند، همان روز بمباران اهواز که ترکش، مژگان و مهین را نقش زمین کرد. او معتقد است شاید اگر او آن روز زخمی نمیشد حالا سرنوشت یک زن معمولی را داشت، اما آن ترکش وآن مجروحیت برایش تولدی دوباره شد؛ «من پنجم فروردین 59 را به اندازه پنجم مهر 50 دوست دارم، چون زندگیام را تغییر داد.»
دیگر وقت رفتن است، آمده به بدرقهمان، با دو عصا و یک پا. کنار جاکفشی او یک لنگه کفش سیاه روی قالیچهای افتاده؛ «کفش که میخرم همیشه لنگه چپ را دور میاندازم، یک لنگه برایم کافی است»، این جمله مژگان توی گوشم میپیچد و نگاه از لنگه کفش تنها میدزدم؛ این کفش داستان پایی است که جاماند.
مریم خباز-جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]
صفحات پیشنهادی
رقابتهای کشتی فرنگی جام باشگاههای جهان - خرمشهر خوشحالی خوزستانیها از قهرمانی استقلال در فوتبال و پیروزی که
رقابتهای کشتی فرنگی جام باشگاههای جهان - خرمشهرخوشحالی خوزستانیها از قهرمانی استقلال در فوتبال و پیروزی کهنسال مقابل آرنولد 2 متری تماشاگران خوزستانی حاضر در سالن رقابتهای کشتی فرنگی جام باشگاههای جهان در خرمشهر از قهرمانی تیم فوتبال استقلال خوشحالی کردند به گزارش خبرنگار وورزشگاه نقش جهان سال آینده مورد بهرهبرداری قرار میگیرد مدبر: دستور رئیسجمهور برای بازسازی ورزشگاه آزادی را
ورزشگاه نقش جهان سال آینده مورد بهرهبرداری قرار میگیردمدبر دستور رئیسجمهور برای بازسازی ورزشگاه آزادی را به فال نیک میگیریممدیر شرکت توسعه و تجهیز گفت اگر بودجه لازم در اختیار ورزشگاه آزادی قرار بگیرد 2 ساله میتوانیم این ورزشگاه را بازسازی کنیم به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگنصر آزادانی: نایب قهرمانی در جام جهانی با تیم دوم نتیجه خوبی است
سهشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱ ۳۰ علیرضا نصر آزادانی میگوید دلیلی ندارد به عملکرد خوب تیم ملی تکواندو در جام جهانی انتقاد کنیم ملی پوش سابق تکواندو در گفت و گو با خبرنگار ورزشی دانشجویان ایران ایسنا در خصوص کسب سه سهمیه المپیک توسط تکواندوکاران اظهار کرد با شرایط نحوه توزیع سهمیه ااحتمال رویارویی تیم فوتسال ایران با تایلند قبل از جام ملتهای آسیا
ترابیان به مهر خبر داد احتمال رویارویی تیم فوتسال ایران با تایلند قبل از جام ملتهای آسیا شناسهٔ خبر 3003701 - شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳ ۰۹ ورزش > فوتبال ایران رئیس کمیته فنی و توسعه فوتسال با بیان اینکه تیم ملی قبل از حضور در مسابقات جام ملتهای آسیا به دیدار تدارکاتی قدرتمندی ناز شانسهای مسلم قهرمانی هستیم باباجانزاده: حضور در جام باشگاههای جهان میتواند شروع دوبارهای برای من باشد
از شانسهای مسلم قهرمانی هستیمباباجانزاده حضور در جام باشگاههای جهان میتواند شروع دوبارهای برای من باشدملیپوش سنگینوزن تیم ملی کشتی فرنگی گفت حضور در جام باشگاههای جهان بعد از مدتها دوری از شرایط مسابقه میتواند شروع دوباره و خوبی برای من باشد بشیر باباجانزاده درقابت سریعترین دونده جهان در سالگرد مسابقات المپیک لندن
رقابت سریعترین دونده جهان در سالگرد مسابقات المپیک لندنقهرمان جامائیکایی دوومیدانی جهان از حضور خود در سالگرد مسابقات المپیک لندن پیش از بازی های المپیک ریو 2016 خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس برگزار کنندگان دو و میدانی لندن حضور اوسین بولت قهرمان شش دوره المپیک برای سالگرد مسجشن ۴۰ سالگی آقای گل فوتسال جهان
جشن ۴۰ سالگی آقای گل فوتسال جهان جشن ۴۰ سالگی آقای گل فوتسال جهان با حضور جمعی از ورزشکاران و مسئولین کشوری برگزار شد به گزارش نامه نیوز جشن 40 سالگی وحید شمسایی آقای گل فوتسال جهان امشب با حضور عبدالله جاسبی عضو هیأت امنای دانشگاه آزاد منصور قنبرزاده مدیرعامل باشگاه نفت محمداز «چپکرود» تا «لاسوگاس» با پدیده 21 ساله کشتی جهان
چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴ - ۰۱ ۵۲ از استعدادهای ناب کشتی مازندران و خطه قهرمان پرور جویبار است که با وجود سن و تجربه اندک جسور و نترس بر روی تشک مبارزه می کند و برایش فرقی ندارد مقابلش چه کشتیگیری قرار می گیرد به گزارش ایسنا حسن یزدانی زیر نظر مربیان سازندهای چون همت مسلمی حسیناعلام درآمد 12 فدراسیون جهانی در سال 2013/فوتبال در صدر
اعلام درآمد 12 فدراسیون جهانی در سال 2013 فوتبال در صدریکی از سایتهای خارجی در گزارشی درآمد 12 فدراسیون جهانی که در المپیک هم حضور دارند را در سال 2013 اعلام کرد به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از Inside the games با توجه به محاسبه مالیاتها و سود خالص معاف از مالیاتنقش جهان تا پایان سال به بهره برداری میرسد
نقش جهان تا پایان سال به بهره برداری میرسد مناف هاشمی از بهره برداری استادیوم نقش جهان اصفهان تا پایان سال به بهره برداری میرسد هاشمی به خبرنگار "ورزش سه" گفت این پروژه در شرکت توسعه به اتمام رسیده است که تلاش استانداری اصفهان فولاد صورت گرفته است او ادامه داد م-
ورزش
پربازدیدترینها