واضح آرشیو وب فارسی:کرنا: برای بررسی روان شناسانه ی جایگاه نقد، راه های نقدپذیرتر شدن، شیوه های انتقاد موثر و سازنده و ویژگی های افرادی که نقدپذیر نیستند، با امیرعلی حقیقی، کارشناس ارشد روان شناسی گفت وگو کردیم. نقد از دیدگاه روان شناختی چه تعریف و جایگاهی دارد؟ نقد بررسی بالغانه بر رفتاری از رفتارهای گوناگون فرد است. در هر نقدی باید این سوال مطح شود که آیا نقد ما بررسی بالغانه بر رفتاری از رفتارهای گوناگون فرد است یا برچسبی والدانه بر کل هویت و وجود فرد است؟ از دید روان شناختی هنگامی که رفتار فردی را نقد می کنیم، انجام آن رفتار را از کل هویت فرد جدا می دانیم و نقد ما بر اساس رفتار مشخصی از فرد انجام می شود، نه کل شخصیت او. در نقد صحیح ابتدا باید فرد را نوازش کلامی دهیم؛ یعنی جنبه های مثبت او را یادآوری کنیم و به هیچ وجه از کلمات کلی مانند “تو همیشه”، “چرا” و ” هرگز” استفاده نکنیم. به این ترتیب طرف مقابل احساس می کند در عین حال که برای ما دوست داشتنی و محترم است، یک رفتارش که برای ما مورد قبول نبوده، مورد نقد قرار گرفته است. به این ترتیب مقاومت فرد در برابر نقد کم تر می شود. چه ریشه های روان شناختی ممکن است موجب شود افراد درست انتقاد نکنند؟ در رویکرد رفتارشناختی، رفتار آدم ها با توجه به گذشته ی آن ها بررسی می شود. در این دیدگاه رفتار افراد از شخصیت آن ها جداست و ما یک رفتار شخص را به کل شخصیت او تعمیم نمی دهیم. افرادی که در انتقاد کردن دچار مشکل هستند و طرف مقابل را دچار سوء تفاهم می کنند، معمولا دچار مشکل شناختی هستند؛ یعنی رفتار شخص را از کل هویت او جدا نمی کنند و به نحوی برخورد می کنند که کل شخصیت طرف مقابل زیر سوال می رود و این نوعی برچسب زدن است که امکان دارد طرف مقابل نتواند آن را تحمل کند و دچار سوء تفاهم شود. گاهی هدف منتقد از نقد، اصلاح نیست و می توان گفت هدف منفی ای مثل دخالت یا بد جلوه دادن رفتار دیگری را دارد؛ در این شرایط و با این افراد چگونه برخورد کنیم؟ گاهی واقعا در نقد، هدف سازنده نیست و هدف دخالت یا ایراد گرفتن بیش از حد از طرف مقابل است. نقدی سازنده است که در آن برای اصلاح عمل، راهکاری ارایه شود. موضوع دخالت در خانواده های نوپا بسیار دیده می شود. البته خانواده ها اسم رفتار خود را دل سوزی می گذارند؛ در صورتی که دخالت با چند نشانه قابل شناسایی است. در دخالت راهکار منطقی وجود ندارند؛ در دخالت، منیت و طرف خودی را گرفتن دیده می شود؛ در دخالت شاهد تحقیر و توهین هستیم؛ در حالی که نقد توهین به حساب نمی آید. در نقد باید یک نگاه سیستمی داشته باشیم. چون مجموعه عوامل در یک مشکل دخیل هستند. علت روان شناختی انتقادپذیر نبودن یا آشنا نبودن با شیوه های درست انتقاد کردن افراد در جامعه ی ما را چه می دانید؟ وقتی انسان خود را خوب بشناسد، دیگر نقد برایش ناراحت کننده نیست. اغلب افراد در جامعه ی ما در زمینه ی خودشناسی دچار مشکل هستند؛ علاوه بر این، برخوردها و برداشت های نادرستی که در اجتماع با مسایل مختلف می شود، اغلب از سوی همین افرادی ست که هنوز در مرحله ی خودشناسی کامل نشده اند چه برسد به این که بتوانند در شناخت دیگران درست عمل کنند. مساله ی دیگر این است که ما خودمشاهده گری نداریم. افراد وقتی خودشان را با دیگران مقایسه می کنند، هنوز ارزیابی صحیح و منطقی از رفتارهای خود ندارند؛ به همین دلیل پذیرفتن نقد دشوار می شود و وقتی نقدی را می شنوند احساس تهی شدن می کنند. الگویی که افراد در ذهن خود از دوران کودکی و بر اساس برخورد دیگران با خود دارند، دارای عیب هایی ست و کامل نیست. بنابراین وقتی شخصی در دوران کودکی نتواند به شناخت درست و کامل از خود برسد، نمی توان انتظار داشت که در بزرگ سالی فردی نقدپذیر شود. تا وقتی شناخت تغییر نکند نمی توان تغییری را در رفتار مشاهده کرد؛ چون رفتارهای ما براساس شناخت ما و الگوهای ذهنی ما شکل می گیرند. از طرفی نقش خانواده در نقدپذیر یا گریزان شدن افراد از نقد بسیار موثر است. در خانواده هایی که اگر بچه کار اشتباهی انجام دهد، مادر و پدر کل هویت او را مورد نقد قرار می دهند و به ظاهر او را کنار می گذارند و از جملاتی مانند “برو دیگه دوست ندارم” یا “دیگه مامانت نیستم” استفاده می کنند، نقد برای آن بچه نوعی تهدید بقاست و موجب ترس او خواهد شد. پس باید بسیار دقت کنیم که در دوران کودکی فرزندمان چگونه با او رفتار می کنیم و از چه جملاتی برای بیان انتقاد و مخالفت خود با برخی از رفتارهای او استفاده می کنیم. برای نقدپذیر شدن بیش تر افراد و افزایش اثربخشی نقد چه راه کارهایی را توصیه می کنید؟ شفاف صحبت کردن، دوری از ابهام در کلام و رعایت چارچوب ها در عین صراحت کلام در پذیرش نقد به هر دو طرف کمک می کند. در بسیاری از موارد نقد در شرایطی انجام می شود که نقدشونده حضور ندارد و فرصتی برای دفاع از رفتار خود را هم ندارد؛ به این ترتیب سوء تفاهم به وجود می آید. نقد حتما نباید در فضایی کاملا جدی و رسمی انجام شود. گاهی نقد در شرایط شوخی و با لحنی طنزآمیز، دل نشین تر خواهد شد که البته این موضوع بستگی به روابط بین افراد دارد. اما یکی از دافعه های نقد، جدی و خشک بودن آن است. در نقد سازنده، شنونده ی خوب بودن بسیار کمک کننده است. گاهی این احساس وجود دارد که ما باید مدام از خود دفاع کنیم و با این فکر وارد بحث می شویم؛ به همین دلیل به طور مداوم در پی گفتن و فکر کردن به کلمات خود هستیم و کم ترین توجه را به گفته های طرف مقابل داریم؛ در حالی که شاید در نهایت این انتقادها به نفع ما تمام شده و موجب پیش رفت ما یا رفع سوءتفاهم هایی شود. به طور کلی مورد انتقاد قرار گرفتن خوب است یا بد؟ گاهی انتقاد در ذهن ما به اشتباه نام دخالت را به خود می گیرد. وقتی ذهنیت ما نسبت به نقد منفی است، آن را دخالت می دانیم و نمی توانیم نقد را بپذیریم و از نتایج مثبت آن بهره ببریم. اما باید بدانیم این که هیچ گاه از ما انتقاد نشود، نشانه ی خوبی نیست. چه بسا رفتار یا جایگاه ما به گونه ای است که افراد جرات نقد کردن را ندارند و ما مدام مورد تاییدهای ظاهری و غیرواقعی قرار می گیریم. اگر از کسی نقد نشود باید نگران شود؛ اگر از من انتقاد نشود، باید نگران وضعیت روانی خودم باشم؛ به این معنی که یا خیلی انسان مهرطلب و باب میل دیگران هستم که بنابراین شبیه دیگران می شوم و نیازی نیست موجودی به این اندازه سازگار نقد شود. یا این قدر خودشیفته هستم که کسی جرات نمی کند در مورد رفتارم با من حرف بزند؛ بنابراین اگر هیچ گاه از ما انتقادی نمی شود یک هشدار است که می گوید از وضعیت روانی سالم خارج شده ایم.
پنجشنبه ، ۲۶آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4]