واضح آرشیو وب فارسی:متا ورزش:
متا ورزش- تیم ملی فوتبال امید ایران قرار است در مسابقاتی که از ۱۲ تا ۳۰ ژانویه ۲۰۱۶ (۲۲ دی تا ۱۰ بهمن) در قطر برگزار میشود برای راه یافتن به المپیک ریو مبارزه کند.این در حالی است که از آخرین حضور تیم فوتبال ایران در المپیک حدود ۴۰ سال می گذرد. نگاهی می اندازیم به ماجرای اولین حضور ایران در فوتبال المپیک. تمرین در میدان خراسان، دوش در امجدیه، خوابگاه در باشگاه دارایی، غذا در کاخ ورزش و مسابقه در امجدیه. تیم ملی فوتبال ایران در سال ۱۳۴۲ با این تدارکات، از طریق کلکته به المپیک رسید. تیمی که اولین موقعیت جهانی فوتبال ایران را رقم زد، پیراهن سبز میپوشید با شورت سفید و جوراب قرمز. عبارت ایران با حروف درشت روی پیراهن یقه هفتی بازیکنان نقش بسته. همگی با موهای کوتاه یا کرنلی. غیر از سبیل داگلاسی محمد رنجبر، هیچکس ریش و سبیل ندارد، حتی سرمربیشان مرحوم حسین فکری. مهر ۴۲ اولین بازی با پاکستان بود. کیهان ورزشی با اشاره به نمادهایی که روی پرچم دو کشور نقش بسته، مسابقه را مبارزه “ماه و ستاره” میدانست با خورشید. سرزمین ماه و ستاره توانست گل اول را به ایران بزند اما در ادامه، ۴ بار دروازهاش فرو ریخت. دوربینی وجود نداشت برای ضبط بازی در ورزشگاه اما عطا بهمنش کنار زمین، مخبر رادیو بود. ریپورتر کیهان ورزشی هم نشسته روی سکوها : “بعدازظهر یک روز خوش پاییز است. مشتریهای دیوار، پشت دیوار امجدیه با بلندیها کلنجار میروند… یک پدر مهربان با دو تا دخترش و کیف ساندویچ پشت سر من نشستهاند. دختر معصوم دو دسته گل محقر و کوچک در بغل دارد که وقتی قهرمانان وارد میدان شدند، بپای آنها بریزد.” بازی که ۱-۱ بود و از هرجای شهر میشد غریو امجدیه را شنید. ایران حمله میکرد اما تصویری از یورشها بجا نماده مگر تصویرسازیهای پرتیراژترین نشریه ورزشی: “بازیکن خوش ذوقی دلش میخواهد در محوطه پنالتی دست در کمر با شیرزادگان برقصد. داور رقص را دوست ندارد، سوت میزند تا شیرزادگان پنالتی بزند. استادیوم مثل گورستان در شب خاموش شد. دروازهبان ماهی رفت اما شیرزادگان طعمهاش را دور از ماهی در سینه مواج تورها انداخت.” ایران با وجود شکست ۱-۰ در لاهور، در مجموع با برتری ۴-۲ راهی دور بعد شد. در جمع ۱۶ تیم المپیک، آسیا سه سهمیه مستقیم داشت و صعود ژاپن هم به عنوان میزبان بازیها قطعی بود. از جمع سه تیم راهیافته به المپیک، کره شمالی فقط با غلبه بر میانمار و تایلند المپیکی شد، در المپیک هم حضور پیدا نکرد! کره جنوبی مقابل چین حذف شد اما چون چینیها حاضر نشدند در مرحله بعدی در زمین بی طرف بازی کنند، جای خود را به تیم بازنده دادند! دور بعد هم فیلیپین بازی نکرد تا کره جنوبی فقط با یک پیروزی و یک تساوی در دو بازی رفت و برگشت مقابل ویتنام جنوبی راهی توکیو شود. حاصل چنین صعود متزلزلی، ۲۰ گل خورده بود و عنوان ضعیفترین آسیا در المپیک.
در آخرین ماه از پاییز ۴۲، جمعه روزی ایران میزبان عراق بود. با وجود بیماری کاپیتان دهداری، او و همبازیانش باز در امجدیه ۴ گل کاشتند. شیرزادگان مرد اول آن روزهای فوتبال ایران هت تریک کرد. در روز درخشش عزیز اصلی که مانع شکفتن سه گل حریف شد، منصور امیرآصفی “قیافه یکی از بهترین بک راستهای ایران را ظاهر ساخت.” جاسمیان، رنجبر، عرب، جمالی، نوریان و ساعدی دیگر بازیکنان ایران بودند. همراه با همایون بهزادی ۲۱ ساله “مرد گمگشته که کوچکترین تخصصی در گوش چپ ندارد و باید به پست اصلی خود بازگردد.” سرگرد عادل مربی تیم عراق عقیده داشت ایران نسبت به گذشته پیشرفت زیادی داشته. دروازهبانشان گفت: “در گل اول از خط ۱۸ متری خارج نشده بودم. در گل دوم آفتاب مقابل چشمم قرار داشت.” انور مراد درباره گل سوم و چهارم حرفی به روزنامهنگاران نزد. بازی برگشت دو تیم در زمستان همان سال برگزار شد. پس از ۴۰ ساعت مسافرت با قطار، قایق و اتوبوس، ورزشگاه الکشافه بغداد میزبان رقابتی بدون گل بود. دهداری گفت “میتوانستیم برنده شویم اما میل به “خود” گل زدن، این امر ممکن را از بین برد.” با حذف عراق، نوبت رسید به بازی سرنوشت. هرکه المپیک خواهد، جور هندوستان کشد. حسین فکری معترض بود: “همه دوست دارند بازیهای رفت را در مملکت حریف بروند و در برگشت، کم و کسر را در مملکت خود جبران کنند اما چرا ایران در تمام بازیها زودتر میزبان است؟” آن موقع، هر تیمی با خودش داور داشت. داورانی که منعی در اظهار نظر و بیان علایق نداشتند! پرووات داور هندی گفت: “هندوستان قویتر است و اگر منصف باشیم هند برنده میشود.” تیم ملی روی کاکل باشگاه شاهین میچرخد که حتی در غیاب دهداری ۶ یار در اردوی بازی با هندوستان دارد. گرچه پس از صعود، درگیری بین شاهینیها و مسئولان فدراسیون باعث حذف آنها از ترکیب اعزامی به توکیو شد تا نصف تیم ملی روانه المپیک شود! خرداد ۴۳ یک آبادانی- شاهینی جای یک آبادانی – شاهینی دیگر را گرفت. حمید برمکی به جای کاپیتان دهداریِ مصدوم، خیلی زود چراغ اول را روشن کرد. شیرزادگان بعد از بازی گفت: “زمانیکه برمکی دروازه هند را گشود دیوانه شدم.” پس از برمکی هم سرطلایی هم گل زد و هم پا طلایی، همایون بهزادی و حمید شیرزادگان. این آخرین باری است که شیرزادگان در امجدیه برای تیم ملی بازی میکند. سال ۴۳ است و دقیقاً ۴۳ سال دیگر، پیکر او از همین ورزشگاه، تشییع خواهد شد. هندوستان را که مغلوب کردند کیهان ورزشی تیتر زد “دیشب تا سپیده دم تهران از تب پیروزی بیدار بود.” حسین مبشر رییس فدراسیون گفت: «این پرشکوهترین نقطه حیات من است، براوو فکری.» مبشر خواهرزاده عصمت دولتشاهی آخرین همسر رضاشاه بود. او یک ماه و نیم پس از درگذشت شیرزادگان، چشم از جهان فروبست. برد پرگل، اندوختهای است عالی برای بازی برگشت. در روزی که تماشاگران چتر آورده بودند برای مقاومت در برابر تیغ آفتاب، این تیتر روی دکههای جریده فروشی رفت: “تماشاگران از آفتاب داغتر بودند.” در بازی برگشت، هندوستان گل اول را زد و امیدوارانه بازی را دنبال کرد. آنها در هر چهار دوره قبلی المپیک، نماینده آسیا بودند و برای پنجمین صعود متوالی میجنگیدند اما کلکته، سکوی صعود ایران به المپیک شد. بهزادی دو گل زد و یکی هم شیرزادگان. ایران به المپیک رسید. این اتفاق تاریخی، شنبه سیام خرداد ۱۳۴۳ رخ داد.
24 آذر 1394 - 19:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: متا ورزش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]