واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با مديركل امور جنگلهاي سازمان جنگلها نفس جنگل به شماره افتاده است
جام جم آنلاين: وقتي چند تلفن و پرونده و كاغذهاي امضا كردني وادارمان كردند در دفتر دكتر پيمان يوسفيآذر، مديركل امور جنگلي سازمان جنگلها و مراتع انتظار بكشيم، توفيقي اجباري نصيبمان شد تا نقشههاي روي ديوارهاي اتاق را تكتك برانداز كنيم و برسيم به نقشه پراكندگي اراضي جنگلي در جهان و آن لكههاي سبز پررنگ كه نماد جنگلها بودند. اما ايران هيچ لكه سبزي نداشت.
شايد چون به قول يوسفيآذر سهم 14 ميليون هكتاري كشورمان از مساحت كل جنگلهاي دنيا ناچيز بود يا شايد نگارندگان نقشه هم مثل ما و بعضي از خبرنگارها، نااميدانه پيشبيني كرده بودند سياستهاي غلط زيستمحيطي دير يا زود جنگلهاي ايران را از روي همه نقشهها پاك ميكنند و لحاظكردن موقتيشان در نقشه سودي ندارد.
گرچه با توجه به عنوان منصب دولتي يوسفيآذر، گمان ميكرديم ميتوانيم با او درباره تاثير خشكسالي و وضعيت تخريب كمي و كيفي جنگلهاي كشور گفتگو كنيم، اما مديركل امور جنگلي در همان ابتداي مصاحبه تاكيد كرد عليرغم سمتش، حيطه مديريتي او بيشتر بر مساحت 12 ميليون و 800 هزار هكتاري جنگلهاي خارج از شمال متمركز و جنگلهاي شمال را دربرنميگيرد. اما دغدغههاي يوسفيآذر درباره برخي از مسائل و مشكلات سبب شده بود سوالهاي ما را درباره جنگلهاي خارج از شمال هم، محافظهكارانه و باوسواس پاسخ دهد.
آقاي دكتر فكر ميكنيد تا چه حد درست باشد اگر بگوييم بخشي از خشكسالي امسال ناشي از تخريب پوشش گياهي و بخصوص جنگلهاست؟
60 درصد آب آشاميدني و كشاورزي ما به واسطه تغذيه از سفرههاي آب زيرزميني به دست ميآيد و اين پوشش گياهي است كه آب سفرهها را نگه ميدارد چون در صورت نبود پوشش گياهي بارندگي با شسته شدن خاك هدر ميرو و جز سيل و تخريب حاصل ديگري نخواهد داشت. پس صحيح است اگر بگوييم پوشش گياهي و بخصوص جنگلها، ضامن توليد آب شيرين هستند و در نواحياي كه پوشش گياهي تخريب ميشود، بحران بيآبي بيشتر به چشم ميآيد. در حال حاضر با از ميان رفتن بخشي از پوشش گياهي، خشكسالي نهتنها مشكل ايران، بلكه مشكل كشورهاي نيمهخشك و مرطوب هم شده است.
يك ماه پيش، سه كشتي آب شيرين از فرانسه به بارسلون حركت كرد و اين نشان ميدهد حتي كشورهاي قدرتمند هم با بحران بيآبي مواجه هستند. در ايران همانطور كه شاهد هستيد، در وضعيت مناسبي از نظر تامين آب قرار نداريم و ميزان بارندگيها نسبت به ميانگين آن در كشور كاهش داشته است به طوري كه 7 يا 8 استان از نظر خشكسالي در وضعيتي نامناسب قرار گرفتهاند.
البته خاصيت جنگلها فقط در جلوگيري از بحران خشكسالي خلاصه نميشود. جنگلها پناهگاه حياتوحش محسوب ميشوند و از طرفي، بسياري از روستاييان حوالي جنگل براي تامين علوفه دام، سوخت، بذر و محصولات غيرچوبي به آن وابستهاند.
چرا به محصولات چوبي اشاره نكرديد؟
بهرهبرداري از جنگل براي چوب در ايران بيشتر در جنگلهاي شمال كشور رايج است و در جنگلهاي خارج از شمال قطع غيرمجاز گاهي براي ساختمانسازي و چپرسازي صورت ميگيرد.
البته وابستگي اقتصادي روستاييان به جنگل شايد يكي از عوامل تخريب آن باشد.
به نظر من اگر مديريتي علمي و قوي بر بهرهبرداري از جنگل حاكم باشد، تامين سوخت نهتنها تخريبكننده جنگل نيست، بلكه براي آن مفيد هم هست.
ما ميتوانيم جنگلهاي انرژي توليد كنيم كه صرفا براي توليد سوخت از آنها استفاده ميشود.
يعني سازمان جنگلها و مراتع برنامهاي براي توليد جنگلهاي انرژي در آينده دارد؟
نه! فعلا نميتوانيم براي توليد سوخت و انرژي برنامهريزي كنيم.
چرا؟
چون جنگلهاي طبيعي بشدت تحت فشار و بهرهبرداري هستند!
چندي پيش در گزارشي خواندم سالانه 5/1درصد از جنگلهاي كشور از دست ميرود، اين رقم صحت دارد؟
اين آمار درست نيست. در حال حاضر تخريب كمي در جنگلها ديده نميشود. يعني سطح جنگلها ثابت مانده است ولي از نظر كيفي و تعداد درخت در هكتار كاهش داشتهايم.
اگر تخريب كمي در اراضي جنگلي وجود نداشته باشد، معنياش اين است كه به هيچوجه تغيير كاربري اراضي در جنگلها وجود ندارد. اين نتيجهگيري را تاييد ميكنيد؟
تغيير كاربري داريم، اما كمتر از يك درصد است و بيشتر براي كشاورزي صورت ميگيرد. به هر حال آمارهاي ما ثابت ميكند كيفيت جنگلها پايين آمده است.
آقاي دكتر! در دهه 30 ايران حدود 18 ميليون هكتار جنگل داشت، آيا اين رقم ثابت مانده است؟
ببينيد اين آمار كه گفتيد، غيررسمي است و پايه و اساس علمي ندارد، چون بر نقشهبرداري استوار نيست. تنها آمار مبتني بر پژوهشعلمي كه در سال 83 به وسيله سازمان جنگلها اعلام شد مساحت جنگلهاي ايران را 14 ميليون هكتار نشان ميدهد كه حدود 12 ميليون هكتارش را جنگلهاي خارج از شمال تشكيل داده است. هر چند اين نقشه هم در مقياس يك صدهزار است و دقت لازم را ندارد. اما باز هم تاكيد ميكنم تخريب، امروزه بيشتر كيفي است يعني كاهش مساحت نداريم.
فكر ميكنيد اصليترين دليل تخريب كيفي جنگلها چيست؟
راجع به جنگلهاي شمال نميتوانم اظهارنظر بكنم، اما دليل اصلياش در جنگلهاي خارج از شمال، بهرهبرداريهاي بيرويه جوامع ساكن در اطراف جنگل بخصوص قطع سرشاخهها و چراي دامهاست.
مگر بهرهبرداري بوميان از جنگلها چقدر است كه ميتواند 18 ميليون هكتار را البته براساس آمار غيرمستند به 14 ميليون هكتار برساند؟
بالاخره آنقدر هست كه پدر جنگلها را درآورده است.
اما به نظر من ضعف مديريت كلان زيستمحيطي بر تخريب جنگلها تاثيرگذارتر است. بارزترين نمونهاش اجراي طرحهاي عمراني بدون توجه به عواقب زيستمحيطي آنهاست.
شما نميتوانيد در دفتر كارتان بنشينيد و در اين زمينه نظر بدهيد! در ضمن طرحهاي بزرگ زيستمحيطي حتما بايد پيش از اجرايي شدن از نظر علمي و فني سنجيده شوند.
آقاي دكتر من براساس آمارها و اخبار پيشين نظر ميدهم. شما چطور ارزيابي زيستمحيطي را باور ميكنيد در حالي كه براي نمونه، ساخت سد كارون 3 به خشك شدن زمينهاي كشاورزي و قسمتي از جنگلهاي باستاني بلوط زاگرس، زمين لغزش و بدتر شدن اوضاع معيشتي بوميان منطقه منجر شده است يا چطور در ساخت محور كالمند بهادران ارزيابي زيستمحيطي وجود داشته، اما هيچ گذرگاهي براي عبور حيات وحش در نظر گرفته نشده است، به طوري كه 40 راس آهو و 2 قلاده يوزپلنگ از ابتداي سال 86 تاكنون در اين محور كشته شدهاند؟
براساس قانون، طرحهاي بزرگ زيستمحيطي حتما بايد پيش از اجرايي شدن، مورد ارزيابي زيستمحيطي قرار گيرند و مسلما وجوه مثبت و منفي حاصل از اجرايي كردنشان سنجيده ميشود. البته مثالهايي هم وجود دارند كه گرچه يك طرح مضراتي دارد، اما مزاياي آن به معايبش ميچربد. به نظر من ارزيابي زيستمحيطي بايد به دور از تعصب و حب و بغض يا جهتگيريهاي سياسي باشد.
شما ميگوييد براساس قانون بايد ارزيابي زيستمحيطي پيش از اجراي طرح انجام شود، اما اگر وزارتخانهاي مانند وزارت نيرو يا وزارت راه و ترابري اين قانون را جدي نگرفت هيچ اتفاق خاصي نميافتد. پس اين قانون چه فايدهاي دارد؟
به هر حال قانون تكليف را مشخص كرده است، ولي قبول دارم كه ضمانت اجرايي ندارد. در برخي از موارد اين قانون رعايت نميشود يا ارزيابي بسيار سطحي و بيمحتوا صورت ميگيرد.
علاوه بر اين، ارزيابي زيستمحيطي يك ايراد ديگر هم دارد. هنگامي كه اين مسووليت به شركتي از طرف مجري طرح سپرده ميشود مسلما خواستههاي مجري طرح در آن پررنگتر است.
شايد يكي ديگر از نمونههاي سياستهاي غلط زيستمحيطي، عملكرد جداگانه سازمان حفاظت از محيط زيست و سازمان جنگلها و مراتع و گاه متضاد اين سازمانها با هم است، به طوري كه معمولا وقتي بحراني زيستمحيطي پيش ميآيد اين دو سازمان مسووليتها را به گردن هم مياندازند.
من در جايگاهي نيستم كه در اين باره اظهارنظر كنم. در خيلي از كشورها اين دو سازمان از هم جدا هستند. اين مساله كه مطرح كرديد، بايد حاصل پژوهشي گسترده با مشاركت كارشناسان باشد.
پس بهتر است سوالم را طور ديگري بپرسم. همكاري بينبخشي را در مديريت جنگلهاي كشور تا چه حد مفيد ارزيابي ميكنيد؟
احساس ميكنم در مديريت جنگلهاي كشور، همكاري بينبخشي ضعيف است.
آيا مسووليت حفاظت از پاركهاي جنگلي هم به عهده سازمان شماست؟
به شرطي كه پاركهاي جنگلي جزو مناطق حفاظت شده محيط زيست نباشند، مسووليتشان به عهده ماست.
پس تغيير كاربري اراضي جنگلي هم زيرنظر سازمان جنگلهاست؟
تغيير كاربري و واگذاري پاركهاي جنگلي و جنگلهاي دستكاشت طبق قانون مطلقا ممنوع است و هيچ گاه سازمان جنگلها در هيچ موردي مجوزي مبني بر تغيير كاربري نداده است و اگر تاكنون اتفاقي در پاركهاي جنگلي افتاده، تخلف توسط دستگاههاي ديگر بوده است.
در توضيح علل تخريب جنگلهاي خارج از شمال به ارائه بيحساب و كتاب مجوز حفرچاه در اراضي اطراف جنگلها اشارهاي نكرديد. در حالي كه اين مساله هم يكي از علل تخريب جنگلها محسوب ميشود. نظر شما چيست؟
حفر چاه بر سطح سفرههاي آب زيرزميني تاثير دارد و از آنجا كه ريشههاي درختان از سفرههاي آب زيرزميني تغذيه ميكنند، بهرهبرداري بيرويه از اين منابع سبب ضعف بيولوژيك درختان ميشود و آنها را در برابر حمله آفات، خشكسالي و سرما آسيبپذير ميكند.
براي جلوگيري از پساب صنعتي و مخربي كه وارد جنگلهاي حرا در جنوب كشور ميشود چه كردهايد؟
اين مساله آنقدرها جدي نيست، كارخانههاي چندان مهمي در آن منطقه وجود ندارد. البته در حال تدوين سندي هستيم كه بسياري از كارخانههاي صنعتي را مجاب ميكند، فعاليتهاي تخريبي را متوقف كنند. خوشبختانه رديف اعتباري خاصي از سال 1388، به جنگلهاي حرا اختصاص داده شده است و امسال هم در طرح صيانت از جنگلهاي جنوب پيشرفت خوبي داشتهايم.
در توسعه جنگلهاي دست كاشت تا چه حد پيشرفت داشتهايد؟
فقط نيمي از اهداف در نظر گرفته شده براي ايجاد جنگلهاي دستكاشت محقق شده است.
چرا روند پيشرفت شما اين همه كند است؟
چون فقط 50 تا 60 درصد اعتبارات مصوب در برنامه چهارم پرداخت شده است.
ميزان كل بودجه شما، در بخش جنگلهاي خارج از شمال چقدر است؟
بودجه ما در بخش جنگل حدود 35 30 ميليارد تومان است.
شما چه طور ميتوانيد با 30 ميليارد تومان، 12 ميليون هكتار جنگلهاي خارج از شمال را حفظ كنيد؟
بودجه بخش مراتع با 90 ميليون هكتار وسعت به مراتب از بودجه ما كمتر است!
يكي از مشكلات در جنگلهاي زاگرس انباشت زباله در برخي مناطق آنهاست، در اين زمينه چه برنامهاي داريد؟
گزارشي در اينباره دريافت نكردهام.
در همين جنگلها والبته ديگر نقاط جنگلي، گزارشهايي از ساخت شهرك در دل جنگل به دست ما رسيده است، شما هم شنيدهايد؟
برخي از اخبار با واقعيت منافات دارند. حتما منطقه جنگلي نبوده يا كنار جنگل واقع شده است.
برنامهاي براي حفظ جنگلها
امسال 4 طرح در حال اجراست؛ اولي طرح صيانت از جنگلهاي ناحيه رويشي ارسباران است كه اعتباري 13 ميليارد ريالي برايش در نظر گرفتهايم. دوم طرح تهيه نقشه جنگلهاي ناحيه رويشي ايراني توراني است و در تهران، زنجان، سمنان ، يزد و بخشهايي از كرمان و سيستان و بلوچستان اجرا ميشود. طرح بعدي بر استانهاي جنوبي كشور متمركز است كه جنگلهاي حرا را هم در برميگيرد و آخري طرح مديريت و صيانت از جنگلهاي زاگرس است.
اين طرح چند منظوره است؛ هم ابعادي حفاظتي دارد، هم احيايي و هم توسعهاي و با اجراي آن قصد داريم مشكلات اجتماعي و اقتصادي منطقه نيز با همكاري نهادهاي ديگر حل شود؛ زيرا از نظر ما مشكلات معيشتي مردم با تخريب جنگل مرتبط است.
در اين مناطق تلاش كردهايم با توزيع سوخت، شكستن سرشاخه درختان به دست بوميها را متوقف كنيم يا با اجراي طرحهايي براي تبديل دامداريهاي متحرك به صنعتي، سعي كردهايم جلوي چراي دام را در جنگلها بگيريم.
مريم يوشيزاده
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]