واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: گفت وگو با مديرعامل شركت بورس تلاشي براي جذب سرمايه گذاري خارجي نكرديم
محمد والاما تلاشي براي جذب سرمايه گذاري خارجي انجام نداده ايم.» علي رحماني مديرعامل شركت بورس با بيان اين مطلب گفت؛ ما همواره دست روي دست گذاشته ايم و گفته ايم «سرمايه گذار خارجي بيا، سرمايه گذار خارجي بيا»، فعاليت هاي ما در همه زمينه هاي جذب سرمايه گذاري خارجي بسيار محدود بوده است، به عنوان مثال كارگزاران ما به خريد و فروش هاي خرد و در برخي مواقع كلان بسنده كرده اند. در حالي كه كارگزاران چيني در بيش از 35 كشور جهان فعالند. او همچنين مي گويد؛ گردش سهام در سال گذشته نسبت به سال قبل افزايش يافته است. گفت وگو با مديرعامل شركت بورس در پي مي آيد.----برخي معتقدند جايگاه بورس بايد در اقتصاد كلان ديده شود. اين به نظام مالي كشورها بازمي گردد، در اين باره برخي كشورها را به بانك و برخي ديگر را به بورس محور تقسيم مي كنند. از آلمان و فرانسه مي توان به عنوان سرآمد كشورهاي بانك محور نام برد، ايران نيز همين وضعيت را دارد و در زمره كشورهاي بانك محور قرار مي گيرد، ولي شرايط كشور هايي نظير آلمان و فرانسه با كشور ما تفاوت هاي آشكاري دارد ضمن آنكه تلاش ايران بر اين است كه به سمت كشوري با نظام مالي سهام محور برود؛ فكر مي كنيد اين روند به سرانجام خاصي رسيد؟بله، اكنون ما در يك دوره گذار هستيم، ما هدف و آرمان بورس را افزايش فعاليت هاي اقتصادي از طريق بورس قرار داده ايم؛ يعني بازارمحور كردن اقتصاد در مقابل اقتصادمحور كردن آن. بنابراين اگر در اين زمينه و با اين معيار عيار بورس سنجيده شود مي توان گفت روند رو به رشدي را طي كرده ايم. در يك نظام بانك محور عموماً پرداخت تسهيلات براساس «شناخت شخصي» صورت مي گيرد كه با معيارهاي يك اقتصاد بالنده متفاوت است، براي نمونه اگر گزارش حسابرسي بانك ها را كه به بورس داده شده مشاهده كنيم خواهيم ديد در يك بند آن ذكر شده كه پرداخت تسهيلات براساس روش هاي سنتي است و از روش هاي اعتبارسنجي استفاده نشده است؛ اين ويژگي نظامي است كه براساس «روابط شخصي» برنامه ريزي شده است. اين شيوه در اقتصاد كلان جوابگو نيست و فعاليت هاي اقتصادي را با نقصان مواجه خواهد كرد اما اگر خواهان گسترش فعاليت اقتصادي باشيم و در همين حال بخواهيم به مردم فرصت بازي بيشتري بدهيم، بايد به سمت اقتصاد «بازارمحور» حركت كنيم كه در اين صورت بايد ويژگي هايي نظير «شناخت» را براي آن بازار تعريف كنيم؛ زيرا در اين نوع اقتصاد براساس روابط شخصي به كسي تسهيلات پرداخت نمي شود. در اين بين بايد ديد آيا به عنوان يك سيستم مملكتي آمادگي شفا ف سازي در اين زمينه را داريم يا خير. اعتقاد من اين است كه ما به لحاظ فرهنگي جاي كار بسيار زيادي داريم و براي رسيدن به «شعار»هايي كه سر مي دهيم بايد فعاليت هاي به مراتب بيشتري انجام دهيم. اگر بخواهيم پيشرفت كنيم بايد به سمت اقتصاد بازارمحور حركت كنيم به اين دليل كه در اقتصاد بانك محور دامنه انتخاب محدود مي شود، ولي در اقتصاد بازارمحور به جهت اينكه سرمايه گذار در عموم فعاليت هاي اقتصاد و عمليات داخلي شريك مي شود كه امكان بازدهي بيشتر را براي آن به وجود مي آورد كه به تبع آن ريسك هم به وضوح نمايان مي شود. كاركرد بورس نيز همين است كه از طريق افزايش شفافيت بسياري از ريسك ها را نمايان كند كه در نهايت تصميم گيري با علم و آگاهي كامل صورت گيرد. بنابراين اگر وضعيت بورس از اين لحاظ با ساير كشورهاي بانك محور مقايسه شود وضعيت رو به رشد است، ولي بايد پذيرفت كه حجم نقدينگي در بازار كم است و عمق بازار اندك. ضمن آنكه از ويژگي هاي اقتصاد بازارمحور اين است كه نياز به سواد مالي در آن كاملاً مشهود است؛ زيرا در اين نوع اقتصاد مشاركت در فعاليت هاي اقتصادي به عهده سرمايه گذار است كه اين دقيقاً برخلاف فعاليت اقتصاد بانك محور است كه بانك با سرمايه سرمايه گذار اقدام به فعاليت اقتصادي مي كند.-ولي گردش سهام افزايش داشته است. اين افزايش گردش سهام در سال گذشته نسبت به سال قبل از آن بوده و بورس تهران سال 85 را با بحران جدي سپري كرده و در اين سال وضعيت بسيار نااميدكننده يي داشته است.بله، ما نسبت به پارسال افزايش داشته ايم اما به طور كلي هم تا حدودي شاهد رشد گردش سهام در بازار بوده ايم.-كشورهايي با اقتصاد پرقدرت همواره از بورس هاي توانمند بهره مند بوده اند كه تاثير بسزايي در اقتصاد آنها داشته اند، «اثرگذاري بازار سرمايه در اقتصاد كشور» در كشورهاي پيشرفته 50 درصد و در كشورهايي نظير مالزي كه اكنون روابط مناسبي با ايران پيدا كرده حدود 30 درصد است، اثرگذاري بازار سرمايه ايران در اقتصاد چند درصد برآورد مي شود؟اثرگذاري بازار سرمايه ايران در كل اقتصاد كشور 22 درصد است.-درصد شناور بودن سهام در بازاري كه به ميزان 22 درصد در كل اقتصاد آن كشور اثرگذار است تا حدودي نگران كننده است. مثلاً در خصوص سهام ملي مس اگر دقت كنيم مي بينيم پنج درصد از سهام در بازار عرضه مي شود و 95درصد مابقي نيز با قيمت 5 درصد شناخته مي شود كه 95 درصد عرضه نشده اثر نامطلوب خود را بر بازار مي گذارد اين در حالي است كه تنها 5 درصد از سهام كلي در بازار معامله مي شود؟اكنون چون بازار بانكي را راحت تر مي توان تامين منابع كرد شركت ها احساس نياز نمي كنند كه از طريق بازار سرمايه كارهاي خود را انجام دهند كه چون بازار پول جذابيت بيشتري دارد. وقتي سهام منتشر مي شود سودي كه به سهامدار داده مي شود هزينه قابل قبول مالياتي نيست ولي بهره يي كه بانك مي دهد هزينه قابل قبول مالياتي است يعني 25 درصد براي سرمايه گذار صرفه جويي مالياتي در پي دارد. خود نظام فعلي بانك باعث اختلال در سيستم پولي شده چون به راحتي مي توان اوراق مشاركت خريد، همان اوراق مشاركت را به صورت وثيقه قرار داد و وام گرفت و وام دريافتي هم صرفه جويي مالياتي دارد. ولي به صورت كلي بايد به شدت روي زيرساختار اقتصاد و بازار سرمايه كار شود. ما اگر بتوانيم بورس را بين المللي كنيم و دانش بورسي را از روند كنوني خارج و بهبود بخشيم شايد بتوانيم فعاليتي كنيم.-با تمام مواردي كه شما ذكر كرديد اكنون بازار در تلاش است تا حجم خود را به 60 ميليارد دلار برساند ولي با اين شرايط كماكان گردش نقدينگي تغيير نخواهد كرد كه اين امر خود به كمبود نقدينگي مي انجامد و بازاري بزرگ با معاملات كوچك را رقم خواهد زد كه اين امر خود به فرار سرمايه گذار خواهد انجاميد.البته باعث فرار سرمايه گذار نخواهد شد بلكه جذابيت را كاهش مي دهد و از ورود سهامدار به بازار خواهد كاست. با اين وجود سال قبل 1300 ميليارد تومان پول نقد جديد وارد بازار شده است.-از كجا؟از مردم، 503 ميليارد تومان را مردم (اشخاص حقيقي) وارد كردند. بقيه را شركت ها وارد كرده اند منتهي اگر بخواهيم نسبت نقدينگي وارد شده به بازار و افزايش نقدينگي را در نظر بگيريم مي بينيم كه درصد به دست آمده درصد قابل قبولي نبوده است.-پس بايد پذيرفت نقدينگي مناسبي توسط سهامدار وارد بازار نشده و به قول شما جذابيت بازار براي سهامدار تا حدودي كاهش يافته است. آيا بورس كماكان سياست افزايش حجم بازار را در دستور قرار خواهد داد يا در فكر حفظ سهامدار خواهد بود؟ما هر دو مورد را مدنظر قرار داده ايم. هدف بزرگ خود را افزايش ارزش بازار از 40 به 60 ميليارد دلار قرار داده ايم كه در اين بين بايد به گردش معاملات نيز 20 درصد اضافه شود.-در افزايش گردش معاملات چقدر موفق بوده ايم؟تا الان موفق بوده ايم، اين نسبت تا پايان سال86 به 18 درصد رسيد كه مي توانسته ايم به حجم معاملات خود اضافه كنيم. سال 85 حجم معاملات كلي بورس 5 هزار و 600 ميليارد تومان بوده است. سال 86 توانسته ايم اين حجم را به 6 هزار و 200 ميليارد تومان برسانيم البته ما هدف را 9 هزار ميليارد تومان قرار داديم كه تاكنون رقم 6 هزار و 200 ميليارد تومان آن محقق شده است.-آقاي دكتر بحث ديگر در خصوص عرضه هاي صورت گرفته در قالب شركت هاي مشمول اصل 44 است به نظر مي رسد بورس نتوانسته در عرضه ها موفق عمل كند و عدم حضور سرمايه گذار خارجي به معضلي بزرگ براي بورس تبديل شده كه تاكنون راهكاري مناسب براي آن پيدا نشده است. به طوري كه سال گذشته از حدود 245 ميليون دلار سرمايه گذاري مصوب خارجي در بورس رقمي كمتر از 20 ميليون دلار در بازار از سوي سرمايه گذار خارجي وارد شده است؟بورس يك جزيره جدا نيست. شما بايد محيط كلان اقتصادي را لحاظ كنيد. به هر حال ما شاهد فشارهايي از سوي امريكا هستيم، اين بر جذب سرمايه گذار به شدت تاثير گذاشته است. در بسياري موارد شركت هايي كه بورس ايران برايشان جذاب است تحت تاثير اين شرايط سرمايه گذاري شان را به فرصتي ديگر موكول كرده اند. سرمايه گذاري كه وارد كشور مي شود در درجه اول شرايط سياسي كشور را مدنظر قرار مي دهد. واقعيت اين است كه ما هنوز ديد مثبتي نسبت به سرمايه گذار خارجي نداريم. اين پذيرش بايد وجود داشته باشد كه كسي كه وارد بورس ايران مي شود متحمل ريسك زيادي مي شود، پس به تناسب آن ريسك بايد جبراني براي سرمايه گذار وجود داشته باشد، بنابراين بايد قيمت سهم به شيوه يي باشد كه براي سرمايه گذار جذابيت و مطلوبيت لازم را داشته باشد ولي اگر هدف اين است كه سهم را گران تر به فروش برسانيم بايد سهم را به بورس هاي خارجي ببريم. سرمايه گذار خارجي نرخ ريسك ارز، ريسك اقتصادي، صنعت و... را تحمل مي كند، بنابراين سهم بايد به قيمت تابلو به سرمايه گذاري خارجي داده شود. در جامعه بايد فرهنگ سازي شود كه ديد مناسبي نسبت به سرمايه گذار خارجي در بازار و نزد مردم ايجاد شود، اين در حالي است كه اكنون هيچ ديد مثبتي بين سهامداران ما نسبت به سرمايه گذار خارجي وجود ندارد.- رقم دقيق جذب سرمايه گذاري خارجي بورس در سالي كه گذشت چقدر بوده است؟حدود 30 ميليون دلار.-ولي بايد اعتراف كرد اين رقم با 245 ميليون دلار سرمايه گذاري خارجي مصوب فاصله زيادي دارد.ما تلاشي براي جذب سرمايه گذار خارجي انجام نداده ايم، همواره دست روي دست گذاشته ايم و گفته ايم «سرمايه گذار خارجي بيا، سرمايه گذار خارجي بيا»، فعاليت هاي ما در همه زمينه هاي جذب سرمايه گذاري خارجي بسيار محدود بوده است، به عنوان مثال كارگزاران ما به خريد و فروش هاي خرد و در برخي مواقع بزرگ بورس بسنده كرده اند، در حالي كه كارگزاران چيني در بيش از 35 كشور جهان فعالند. چين 1300 ميليارد دلار مازاد ارزي دارد ولي به دنبال سرمايه گذار خارجي است. ما در ايران با 100 ميليارد دلار درآمد نفتي خود را بي نياز از سرمايه گذار خارجي مي دانيم و مي گوييم ما نيازي به سرمايه گذاري خارجي نداريم. نتيجه اين مي شود كه كلي از معادن و ثروت هاي كشور دست نخورده باقي مانده و كلي از نيروهاي تحصيلكرده بيكارند. در حالي كه در چين يا حتي امارات كلي شغل جديد ايجاد شده، به طوري كه در امارات 120 هزار انگليسي مشغول به كار هستند كه تمامي آن فرصت ها با استفاده از سرمايه گذاري خارجي بوده است. ولي در ايران ما حاضر نيستيم وارد بازي برنده- برنده شويم و از ترس ضرر ترجيح مي دهيم وارد بازي نشويم يا حتي ما ريسك پذيري در حد اندك را نيز نمي پذيريم.همه در انتظار اين هستيم كه دولت كاري انجام دهد در صورتي كه الان شركت بورس يك شركت خصوصي است. البته چون دولت در همه عرصه ها وارد شده باعث منفعل شدن مردم در همه زمينه ها شده و انتظارات را بالا برده است. ما چون منفعل هستيم و چون هيچ فعاليت و حضوري در عرصه هاي بين المللي نداشته ايم، نتوانسته ايم فرصت هايمان را به طرف هاي خارجي بشناسانيم ما اگر ارتباطات بين المللي داشتيم، اثر تهديدات سياسي را خنثي مي كرديم ولي چون ارتباط نداريم، نمي توانيم قابليت ها و پتانسيل هاي بالاي خود را به جهان نشان دهيم. البته در اين زمينه برخي سياستگذاري هاي غلط صورت گرفته است ولي نمي توان گفت هميشه دولت مقصر است. از طرف ديگر ما منفعل هستيم و مقررات را به شدت سخت كرده ايم. بايد ديد ما در مجامع خارج چقدر حضور مستمر داريم. ارتباط بين المللي ما به قدري ضعيف است كه بسياري از بورس هاي دنيا كه قدمتي كمتر از 10 سال دارند از وجود بورس 40ساله ايران بي خبر بودند.
دوشنبه 13 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]