واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: همدمهايي خانگي از جنس زندگي غربي
ريشه بسياري از مشكلات اجتماعي و فرهنگي ما متأسفانه تقليد كوركورانه از سبك زندگي و فرهنگي است كه در خارج از مرزهاي جغرافيايي كشور ما حاكم است و تأكيد ميكنم هيچ تناسبي با زندگي ما ايرانيها ندارد.
نویسنده : دكتر آبتين كرماني*
كودك هشت ساله انگليسي چشم باز ميكند ميبيند مادرش شاغل است، پدرش كارمند است از صبح تا شب سركار هستند و او بعد از زمان مدرسه تنهاست، پس براي پركردن بخش مهمي از زمان تنهايياش تبلت ميخرد و به اينترنت وصل ميشود اما كودك ايراني كه مدام اطرافش پر است از خانواده و فاميل چه دليلي دارد فقط و فقط از روي تقليدي كوركورانه در سن هشت سالگي موبايل داشته باشد يا بازي رايانهاي نصب كند؟ اين را گفتم تا متوجه شويد اين تقليد تا چه اندازه ميتواند چشمبسته و آسيبرسان باشد. ورود جدي حيوانات خانگي به سبك زندگي غربي و اروپايي از زماني شروع شد كه سن ازدواج در اين كشورها بالا رفت. طبق فرهنگ غرب جوان بعد از رسيدن به سن 18 سالگي بايد خانه و پدر و مادرش را ترك كند تا به خيال آنها مستقل زندگي كردن و كسب درآمد را ياد بگيرد. حالا تصور كنيد جواني كه از 18 سالگي از خانوادهاش جدا شده و ازدواج هم نميكند تا چه اندازه تنهاست؟ علاوه بر اين درنظر بگيريد كه در سبك زندگي غربي هيچ مانعي اعم از ديني و اجتماعي براي حضور يك حيوان خانگي مثل سگ، گربه، سنجاب يا ميمون در خانه وجود ندارد. طبيعي است كه در چنين شرايطي جوانها براي فرار از تنهايي چنين حيواناتي را در خانه نگهداري كنند. از طرف ديگر پدر و مادرها هم كه ميبينند با رفتن بچهها تنها ميشوند يا با متاركه كردن (كه متأسفانه آمار طلاق هم در اين كشورها بسيار بالاست) ترجيح ميدهند در تنهايي خودشان از حيوانات اين چنيني نگهداري كنند. حالا همه تكههاي اين پازل را كنار هم بگذاريد. يك شهر و يك كشور كه در هركدام از خانههاي آن به دلايلي كه توضيح دادم ميشود حضور يك سگ يا گربه را ديد. سؤال من اين است چه تناسبي بين همه اتفاقهايي كه توضيح دادم و همه ميدانند در زندگيهاي غربي به وفور وجود دارد با سبك زندگي ايراني و اسلامي ما وجود دارد؟ ما كه هنوز در كشوري زندگي ميكنيم كه پدر و مادرها به زندگي مشتركشان وفادار هستند و تا جاي ممكن از فرزندانشان نگهداري ميكنند؛ خانوادههايي كه در آن هنوز زندگي مجردي معناي درست و تأييدشدهاي ندارد؛ سبك زندگياي كه براساس دين حضور يك حيوان نجس مثل سگ نهي شده است و براساس قوانين اجتماعي حضورشان در سطح شهر ممنوع است چطور ميتوان حضور اين حيوانات را در آپارتمان هايمان توجيه كرد؟ توجيه اين موضوع به هيچ شكلي امكانپذير نيست. اگر شما در انگليس يك سگ را در خانهتان نگهداري كنيد نه تنها مشكلي برايتان پيش نميآيد بلكه ممكن است مورد حمايت دولت و همسايهها هم قرار بگيريد، چون در يك ساختمان قطعاً چند خانوار چنين حيواناتي را نگهداري ميكنند اما در كشور ما كه وجود چنين حيواناتي نهي شده است نميتوانيد انتظار داشته باشيد با فرهنگ روبه رشد آپارتماننشيني كه در كلانشهرهايي مثل تهران شاهد آن هستيم ساير همسايهها نسبت به حضور چنين حيواناتي بيتفاوت باشند. دردآور است وقتي ببينيد كه ما در كشورمان اقليتهاي مذهبي داريم كه از نظر دين آنها حضور چنين حيوانهايي منع شده نيست اما آنها به خاطر احترامي كه براي اسلام و مسلمانان قائل هستند از چنين رفتاري دوري ميكنند اما از طرف ديگر در بين ما مسلمانها جوانهايي هستند كه سگ ميخرند و علني با آن در خيابانها تردد ميكنند، اين از نظر من يك خودزني ديني است. مشكل بعدي كه باعث دامن زدن و ترويج فرهنگ سگ و گربهپسندي ميشود جهتدهيهاي فرهنگي است. ما از يك طرف ميگوييم حضور سگ و گربه در زندگي ما غيرقانوني و غيرديني است از طرف ديگر ميبينيم ابزارهاي ترويجدهنده بسيار نامحسوس به اين اتفاق جهت مثبت و رو به رشد ميدهد. اين روزها كه هنوز مدلهاي سينمايي و ستارگان فيلمها در مركز توجه جوانها هستند متأسفانه ميبينم صفحات شخصي تصويري اين بازيگران، مجريان و خوانندهها پرشده از تصاويري كه با سگها و گربههاي آنچناني گرفتهاند. در اين زمينه متأسفانه كار از حد معمول گذشته است و هنرمندان زن گوي سبقت را از مردها ربودهاند. فلان بازيگر خانم كه هنوز تب خبر ازدواجش با مرد ميلياردر نقرهفروش فروكش نكرده است، در زماني كه هنوز خبرهاي داغ افتتاح سالن زيبايياش گوش به گوش ميچرخد ميآيد گربهاي از نژاد ناياب در بغل ميگيرد و در يك آتليه معروف عكسهاي تبليغاتي ميگيرد. بعد هم با يك تايتل علني اسم خودش و گربهاش را مينويسد يا اينكه خودم چند وقت پيش ديدم يك بازيگر خانم با يك سگ بسيار غول پيكر و بزرگ از نوع شكاري عكس گرفته بود. بزرگي سگ در حالت ایستاده خانم بازیگر به اندازه کمر وی بود، با افتخار هم جملهاي براي شرح عكس نوشته بود كه معنايش اين بود اين سگ با جثه غيرعادياش تنها همدم او در منزل شخصياش است. همدم؟ در منزل شخصي؟ در قلب پايتخت؟خب تصور كنيد وقتي يك جوان 20 ساله كه مدام اخبار بازيگران را پيگيري ميكند و حتي مدل لباس و مويش را بر اساس مدل اين بازيگران تعيين ميكند طبيعي است كه از چنين رفتارهايي هم تقليد كند. نكته بعدي در اين زمينه كوتاهيهاي قانوني است. چطور ما ميگوييم خريد و فروش مشروبات الكلي و موادمخدر ممنوع است و ميگوييم هركدام به دلايل ديني و اجتماعي ممنوع شدهاند، چطور در مورد سگهاي شهر كه هم ممنوعيت ديني دارند هم ممنوعيت شرعي هيچ عكسالعمل جدي نميبينيم؟ مگر از نظر اسلام سگ نجس نيست؟ مگر از نظر قانون حضور حيوانات اين چنيني در شهر ممنوع نيست؟ پس چطور ما دنبال موادمخدرفروشها ميگرديم و بعد از كلي پيگيري دستگير و زندانيشان ميكنيم اما سگ و گربهها نه تنها در شهرها به راحتي خريد و فروش ميشوند بلكه مراكز فروش اينترنتي هم دارند، مركز درمان هم دارند؟! متأسفانه در اين زمينه كار از نصيحت و پيگيري گذشته است و عرصه خريد و فروش اين حيوانات به يك شغل عادي در جامعه ما تبديل شده است. اين روزها كار از داخل كشور هم گذشته، براي شما تلفني سفارش نايابترين نوع اين حيوانات را از ساير كشورهاي جهان ميگيرند، از طريق گمرك وارد ميكنند، برايشان دفترچه مشخصات تهيه ميكنند و با قيمتهاي كلان در كشور ميفروشند. طبيعي است كه با ادامه چنين روندي ما شاهد اين باشيم كه هر روز در خانههايمان يك اتفاق مهلك و خطرناك به واسطه حضور اين حيوانات رخ بدهد. *جامعهشناس و كارشناس مسائل فرهنگي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]