تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833587669
صداقت قرآن مدارانهراز ماندگارى سيره امام خميني(ره)
واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: صداقت قرآن مدارانهراز ماندگارى سيره امام خميني(ره)
علىاكبر باقرى ارومي
اشاره:بررسى تاثير قرآن بر سيره فرهنگى حضرت امام(ره) نمايانگر يك نكته است و آن، اين است كه اين شخصيت درواقع عصاره تمامى مبارزينى است كه در راه قرآنمحورى تمام فعاليتهاى علمى و پژوهشى و اخلاقى و عملى خود را خالصانه تقديم امت و جامعه نمودند تا بتوانند با ويژگى شيعى بودن و قرآنى بودن شناخته شوند و همان مسيرى را هموار نمايند كه عزتمندى در سير زمان جريان يابد. نفس آدميان را از چاه غفلت در مسير جاده نورانى عزت قرار دهند. مراحل مختلف آن طى شده بود و رسالت ديگرى باقى مانده بود كه امام آن را شجاعانه پذيرفتند و وظيفه خويش را انجام دادند و آن همانا به پيروزى رساندن انقلاب اسلامى و بينانگذارى نظام جمهورى اسلامى بود.حال اين تاثير چگونه رخ داد و تجلى آن چگونه بود، موضوع اين بحث است كه به آن خواهيم پرداخت؛
سير بررسى تاثير قرآن بر حيات امام خميني(ره) ما را به يك نكته واقف مىگرداند و آن ظهور ايشان بهعنوان نقطه پيوند بين نظريات سياسى علما مبنى بر اقامه حاكميت قرآن مىباشد. اگر ملاصدرا با تكيه بر مفاهيم قرآن بهعنوان معيار و ملاك اصلى وحدتبخش بين نظريات فلسفى مختلف و متنوع علماى فلسفه نقطه محوريت اصلى تمامى آنها را در كانون قرآن قرار داد و با اين معيار بين تمامى آنها وحدت ايجاد كرد و نظريه برتر خويش يعنى حكمت متعاليه را مطرح نمود، به نظر نگارنده امام با هوشمندى خاص خود و قرآنمحوري، نظريه ولايت فقيه را با اين معيار قرآنى (يعنى حاكميت دين و قرآن) مطرح و موجبات وحدت بين نظريات مختلف سياسى علماى راستين را مطرح نمودند و بعد به ابراز نظريه حكمت برتر سياسى خود يعنى ولايت مطلقه فقيه پرداختند. در همه برهههاى مبارزه حضرت امام، ما نشانههاى زيادى از قرآنمحورى را مشاهده مىنماييم. چه در تحصيل و چه در زندگى و حيات و چه در به ثمر رسانيدن انقلاب اسلامي، امام بهترين راه تداوم حركت انقلابى خويش را هم تاكيد عملى بر قرآن تشخيص داده بودند و هم فعاليتهاى نظرى خويش را با مطالعه قرآن گسترش مىدادند.
اينجا تذكر يك نكته اساسى را خالى از لطف نمىدانيم؛ امام در واقع براى محور ساختن قرآن در زندگى و چارچوب آينده آن چارهاى نداشتند جز اينكه ظرفيت خويش را با قرآن تطبيق دهند. يعنى مظروف قرآن بايد در ظرف شخصيتى حضرت امام بگنجد و اين گنجانيدن و تطابق، مسلم است كه سختىهاى خود را دارد يعنى هم امام بايد ظرفيت خويش را بالا ببرد تا از اين منبع فيض متنفع شود و هم مظروف خويش را بشناسد كه اولين مرحله شناخت بىانتها بودن آن و سيراب نكردن روح است چرا كه مظروف، مظروف معمولى نيست بل اعجاب آن در اين است كه هرگونه خود را سيراب نمايى مىبينى كه تشنگى روح تو بهطرز ديگرى عطشان بودن خود را نشان مىدهد و تو در اين طريق و مقام، خودت را بهتر مىشناسى كه اين هم از معجزات حيات دائمى قرآن است. امام با دريافت اين نكات و سختىهاى پيوستگى با قرآن، حركت خود را براى دفع مهجوريت قرآن و اهل بيت(ع) آغاز مىكند. حركتى كه در عين سختى بركات زيادى در پى دارد. امام سعى مىكند و خود را موظف مىسازد تا شخصيت خويش را در شعاع بركات قرآن قرار دهد. عبادت، رفتار، آداب، درس و تدريس، اخلاق و خلق و خو، دوستيابى و دشمنشناسى و حركت در مسير تحول تاريخ همه را بر مبناى قرآن تنظيم مىكند. در واقع حركت امام از سن بيستسالگى بر اين معيار قرآنى تنظيم مىشود كه امام از قرآن كمك بخواهد تا بتواند قرآن را از مهجوريت نجات دهد. سيره زندگانى خويش را قرآنى تنظيم مىكند تا بتواند به وظيفه خويش در حد امكان عمل كند.در اينجا پيوند زندگى امام با قرآن، خود معجزه روشن ديگرى از تلالو آن مىگردد.
سوالى كه مطرح مىشود اين است كه كدامين ويژگى شخصيتى حضرت امام ايشان را در اين راه قرار داد. آنچه موجب شد امام از سير زندگى معمول به يك سيره قرآنى خاص دست يابد كدامين بود؟!
بررسى تاريخ زندگانى حضرت امام، ما را در رسيدن به سيره قرآنى شخصيت ايشان با چند نكته برجسته مواجه مىگرداند؛
-1 قوام شخصيتى پويا -2 خاندانى با شرافت -3 استقامت و پايدارى عملى -4 آموختن علوم دينى و تقويت بنيه علمى -5 ترسيم راه آينده
توضيحات اين پنج مسئله براى ما تمسك امام(ره) به قرآن را مشخص خواهد نمود كه مىتوان با توجه به مفهوم نهفتهشان آنها را شناخت و موردتاكيد قرار داد. حال بايد گفت آنچه كه شاخصه سيره فرهنگى امام خميني(ره) را تشكيل داده است چه اركانى مىباشد؟
-1 قوام شخصيتى پويا
در واقع آنچه كه سبب مىشود شاخصه فرهنگى ايشان ممتاز و برجسته شود پويايى شخصيت ايشان از همان سن نوجوانى است. اين پويايى منتج به آن مىشود كه به عوض ضعف نشان دادن در مقابله با مشكلات نوجوانى همچون ايشان به ايستادگى در برابر آن مشكلات انديشه كند و ايستادگى پويايى شخصيت را قوام بخشيده و تضمين نمايد.
بررسى زندگى حضرت امام از زمان طفوليت، كودكى و نوجوانى وجوانى اين امر را به وضوح به ما نشان مىدهد كه درزندگي، ايشان مراحل سختى را پشت سر گذارده است كه فقط و فقط به اعتبار روحى بلند، خاندانى عالم و داشتن روحيهاى بزرگ، اصالت شخصيت خود را در آزمونهاى سخت روزگار نمايان كردهاند.
خصوصا اينكه در بررسى زندگانى بزرگان دين و ابرار و اوتاد ملى ما به شخصيتهاى بزرگى بر مىخوريم كه در زندگى آنها اين استوارى شخصيت را در هرجا كه مىبينيم نتيجه آن را در معرفى او عين به عين مشاهده مىكنيم. يعنى اينكه شخصيتى كه از دل سختىها برآمده و رشد كرده و پايمردى نموده، نتيجه آن را در تاريخ و تغيير روند آن بهطور موثر برجاى گذارده است.
حضرت امام نيز چنين بودند. دوره تولد ايشان، دوران سختى بود كه پدرشان در مبارزه با ظلم و ستم تا آنجا پيش مىروند كه شهادت را با آغوش باز مىپذيرند و به همين ترتيب دوران طفوليت، نوجوانى وجوانى در همان مسير مىگذرد. ظلم و ستم خوانين وابسته، قحطى و خشكسالي، شيوع وبا، مقاومت در برابر ظلم و بالاخره از دست دادن عمه و مادر، همه اين سختىها نتيجه را در شكل دادن به شخصيت واقعى و انسانى ايشان به حقانيت رسانيد.(1)
-2 خاندانى باشرافت
اصيل بودن يك خانواده وشهرت آن به نيكى و معتمد مردم بودن و حسن خلق داشتن و مردمدوستى در رشد شخصيت يك فرد كاملا تاثيرگذار است. حضرت امام وابسته به خاندانى بودند كه همه اهل علم و فرهنگ و از علماى خدمتگزار دين محسوب مىگشتند و حضور آنان در منطقه كمره (خمين) سببساز التجاى مردم مظلوم به آنان و گسترش اين اعتماد بين مردم گشته به گونهاى كه همگان به تقوا و عدالت و شجاعت ايشان ايمان داشته و تكيهگاه خويش را ايشان قرار داده بودند. پدر ايشان آقامصطفى مجتهد كمره خود از عالمان دينى و محل وثوق و التجاى بىپناهان و مظلومين آن منطقه بوده و در آنجا به مبارزه با بىعدالتى خوانين شهره خاص وعام بوده است. از مراتب علمى ايشان همين بس كه درمحضر بزرگانى همچون آخوند خراساني، ميرزاى شيرازي، شيخ عبدالله مازندرانى و ميرزاى نايينى درنجف اشرف كسب فيض نموده و بر اندوختههاى علمى خويش افزودهاند. ولى نكته مهمتر اينجاست كه براى ايشان عمل به آن علم مهمتر از اندوختن آن بوده است.(2)
آقا مصطفى به دليل انتساب به سلسله سادات و تعلق به طبقه روحانيت از قدرتى معنوى و بهتبع آن احترام و توجه مردم نيز برخوردار بود، لذا با بهرهگيرى از اين شرايط سعى در احقاق حق مظلومان و مقابله با ستم و زورگويان داشت، به گفته آيتالله پسنديده خانه آقا مصطفى محل تحصن و بستنشينى مردمان بود.(3)
اين خصيصه شجاعت و علم و حلم كه در اين خاندان اصيل وجود داشت بهعنوان ميراثى ماندگار دروجود حضرت امام ثمره خود را بعدها نشان داد و شرافت خاندان امام را جاودانه ساخت.
-3 استقامت و پايدارى عملي
مسلم است كه شجاعت و حلم و علم و آگاهى بايد در ميدان آزمونى بزرگ قرار بگيرد تا محك و معيار خويش را مشخص كند، سلسله حوادثى كه دردوران نوجوانى حضرت امام رخ داد اين ميدان بزرگ را براى محك زدن شجاعت ايشان از يكسو و استقامت و پايدارى بر ظلمستيزى از ديگرسو نشان داد. در اين دوران انقلاب مشروطه ناكام مانده بود، ظلم بىحد وحصر خوانين به اوج خود رسيده و جنگ جهانى اول هم دامنگير ملت بىپناه ايران گشته و آخر اينكه قحطى و وبا هم مضاف بر همه اين مصائب گشته بود.
واكنش امام نسبت به اين مسائل، منفعلانه نبود. امام خود را در بطن مقاومتهايى قرار داد كه به وسيله آن بتواند از حرمت مظلومين دفاع كند. در سير اين حوادث، وقايعى روى داد كه ارتقاى شخصيتى امام را سبب شد.
از جمله اين وقايع دفاع از قلعه كمره و دفع هجوم اشرار منطقه بود.
امام خميني(ره) بعد از پيروزى انقلاب اسلامى از اين خاطره نوجوانى خويش به نيكى ياد كردهاند، ايشان در جايى مىگويند: “من از بچگى در جنگ بودم. تا حالا نگفتم. اما موردهجوم زلقىها بوديم، مورد هجوم رجبعلىها بوديم و خودمان تفنگ داشتيم.
... ما در... خمين كه بوديم سنگربندى مىكرديم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم، به اندازه بچگىام، بچه شانزده، هفدهساله، ما تفنگ دستمان بود. تعلم تفنگ هم مىكرديم، من بلدم تفنگاندازى را...
... ما سنگر مىرفتيم و با اين اشرارى كه بودند و حمله مىكردند و مىخواستند بگيرند و چپاول كنند (مىجنگيديم...)”(4)
مسئله بعدى كه پايدارى و استقامت را در وجود حضرت امام شكل جديدى بخشيد مراودات ايشان با علماى مهاجرى بود كه بر سر راه اصفهان به كرمانشاه در كمره اقامت موقت داشتند. علاوه بر آن مردان سياست درپى وقوع جنگ جهانى اول و انتقال ناموفق پايتخت از تهران به اصفهان هجرت به كرمانشاه را برگزيده بودند نيز با اقامت دركمره علاوه بر آگاهسازى سياسي،روحيه استقامت را به نوجوانانى امثال امام منتقل مىكردند وامام بيش از پيش به خطر استعمار و بدبختىهاى ناشى از سياستهاى انگليس و روسيه درايران پى مىبردند و ذهن آماده ايشان را بيشتر با مسائل مهم سياسى و خدشهدارشدن استقلال كشور آشنا مىگردانيدند. موضعگيرى حضرت امام در اين ايام بر محور ضديت با ظلم و ستم و حقمدارى و دفاع از حق براى اعاده استقلال و حيثيت كشور استوار بود. امام از همان ايام نوجوانى با سرسلسله رژيم پهلوى ضديت عميقى داشت و اين را بهواسطه مراودات برادرش آيتالله پسنديده با علماى تبريزى ضدرضاشاه كه در قم متحصن شده بودند وديدار با آنان را درخود استوارتر كرده بود.(5( )6( )7)
-4 آموختن علوم دينى و تقويت بنيه علمى با تكيه بر كتاب مقدس قرآن كريم
يكى از اركان مهمى كه سير سيره قرآنى حضرت امام را هموار كرد، روى آوردن ايشان به دروس حوزوى و علوم دينى بود. ايشان با اين رويكرد نشان دادند كه در پى احياى قرآن و فرهنگ آن بوده و عزم خويش را براى ارائه فرهنگ اصيل ديندارى كه همانا دين در سايه ولايت و ولايت در پيوند با قرآن است، جزم كردهاند. در اين رويكرد آنچه مدنظر ايشان قرار داشت توجه به ريشه اصيل ديندارى و حاكميت دين در جامعه بود. برآيند اجتماعى آن يعنى نجات دين از حاشيه و آوردن آن به متن زندگى و زندگى براساس قرآن مىباشد. از نظر امام، چون دين تنها راه نجات بشريت است و قرآن تنها نسخه شفابخش، ايشان به آموختن آن اهتمام ورزيدند و راهنماى خويش را برگزيدند
نگاه ايشان به دين يك بينش ساختارى بوده كه بر پايه قرآن بنياد نهاده شده است. جاى شگفت اينجاست كه از اين به بعد شما در زندگى حضرت امام(ره) هرچه را شاهد هستيد بر محوريت قرآن قرار دارد كه اين از شگفتىهاى زندگى يك انسان معاصر است. اينكه چرا امام قرآنمحورى را در شكل دادن به آيندهاش انتخاب كرد براى اين است كه ايشان دقيقا مىدانستند كه تنها نسخه نجاتبخش بشريت در زمان معاصر قرآن خواهد بود. نگرش ايشان به قرآن هم حيات طيبه و بارور كردن آن در تاثير الهى آن در زندگانى بشر مىباشد. بنابراين قرآنمحورى در زندگى علمى حضرت امام و بنا نهاده شدن سيره فرهنگىشان بر آن به چند دليل بوده است؛
-1 نگرش ايشان به قرآن جامع و مانع بودن و ايشان قرآن را كتابى داراى آداب زندگى دانسته و اين آداب را قابل پياده شدن در زندگى نوع بشر مىدانستند. به عبارت دقيقتر يكى از ابعاد اصلى قرآن را عرفان عملى مىدانستند. عرفان به اين معنا كه بيش از هر چيز سيره عملى انبيا و اوليا را در قرآن جستجو نموده و آن را بهعنوان هدف اصلى قرآن، موثر در زندگى مسلمين تشخيص دادهاند.(8) براى همين است كه ايشان بعد از نگارش كتاب كشفالاسرار در نوشتهاى كه كتابخانه قرآنى آيتالله حائرى يزدى نگاشتهاند، در سال 1323 فشرده مطالب كتاب كشفالاسرار را يكبار ديگر موردتاكيد قرار مىدهند. اجمال آن پيام چنين است:
بسماللهالرحمن الرحيم
قالالله تعالي:قل انما اعظكم بواحده ان تقومولله مثنى و فرادا
خداى تعالى در اين كلام شريف از سرمنزل تاريك طبيعت تا منتهاى سير انسانيت را بيان كرده و بهترين موعظهاى است كه خداى عالم از ميان تمام مواعظ انتخاب فرموده... قيام براى خداست كه ابراهيم خليلالرحمن را به منزل خلت رسانده...
... قيام لله است كه موسى كليم را با يك عصا بر فرعونيان چيره كرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد...
قيام براى خداست كه خاتم النبيين را يك تنه بر تمام عادات و عقايد جاهليت غلبه داد...
خودخواهى و ترك قيام براى خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاى اسلامى را زير نفوذ ديگران درآورده...
قيام براى شخصى است كه يك نفر مازندرانى بىسواد را بر يك گروه ميليونى چيره مىكند كه حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود كرده...
... هان اى روحانيين اسلامي! اى علماى رباني! اى دانشمندان ديندار! اى گويندگان آييندوست... موعظت خداى جهان را بخوانيد و يگانه راه اصلاحى را كه پيشنهاد فرموده، بپذيريد.(9)
در اين پيام حضرت امام چند نكته اساسى را موردتوجه قرار داده و متذكر مىشوند؛
-1 زندگى انبياى عظام در مبارزه با طاغوتهاى زمان ما يادآورى گرديده است؛ يادآورىاى مبتنى بر صداقت، خلوص و وظيفهشناسي.(10)
-2 وظيفه ما در قبال حركات خالصانه انبيا(ع) تشريح شده است؛عمل به وظيفه الهى و دورى از خودخواهى و خودمحوري(11)
-3 عبرت گرفتن از تاريخ و غيرت دينى و حميت ملى فراموش شده، يادآورى شده است.(12)
-4 پيام جهانى اسلام در دفاع از مظلومين كره خاكى و تشكيل حكومت دينى موردتاكيد واقع گرديده است.(13)
ترسيم راه آينده
امام يك برنامه هدفمند چهل ساله را براى به بارنشاندن مسئله ولايت قرآنى طراحى كرده بودند. وقتى تاريخ انقلاب اسلامى را مىخواهيم هدفگذارى كنيم نبايد اين اشتباه را مرتكب شويم و مقطع آن را از سال 1340 قرار دهيم، بلكه بايد هوشيارى و هدفمندى امام را در بركات آن چهل سال يعنى وقوع انقلاب اسلامي، طراحى نظام جمهورى اسلامي، سياست خارجى نه شرقى نه غربي، دميدن روحيه استقلال طلبى سياسي، علمي، فرهنگى در بين جوانان ايراني، دميدن روح مبارزه با طاغوتها در بين جوانان مسلمان منطقه و فرامنطقه را با شگفتى هرچه تمامتر مرور نماييم. جانمايه اين همه تحرك و پويايى در همان پيام ابتدايى امام آمده است. در همان كتاب كشفالاسرار كه در واقع طراحى نظام آينده مطلوب موردنظر حضرت امام را در خود مستتر دارد (اينكه چه زمانى آن نتيجه يعنى استقرار نظام مردمى اسلامى حاصل آيد براى ايشان مهم نبوده است بلكه به نقل قول از خودشان، عمل به وظيفه بااهميتتر از نيل به نتيجه بوده است.) ترسيم راه آينده از منظر ايشان تنها ابعاد سياسى را شامل نمىشده است بلكه چنانچه گفته شد ايشان آنچه از قرآن فهميده بودند عمل به مناسك و آداب قرآن بهطور عام بود، يعنى قابليت آن را در عمل به معارف آن دانسته و حسن قرآن را در ساختن يك عارف عامل مىدانستند تا بتوانند در مرحله بعد با هوشيارى وافر خود در كسب معارف قرآني، ساختار شخصيتى فرد را از لحاظ فردى بر اين محور قرار دهند و برنامهريزى چهل ساله بزرگى را براى تاثيرگذارى هرچه بيشتر از اين منبع عظيم آسمانى داشته باشند.(14)
اين برنامهها عبارتند از؛1 - خودسازى و برنامهريزى عبادى -2 جامعهسازى و برنامهريزى بنيادى -3 حكومت سازى و برنامهريزى اركانى -4 فرهنگسازى و برنامهريزى اخلاقي
جانمايه تمامى برنامههاى مذكور از منظر نگرش بر قرآن تنظيم مىشود. مثلا در مورد برنامهريزى عبادى امام، ايشان تا زمان فوتشان هرگز نماز شبشان ترك نمىشود، هيچگاه نماز اول وقتشان فوت نمىشود و اينها خود به خود تاثير روى روحيات ايشان گذارده و ايشان را با عزمى جزمتر روانه ميدان مبارزه و تئورى و عملى با رژيم و ساختار و بنيادهاى آن مىكند.
در مورد حكومتسازى و برنامهريزى اركانى براى حكومت، همان حرفى را كه در كشفالاسرار زدهاند، مىزنند يعنى حاكميت و حكومت ديني، برنامه براى تدوين قانون اساسي!
در مورد جامعهسازى و برنامهريزى بنيادى از همان ابتدا ايشان چارچوب يك مبارزه ايدئولوژيك و دينى هدفمند را نه تنها ساختن يك جامعه آرمانى ميهنى بلكه هدف نهايى را اصلاح جامعه جهانى قرار مىدهند و همان قاطعيتى را كه از سال 1323 هجرى شمسى داشتهاند كه در افتادن با طاغوت را يك وظيفه واجب براى خود تلقى مىنمودهاند، همين وظيفه را بعد از انقلاب سال 57 و در درافتادن با استكبار جهانى و ابداع الفاظ نو در ادبيات سياسى با منشا قرآنى يعنى استكبار و استضعاف، به رسالت واقعى خويش نيز بهعنوان يك منظر واقعى كه وظيفه دارد به هر نحوى در چارچوب شرع، زمينهساز ظهور آقا امام زمان(عج) باشد، به آن عمل مىكند. شيطان بزرگ ناميدن آمريكا، شكستن بت تفرعن استكبارى و زمينه خيزشهاى اسلامى در سرزمينهاى لبنان و فلسطين! همه در چارچوب همان جامعهسازى قرار گرفته و تفسير مىشود.(15)
در مورد فرهنگسازى و برنامهريزى اخلاقى در جامعه، ايشان با ترويج عملى نظريه امامصادق(عليهالسلام) مبنى براينكه با عمل خود امر به معروف و نهى از منكر را تبليغ نماييد نه لسانى و زباني! بهترين راهحل امام، عمل به احكام و آداب و سنتهاى قرآنى و تمسك به اهل بيت(ع) بود. اين فرهنگسازى عملى وعينيت بخشيدن به نظرهاى رسيده به ايشان از جمله استفنائات ايشان از عظمت قرآن مىباشد. در واقع اتكاى ايشان در مورد فرهنگسازى و برنامهريزى اخلاقى ترويج صداقت در عمل و پل زدن بين آراى نظرى و عرفان عملى مىباشد كه بدان تمسك جستند و تا آخر هم به آن پايبند بودند.(16)
عملكرد ايشان در مورد تعميق فرهنگ مبارزه بسيار وسيع وپردامنه است. اهتمام به تربيت فضلا و علماى ديني، تقويت حوزههاى علميه، تقويت بنيههاى دينى در جامعه، تفسير راستين از دين و دينداري! احياى مفاهيم دينى شجاعت، شهادت، مقاومت(!17) آنچان تاثيرى مىگذارد كه امام در قيام سال 42 اين مفاهيم را جارى مىسازند، در سال 57 برداشت مىكنند و در طول ساليان دفاع مقدس آن را پراكنده ساخته و جلوه مىبخشند.
وقتى در سال 42 امام در پاسخ سرهنگ مولوى رئيس وقت ساواك مىگويند سربازان من در گهوارهها هستند، مسلم است كه اين ديد نافذ ايشان از دل حقيقت قرآنىاى برخاسته كه دائمى بودن حقيقت ناب را در فطرت انسانها يادآور مىگردد و با اين اطمينان خاطر است كه هركسى به قرآن اعتماد كند، معجزه قرآن او را كمك خواهد كرد؛ جاء الحق و ذهق الباطل ان الباطل كان ذهوقا(18) و اين همان تفسير آيه ديگرى از قرآن است كه سرگذشت فرعون را در كشتن پسران بنىاسرائيل و زنده نگه داشتن زنان آنان يادآور مىگردد و با اين همه تدبير باز فرعون سقوط مىكند و موسىبن عمران (عليهالسلام) سرفراز است و عبد خدا.(19)
اين همان فرهنگسازى قرآن است كه در وجود امام تجلى پيدا مىكند.
تجلى راز اصلى فرهنگ قرآن درزندگى امام(ره)
امام(ره) از سير قرآن به سيره خويشتن رسيدند و سير ولايت فرهنگى خويش را از رمزيابى قرآن آغاز كردند. رمزى كه درواقع گشايش مكنونات قرآن را بر امام راحل آغاز كرد، همانا صداقت است.قرآن سخن صادقانه خداوند با بشر است و تاريخ و سنتهاى آن را معرفتها و عبرتها را! معجزهها و فطرتها را براى بشر صادقانه بيان مىكند و اين صداقت، اعجاز بزرگ خداوند است كه نهفته در آن است و خداوند هميشه بشر را به صداقت و راستى و درستى توصيه كرده و شايد رمز اصلى قرآن كه حالت نجاتبخشى براى بشر را در پى دارد همانا اتكا بر صداقت است كه تمامى اركان قرآن بر محور آن قرار دارد. اين است كه توصيه شده هنگامى كه آيهاى از قرآن را تلاوت مىنماييد پس از اتمام تلاوت، صدق اللهالعلى العظيم را بگوييد. اين تاكيد بر اين است كه قرآن از پايه و محوريت صدق خداوند برآمده است و اين صداقت صيغه جاريهاى است كه هم شما بهعنوان بنده خدا بايد با خدا داشته باشيد و هم بهعنوان بنده خدا با ساير مخلوقات، صدق بورزيد. اگر عهدى كرديد بر وفاى به آن صادق باشيد. اگر پيمانى بستيد به آن عمل كنيد! اگر سخنى گفتيد، عملى كرديد! نگذاريد روح صداقت از آن دور و يا در آن كم باشد. عامل درخشش و تلالوكلام و كردار و رفتار خويش را صداقت قرار دهيد كه اولين رمز موفقيت شما همين خواهد بود.بنابراين آنچه مايه توفيق حضرت امام(ره) در عمل به فرهنگ قرآنى گرديد همانا پيمان صادقانهاى بود كه امام بهعنوان هدف غايى حيات خود برگزيد و به پيمانى كه با خدا و پيامبر و اهلبيت(ع) بسته بود تا به آخر پايبند بود و درواقع راز جاودانگى خويش را همانا پيمودن راه قرآن دانست و به آن عامل بود.
ترسيم راه آينده با اتكال به فرهنگ قرآنى اينچنين است كه منحصر به حضرت امام و راه ايشان نمىشود. چون صداقت نكتهاى نيست كه منحصر به وجود مبارك ايشان شود و مسلم است كه بركات قرآن و بنابر آن راهى كه امام براى آينده بشريت ترسيم نمودند همانا پيوند با تجلى كامل قرآن در وجود حضرت مهدى صاحب الزمان(عج الله تعالى فرجه الشريف) مىباشد و اين راهى است كه جز با تداوم حكومت جمهورى اسلامى و برپايه همان صداقتى كه حضرت امام به آن رسيده بود محقق نخواهد شد، تداوم اين روش كه همانا فرهنگ سازى قرآنى است، ابتدا از خود حضرت امام آغاز شد و بعد شعاع آن و دايره گسترهاش عام گشته و همه را در بر گرفت. اين در واقع آن چيزى است كه هر مريد و صاحب نظر شيفتهاى كه ابعاد تمامناشدنى وجود حضرت امام را درك كرده بايد دنبالهروى آن بوده و از آن براى خود الگو بسازد. چنين باد و هرگز جز اين مباد.
پىنوشتها:
-1 كتاب منزل به منزل با امام، چاپ دفتر تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، ن محمدجواد مرادىنيا، ص 17 تا 27
-2 همان منبع، ص 18
-3 خاطرات آيتالله پسنديده، موسسه تنظيم و نشر آثار امام، ص 45
-4 ر.ك به كتاب صحيفه امام، ج11، ص 12 و ص 259
-5 روحيات ضداستعمارى حضرت امام و استقامت ايشان بر تعميق بخشيدن به اين امر را مىتوان در قصيده ضدانگليسى كه ايشان سرودهاند مشاهده كرد
تا به كى اين ناكسان باشند بر ما حكمرانان
تا كى اين دزدان كنند اين بىكسان را پاسباني
تا به كى بر ما روا باشد جفاى انگليسي
آنكه در ظلم و ستم فرد است و او را نيست ثاني
-6 ر.ك به كتاب روحانيت و امام، موسسه انتشارات اميركبير
-7 ديوان امام، ص 216
-8 نخستين حركت امام در اين راستا تاليف كتاب كشفالاسرار در رد كتاب اسرار هزارساله بود كه امام داشتههاى علمى و قرآنى خود را با دلايل و براهين قاطع قرآنى و احاديث ائمه اطهار(ع) در آن گنجانيده و پاسخ شبهات نويسنده كتاب مزبور على اكبر حكمىزاده را دادند. رك به كتاب منزل به منزل با امام، ن دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت امام، ن محمدجواد مرادىنيا، ص 52
-9 صحيفه نور، ج1، ص 3 و 4، تاريخىترين سند مبارزاتى امام خميني(ره)
-10 قرآن در سوره شعرا اين شرايط ويژه و عملكرد خاص انبيا را با ويژگىهايى كه در بالا آمده است به ما معرفى مىكند و انبيا را با يك خصوصيت عام به ما معرفى مىنمايد. اذقال لهم اخوهم... الا تتقون. انى لكم رسول امين.فاتقوالله افيعون و ما اسئلكم عليه من اجر ان اجرى الا على رب العالمين
-11 محمد رسولالله والذين معه اشدا على الكفار و رحماء بينهم.
-12 فاعتبروا يا اولى الابصار
-13 و ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثون
-14 ر.ك به كتاب كشفالاسرار و ولايت فقيه تاليف امام خميني(ره)
-15 احسب الناس ان يتركوا ان يقولو آمنا وهم لايفتنون (سوره عنكبوت، آيه 2)
-16 آثار اخلاقى حضرت امام بويژه شرح دعاى سحر، سراصلاه، چهل حديث
-17 ر.ك به قرآن كريم (سوره آل عمران، آيه 197 تا 200) و سوره بقره آيه 154 تا 158
-18 سوره اسرا، آيه 81
-19 سوره قصص، آيه 1 تا 5.
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 439]
-
گوناگون
پربازدیدترینها