تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816149620




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: عليرضا ملائي تواني جنگ جهاني اول، آلمان‌ها و رخنه در ساختار اجتماعي ـ سياسي ايران


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: عليرضا ملائي تواني جنگ جهاني اول، آلمان‌ها و رخنه در ساختار اجتماعي ـ سياسي ايران
خبرگزاري فارس: گرايش به آلمان، صرف نظر از هدف‌هاي استعماري آن، واكنشي طبيعي در برابر خسارت‌هاي تاسف‌‏بار ملي ايران بود يه اين كشور را تا سرحد يك دولت مطيع و حتي مستعمره از سوي دو قدرت بزرگ و توسعه‌‏طلب روس و انگليس تنزل مي‏داد.
جنگ جهاني اول در زماني آغاز شد كه ايران از جوانب گوناگون اوضاعي آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاينده اقتصادي، وضعيت ناپايدار سياسي و مداخلات مهارگسيخته قدرتهاي خارجي، ايران را تا آستانه يك دولت ورشكسته و وابسته پيش برده بود. [...] به طور كلي در ميان طيف گسترده نخبگان سياسي و فرهنگي سه گرايش متضاد وجود داشت:
اقليت رايگان (دموكراتها) خواستار اتحاد با قدرتهاي مركزي بوده؛ گروه محافظه‌كار ادعا داشتند نفع كشور در آن است كه منفعل بماند و از اين طريق متحدين را همراهي كند. اعتداليون، كه به اندازه تندروها از دخالتهاي روس و انگليس برآشفته بودند، در انتخاب شيوة عمل با احتياط بيشتري اقدام مي‏كردند و اعتقاد داشتند كه دشمني آشكار با متفقين خطر استعمار كامل و تجزيه كشور را در بردارد.

علل گرايش به آلمان در جامعه ايران

گرايش به آلمان، صرف نظر از هدف‌هاي استعماري آن، واكنشي طبيعي در برابر خسارت‌هاي تاسف‌‏بار ملي ايران بود يه اين كشور را تا سرحد يك دولت مطيع و حتي مستعمره از سوي دو قدرت بزرگ و توسعه‌‏طلب روس و انگليس تنزل مي‏داد. در نتيجه، تاريخ ايران از بدو روابطش با دو قدرت مذكور در عصر قاجار به صورت رنج‌نامه ‏اي غم‌‏انگيز درآمد يه همواره در چالش با منافع آنها از يك سو و ضعف فكري و سياسي حاكم بر خود از سوي ديگر، بود. به اين ترتيب همة توانمنديهاي اجتماعي ـ اقتصادي آن از دست رفت يا به غارت داده شد. [...] با آغاز جنگ جهاني چشم اميد ايرانيان به آلمان دوخته شد، كشوري كه به روي همه آرزومندان رهائي ايران دريچة اميد گشود و ادعا داشت براي بريدن طناب خفگي ايران به ياري آن برخاستند و به دشمنانش اعلام جنگ داده است. [...] ويلهلم ليتن يكي از كارگزاران سياسي آلمان كه در اثناي جنگ در ايران فعاليت داشت مي‏گويد:
همانطور كه در كشورهاي بيطرف معمول است وظيفه ما عبارت بود از فعاليت در جهت جلوگيري از سمتگيري موفق كشور ميزبان به سود دشمن، و حتي‌‏الامكان كشاندن آن كشور به اردوي خود، اما در ايران داشتن چنين عقيده ‏اي خطا و اشتباهي آشكار بود؛ چه، ايران به قدري از روسيه و بريتانيا سابقه تلخ داشت كه ايرانيان، بدون هيچ تبليغي، از بدو امر طرفدار آلمان محسوب مي‏شدند.
به رغم بسياري از جنبه‏‌هاي مشترك استراتژي آلمان ـ عثماني، ايرانيان همواره ترجيح مي‏دادند در تلاش براي استخلاص ميهن از سلطه متفقين مستقيماً با آلمانها همكاري نمايند، زيرا انديشه اتحاد اسلامي و جهاد با كفار يه به سود عثمانيان تبليغ مي‏شد با وجود موفقيتهاي نخستين، باورهاي اهل سنت را باز مي‏تاباند. [...]

سازمان‌هاي اجتماعي ايران به عنوان پايگاه نفوذ آلمان در ايران

برخلاف روس و انگليس كه سعي داشتند بر دولت مركزي و سياستمداران ايراني به عنوان “ابزار سلطه“ متكي باشند، آلمانها مي‏كوشيدند تا بر بدنة جامعه ايران، اقشار و گروههاي فعال و صاحب نفوذ آن تكيه كنند و در عين حال از هيچ تلاشي براي رخنه در هيئت حاكمه و رجال كشور دريع نورزند. [...] 1. حزب دموكرات به عنوان قدرتمندترين گروه سياسي متشكل در مجلس سوم با طيف روزافزون هوادارانش اكنون رهبري مجلس را در دست داشت و از همان آغاز نسبت به حضور متفقين در ايران واكنش شديد نشان داد و گرايش به آلمان را به عنوان راه رهايي ايران تبليغ كرد. [...] 2. فعاليت حول محور مذهب و روحانيت: آلمانها به درستي دريافته بودند كه در جوامع سنتي و دين ‏محور نظير ايران احساسات مذهبي از هر انگيزه سياسي يا اقتصادي بالاتر است.
در نخستين روزهاي آغاز جنگ جهاني شيخ‌‏الاسلامهاي عثماني و به دنبال آن چند تن از علما و مراجع شيعي مقيم كربلا و نجف فتاوايي مبتني بر ضرورت پيوستن ملت و دولت ايران به “ برادران مسلمان عثماني “ صادر نمودند. [...] 3. فعاليت بر محور ايلات و قبايل عشاير و قبايل به عنوان عناصر مسلط و قدرتمند جامعه ايران تا پيش از توسعه شهرنشيني همواره بر دو گروه روستايي و شهري حكم رانده‏ اند. تا زمان تشكيل ارتش نوين ايران، عشاير پيوسته ركن اصلي نيروي نظامي كشور به حساب مي‌آمدند. تلاش آلمانها براي رخنه در ميان ايلات از مطالعات دقيق آنان در ساختار اجتماعي ايران حكايت داشت. [...] به هر صورت اغواي عشاير كه از نوعي استقلال و خودمختاري برخوردار و داراي چندين هزار سوار بودند و تجهيز آنها با سلاحهاي جديد آلماني نيروي قابل ملاحظه‌اي در اختيار آنان مي‏گذاشت. آلمانها از هيچ گونه سرمايه‏‌گذاري در اين راه دريغ نمي‏ورزيدند. 4. فعاليتهاي نظامي بر محور ژاندارمري [...] 5. تلاش شبيه جاسوسي آلمان در ايران جاسوسان اعزامي آلمان قبلاً طي سفرهاي متعدد خود به مناطق مختلف ايران ضمن آشنايي با اوضاع اقليمي ـ جغرافيايي، از فرهنگ، اعتقادات، باورهاي قومي و مذهبي مردم شناخت كامل حاصل كرده بودند. به همين دليل آنان به آساني توانستند خود را به هيئت مسلماني و لباس ايراني بيارايند. نيدر ماير يكي از شاخص‌ترين چهره‌‏هاي جاسوسي آلمان در اين باره مي‏گويد : “
با طرز تغذيه و نحوه زندگي ايرانيها از ديرباز آشنا بودم. هنگامي كه زيرنظر كسي بودم، درست مانند اهالي بومي وضو مي‏گرفتم و نماز مي‏خواندم...

الف ـ از فرتيس كلاين تا هنتيك

ب ـ واسموس : بي ترديد مشهورترين چهره در كادر رهبري تبليغات ضد متفقين آلمان در سراسر مشرق زمين ويلهلم واسموس بود. او كسي است كه به علت فعاليتهاي شگفت‌‏آور و سرنوشت‌‏سازش در جنگ به “لارونس آلماني‌“ شهرت يافته است. ماجراجوييها و اعمال خارق‌‏العاده وي تنها با كارهاي بزرگترين جاسوس انگليسي در جنگ جهاني اول “لارونس“ قابل مقايسه است. واسموس مسئول تحريك و برپايي خيزشهاي مردمي و ايلاتي ايران در جنوب كشور بود.
يك تحليل كلي و منطقي از تلاش آلمانها در ايران، كه نهايتاً به يك رشته قيامهاي ضد متفقين در سراسر كشور و همچنين جنبش “مهاجرت“ و “دولت ملي“ منتهي گشت، نشان مي‏دهد كه اقدامات آنها پشتوانه قدرتمند مردمي و حمايت‌هاي بي‌دريغ جامعه ايران را به همراه داشته است.
................................................................................
منبع:موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران
 يکشنبه 12 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن