واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: "آلن رنه"و نماد ايستايي سينماي موج نو فرانسه
خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا): حسن معظمي -- سينماگران فرانسوي به دليل طرح مباحث موضوعي متفاوت، از پيشگامان موج نو در سينماي جهان در قرن بيستم به شمار مي روند كه در ميان آنها ، سينماگراني چون "آلن رنه" بيشتر مي درخشند.
نگاه متفاوت اين طيف از سينماي فرانسه به مقوله زندگي ، اجتماع و تفسيري ساده اما در عين حال پيچيده از روابط انسان در عصر مدرن علاوه بر جذابيت، مرموزي دلنشيني بر فيلم هاي كارگردانان مولف اين سينما چون رنه و گدار بر روي مخاطب مي گذارد.
آلن رنه 13 خردادماه سال 1922 در فرانسه متولدشد ، در اواسط دهه 1940 از ايدك فارغ التحصيل شد، همزمان كارگرداني را با ساختن فيلم كوتاه مستند آغاز كرد.
با ساختن فيلم هايي درباره نقاشان بزرگي چون وان گوگ و گوگن نامش شنيده شد، در 1950 با فيلم گوئرنيكا كه درباره تابلوي مشهور پابلو پيكاسو ساخته بود تحسين منتقدان را جلب كرد.
رنه در 1952 نخستين جايزه اش را براي اپيزود گويا از فيلم Pictura: Adventure in Art از مراسم گلدن گلاب دريافت كرد. سال بعد جايزه ژآن ويگو را براي فيلم كوتاه Les Statues meurent aussi كسب كرد. اما شهرت بين المللي خود را در سال 1955 با فيلم مستند شب و مه [درباره اردوگاه آشويتس] دست يافت.
جايزه ملل متحد از مراسم بافتا و بار ديگر جايزه ژان ويگو راه را براي ساختن فيلم داستاني هموار كرد. رنه تا 1959 و ساخته شدن فيلم "هيروشيما عشق من" چندين فيلم كوتاه و مستند ديگر مانند همه خاطرات دنيا ساخت.
هيروشيما عشق من كه فيلمنامه آن توسط مارگريت دوراس نوشته شده بود، نامزد نخل طلا و بافتاي بهترين فيلم و بهترين كارگرداني از اتحاديه كارگردانان آمريكا و برنده جايزه بهترين فيلم از سنديكاي منتقدان فرانسه شد.
فيلم هيروشيما عشق من درامي عاشقانه و ضد جنگ بود و به خاطرات زني فرانسوي از حوادث دوران اشغال كشورش مي پرداخت. زني كه سال ها بعد در هيروشيماي در حال بازسازي مي كوشيد تا به دوست ژاپني اش بفهماند چرا فجايع جنگ را به خوبي درك مي كند.
رنه سعي داشت از وراي اين رابطه عاشقانه و شخصي نوري بر تنش هاي سياسي و فرهنگي زمانه خود بيندازد و اين كار را به مدد كاربرد آگاهانه نور و رنگ، صدا و تصوير و توجه به گذشته و خاطرات خشونت بار شخصيت هايش انجام مي داد. چيزهايي كه بعدها تبديل به مشخصه فيلم هاي او شدند.
رنه دو سال پس از فيلم يادشده با فيلم "سال گذشته در مارين باد" بر اساس داستان و فيلمنامه سورئاليستي آلن رب گريه شوك ديگري به همه وارد كرد. فيلمي كه اكنون جزو كلاسيك هاي تاريخ سينما به شمار مي آيد در آن زمان با شخصيت هايي كه نامي غير از X و Y و M يا زن، شوهر، محافظ و غريبه نداشتند خواب هر كسي را بر مي آشفت.
فيلمي كه رنه مي كوشيد تا در آن بر نقش خاطره و ذهن و واقعيت و خيال در زندگي انسان تاكيد كند. تم هايي كه با فيلم هاي ديگر كارگردان هايي موج نوي سينماي فرانسه نزديكي چنداني نداشت.
فيلم سال گذشته در مارين باد، جايزه شير طلايي جشنواره ونيز دريافت كرد . دو فيلم بعدي او موريل1963 و جنگ تمام شده 1966 نيز با موفقيت همراه بود.
جنگ تمام شده بر اساس داستان خورخه سمپرون و با شركت ايو مونتان اولين جايزه لويي دلوك را براي رنه به ارمغان آورد.
رنه در 1967 به همراه مستندسازان مطرح چون يوريس ايونس، كريس ماركر و ژان لوك گودار فيلمي هفت اپيزودي(بخش ) با عنوان دور از ويتنام در حمايت از ارتش ويتنام شمالي ساخت و سال بعد در تجربه مشترك ديگري به نام سينه تراكت با برخي از مشهورترين فيلمسازان فرانسوي همراه شد.
در همين سال فيلم دوستت دارم، دوستت دارم را كارگرداني كرد. فيلمي كه بار ديگر قصه آن در زمان هاي مختلف مي گذشت و هر چند براي بازيگرش جايزه اي از جشنواره سن سباستين نيز به همراه آورد، اما براي رنه قدمي بزرگ به جلو محسوب نمي شد.
در 1973 رنه به همراه ژاك دوئيون فيلم كمدي سال 01 را ساخت كه خيلي سريع فراموش شد، اما يك سال بعد نمايش استاويسكي همه چيز را عوض كرد. فيلم به ماجراي واقعي شيادي به نام سرژ الكساندر، و استاويسكي مي پرداخت كه كشته شدنش در سال 1934 يكي از بزرگ ترين رسوايي هاي مالي و سياسي تاريخ فرانسه را موجب شد. فيلم استاويسكي براي دومين بار رنه را به نامزدي نخل طلا رساند و راه را براي توليد فيلم هاي بين المللي باز كرد.
مشيت الهي در 1977 ساخته شد ، اين فيلم نمايش يادآوري خاطرات پيرمردي محتضر از رفتار بد و كينه توزانه اش با نزديكان خود بود و به مدد فيلمنامه دقيق ديويد مرسر و تركيب هوشمندانه بازيگراني از كشورها و شيوه هاي متفاوت با سبك ديداري و شنيداري رنه، اوجي ديگر براي كارنامه وي رقم زد.
مشيت الهي برنده 11 جايزه از جمله 7 جايزه سزار و خوشه زرين جشنواره والادوليد شد.
"عموي آمريكايي من" در سال 1980 از وراي قصه سه شخصيت اصلي اش نگاهي به شيوه هاي رفتاري آدمي و تئوري هاي بقاء، تنبيه و تشويق و جنگ و اضطراب داشت.
عموي آمريكايي من با حضور ژرار دپارديو، اولين نامزدي اسكار را به همراه سومين نامزدي نخل طلا را براي رنه به ارمغان آورد.
فيلم شش جايزه بين المللي ديگر نيز دريافت كرد، اما ظاهراً اين آخرين درخشش رنه در آستانه دهه تازه بود.
فيلم هاي ابوالهول[لقب رنه] در اين دهه- زندگي بستري از گل هاي رز است، عشق تا سر حد مرگ، ملو و مي خواهم به خانه بروم، چندان موفق نبود و از سوي منتقدان و تماشاگران با كم مهري روبرو شدند. اما نمايش سيگار كشيدن/سيگار نكشيدن در 1993 بار ديگر نام رنه را بر سر زبان ها انداخت. سيگار كشيدن/سيگار نكشيدن كمدي بديعي بود كه دو بازيگر عمده بيشتر نداشت.
فيلمي با زمان نمايشي حدود 300 دقيقه و در واقع دو فيلم به هم چسبيده كه جايزه خرس طلايي جشنواره برلين را نصيب رنه 71 ساله كرد.
فيلم 5 جايزه سزار و يك جايزه لويي دلوك ديگر را نيز براي رنه به همراه آورد. به نظر مي رسيد كه اين فيلم مي تواند نقطه اختتامي نيكو براي يك كارنامه پر افتخار باشد. اما سيگار كشيدن/سيگار نكشيدن آغازگر دوره تازه اي در كارنامه آلن رنه بود. كمدي درام موزيكال بعضي ترانه هاي قديمي در 1997[برنده 7 جايزه سزار و جايزه لويي دلوك] و كمدي عاطفي موزيكال ديگر ي در سال 2003 با دريافت سه جايزه سزار و جوايز لومير و ستاره طلايي نشان دادند كه رنه در هفتمين دهه عمرش، صفحه مهم ديگري در كارنامه خود گشوده است. موفقيت هاي تجاري و هنري اين دو فيلم به ساخت درام تازه اي به نام قلب ها[ترس خصوصي در مكان هاي عمومي] منجر شد كه نمايش بسيار موفقي در جشنواره هاي مختلف داشت.
رنه براي كارگرداني قلب ها و تجارب تازه اش در اين فيلم بار ديگر از جشنواره ونيز شير نقره اي دريافت كرد.
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]