تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): آيا به شما بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، كمك مالى به برادر (دينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826401055




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«عملیات فریب» به کتابفروشی‌ها رسید


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
«عملیات فریب» به کتابفروشی‌ها رسید

کتاب عملیات فریب


شناسهٔ خبر: 2997360 - شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۴
فرهنگ > تازه های نشر ایران

کتاب «عملیات فریب» اثر مرتضی قاضی شامل روایت شهید اسدالله قاضی از عملیات والفجر ۸ توسط انتشارات روایت فتح منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «عملیات فریب» شامل خاطرات شهید اسدالله قاضی از عملیات والفجر ۸ با تدوین مرتضی قاضی، به تازگی توسط انتشارات روایت فتح منتشر و راهی کتابفروشی ها شده است. این کتاب، روایت یک عملیات ایذایی یا به عبارتی فریبنده به روایت دفترچه خاطرات شهید قاضی است که با چند روایت دیگر تکمیل شده است. مرتضی قاضی برادر شهید اسدالله قاضی است و همان طور که خود در ابتدای کتاب اشاره کرده، مبنای این اثر، ارزشمندترین یادگاری او از برادرش است؛ دفترچه کوچکی که زمستان ۶۴ در جبهه جنوب همراه خود داشته و بعد از عملیات، خاطراتش را در آن یادداشت کرده است. او می‌گوید: «من افرادی را که نامشان در دفترچه آمده بود، یک یک پیدا کردم تا با خاطرات آن‌ها دفترچه را تکمیل کنم. می‌توانستم متن دفترچه را برای کتاب نهایی، تایپ کنم تا خواننده سریع تر آن را بخواند، اما سرعت، لذت خواندن متن اصلی را از او می گرفت. پس متن دفترچه را تایپ نکردم تا مخاطب را هم با خودم در لذت خواندن یک متن دست اول از رزمنده ای که صحنه عملیات را از نزدیک تجربه کرده، سهیم کنم.» این کتاب ۱۵ فصل دارد که عناوین شان به ترتیب عبارت است از: یادگاری، اسدالله من، دو برادر، دسته خنده، مسافر کربلا، یک قدم تا بهشت، جزیره ناشناخته، سخت ترین شب، مرد خدا، سر خم نمی‌کرد، جان سخت، تنها میان دشمن، ما سی نفر بودیم، مدال شجاعت، روضه آخر. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: یک سنگر داشتیم که چند متر جلوتر بود. خودمان درستش کرده بودیم، آن قدر محکم بود که لودر و بولدزر از این طرف می رفت رویش و از آن طرف می‌آمد پایین و سنگر آخ نمی گفت. جلوی در سنگر نایلون انداخته بودیم. یک پیچ می خورد و می آمد توی سنگر. من دویدم که خودم را برسانم به آن سنگر. یک تانکر آب هم جلویم بود. اولین موشک که رسید، من فکر کردم الان می خورد وسط مغزم، از بس که نزدیک خورد. خوابیدم بغل تانکر، موشک خورد بغلم، گل و آب رفت هوا و ریخت روی سرم. توی دلم گفتم «مثل این که به من نخورده.» دیدم دومی دارد می‌آید. صدای سوتش داشت می آمد. بلند شدم و بدو رفتم سمت سنگر. موشک دومی آمد، خودم را رسانده بودم لبه سنگر. دیدم موشک رسید به م. خودم را انداختم روی زمین. موشک دوم خورد بغل خاک ریزی که من بودم. دوباره تکه های گل و سنگ به سر و صورتم خورد. باز هم ترکش به من نخورد. موشک‌ها خیلی وحشتناک بودند. به زمین که می خوردند، سه، چهار متر چاله می کندند و سریع توی چاله آب جمع می شد. من می‌دانستم اگر موشک ها بیایند، یکی، دو تا نیستند. بعضی وقت‌ها که هواپیما می‌آمد می‌رفتیم توی سنگر می‌خوابیدیم و موشک‌ها را می‌شمردیم؛ یکی، دوتا، سه تا، تا هفده موشک را می شمردیم. ما هواپیما را مثل موشک می دیدیم. بال هایش را نمی دیدیم، خودش را کج می کرد و می‌رفت که تیر به‌ش نخورد. دیدم این هواپیما که آمده، ول کن نیست، تا از زمین بلند شدم بروم توی سنگر، بمب سوم خورد کنارم و من را بلند کرد روی هوا و چنان بر زمینم زد که گفتم «دیگه کارم تموم شد» این کتاب با ۳۴۴ صفحه مصور، شمارگان ۲ هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۱۷۰ هزار ریال منتشر شده است.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن