واضح آرشیو وب فارسی:ناب نیوز: معادله انتخابات مجلس این بار سه وجه اساسی دارد،جریان اصولگرا باهمه طیف های داخلی اش،جریان اصلاحات با همه سلایقش و دولت اعتدال؛که نمی توان به آن عنوان جریان اطلاق کرد چرا که سبد رای روحانی را کارگزاران و اصلاح طلبان پر کردند.به گزارش ناب نیوز به نقل از آناج ، معادله انتخابات مجلس این بار سه وجه اساسی دارد. جریان اصولگرا با همه طیف های داخلی اش، جریان اصلاحات با همه سلایقش و دولت اعتدال؛ که نمی توان به آن عنوان جریان اطلاق کرد چرا که سبد رای روحانی را کارگزاران و اصلاح طلبان پر کردند. با نزدیک شدن به اسفند ماه لیست های انتخاباتی در حال تکمیل شدن است و رایزنی ها به اوج می رسد. تلاش برای وحدت در جبهه خودی و امیدواری در انشقاق جبهه مقابل دل مشغولی این روزهای سیاسیون است. هر سه وجه انتخابات مجلس به خوبی می دانند مهمترین مولفه این دوره از انتخابات مسئله «وحدت» است. سه مجتهد یک لیست واهمه اصولگرایان از تکرار تجربه انتخابات ۹۲ در سال ۹۴ سبب شده است تا اصولگرایان از سال گذشته جلسات « وحدت » را آغاز کنند که نتیجه آن نزدیک تر شدن سه وجه اصلی این جریان به یک دیگر می باشد. جامعتین و موسسه امام خمینی (ره) اکنون به درک مشترکی از فضای عمومی کشور رسیده اند و به دنبال ارایه یک لیست واحد برای انتخابات هستند. البته از دست دادن یکی از مهمترین عناصر وحدت آفرین این جریان یعنی آیت الله مهدوی تردید ها را نسبت به شکل گیری یک جریان منسجم افزایش داده بود اما اکنون سه مجتهد در راس ائتلاف اصولگرایان قرار دارند که امید این جریان را برای حضور واحد در ماراتن انتخابات قوت می بخشد. مانورهای متعدد اصولگرایان در سال گذشته مبنی بر برگزاری جلسات و نشست های سه گانه حضرات آیات موحدی کرمانی، یزدی و مصباح نشان از یک واقعیت دارد و آن همت اصولگرایان برای لیست واحد در انتخابات است. یک سبد رای و چند انتخاب تکثر در اصلاحات غوغا می کند. از لندن نشین های مدعی گرفته تا مسئولینی که در ساختار نظام ادعای اصلاح طلبی دارند. همانطور تاجیک رئیس مرکز بررسی های استراتژیک دولت خاتمی گفته بود این جریان یک طیف چهل تکه است. اصلاحات اما در حال حاضر پدر خواندگی هاشمی و خاتمی را پذیرفته است. هرچند اگر قدرت را به دست آورد اقدام به خالص سازی گفتمان خود خواهد کرد و چه بسا این دو نیز نتوانند گزینه حداکثری برای افراطی های این جریان باشند. هاشمی و خاتمی در سال ۹۲ با همه توانی که به کار بستند تنها با ۲۰۰ هزار رای توانستند روحانی را از مرز ۵۰ درصد رای عبور دهند که این نشان میدهد حتی اتحاد تاکتیکی هاشمی و خاتمی نیز سبد رای آن چنانی محسوب نمی شود و صرفا می توان گفت این جریان یک سبد رای حداقلی در اختیار دارد و آن سبد حاصل اتحاد هاشمی و خاتمی خواهد بود. تنها سبد این جریان گزینه های متعددی در پیش رو دارد. عارف، ناطق، روحانی، لاریجانی و . . .. عارف برای اصلاحات هیچ گاه یک گزینه سیاسی مطلوب نبوده است. حتی زمانی که عارف از انتخابات ۹۲ کنار رفت بیشتر از آنکه گذشت سیاسی و یا درک سیاسی این سیاستمدار را نشان دهد عدم اعتماد جریان اصلاح طلب به وی را جلوه ساخت. چهره عارف برای اصلاحات یک چهره علمی است تا یک وجهه سیاسی. ناطق نیز هیچ گاه نمی تواند روحیات اصلاح طلبی را ارضا کند چرا که عقبه فکری و حزبی ناطق نشان از یک واقعیت دارد و آن راست بودن ناطق است. در شرایطی که برجام به مراحل آخر خود نزدیک می شود روحانی نیز احساس هویت جداگانه ای نسبت به حامیان دیروز خود پیدا می کند. احساس شعف از به دست آوردن پایگاه اجتماعی جداگانه روحانی را مدعی عرصه سیاست ساخته است به طوری که حتی با کوچکترین اختلاف با هاشمی عطای جلسات مجمع تشخیص را به لقای می بخشد و باکی ندارد که پنجه در پنجه پیر سیاست ایران و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بیاندازد. لاریجانی نیز به سبب نقشی که در این دو سال برای اصلاحات ایفا کرده است گزینه مطلوبی به نظر می رسد. لاریجانی وجهه عملگرا از خود نشان داده است، اصلاحات نیز دقیقا به دنبال چنین نفراتی است. اما نباید فراموش کرد لاریجانی هیچ گاه عقبه جناحی خود را تغییر نداده است بلکه تمام تلاشش بر این بوده است که خود محوری باشد در جریانی که در آن فعالیت می کند. چنین به نظر می رسد که بعید است لاریجانی بپذیرد که در لیست اصلاحات جای بگیرد. با این وصف واضح است که گزینه های متعدد اصلاحات برای یک سبد رای نصف و نیمه چندان مناسب به نظر نمی رسد و تکثر این جریان در صورت تداوم این رویه دردسر ساز خواهد بود. خود مصدق پنداری و توهم دولتی ها روحانی ۹۴ با روحانی۹۲ یک تفاوت عمده دارد. روحانی اکنون سند برجام را در دست دارد. حقیقت آن است که برجام ضعف های متعدد و عمده ای دارد که نمی توان از آن چشم پوشی کرد اما فشار تبلیغاتی دولت برای این سند یک هدف بیشتر ندارد و آن تصویر سازی در ذهن ایرانیان با رویکرد یکسان سازی ارزش برجام و ملی شدن صنعت نفت ایران است. خود مصدق پنداری آفت جان این دولت شده است. دولت نمی تواند از چنین توهمی بیرون بیاید و واقعیت های جامعه را درک کند. ارایه بسته اقتصادی خروج از رکود پس از آنکه رئیس دولت اعلام می کند از رکود عبور کرده ایم و حرکت های رابین هودی در عرصه اقتصادی چون توزیع سبد کالا و وام خودرو و . . . سند اثبات این ادعاست. چنین تصوراتی از روحانی یک مدعی تمام عیار ساخته است. وی اکنون چنین تصور می کند که خود یک جریان اجتماعی است و میتواند چه مستقلا و چه با ائتلاف در عرصه انتخابات نقشی جدی ایفا کند. غافل از آنکه جریان سازی اجتماعی گفتمان می طلبد. گفتمانی که تئوریسین میطلبد. شاخصه هایی که دولت روحانی از آن ها برخوردار نیست. روحانی حداکثر در بهترین شرایط نخست وزیر دولتی است به ریاست جمهوری مشترک خاتمی و هاشمی. بدنه اجتماعی این دولت نیز از اشتراک گفتمان های کارگزاران و اصلاحات شکل گرفته است. در هر حال ستادهای روحانی با محوریت نوبخت فعالیت های زیر زمینی خود را آغاز کرده اند. حضور فعال روحانی تنها می تواند تشتت در جبهه اصلاحات را نتیجه دهد و عرصه را برای این جریان تنگ تر کند.
جمعه ، ۲۰آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ناب نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]