واضح آرشیو وب فارسی:وارث: مراسم شب شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام با سخنرانی حاج داود فقهی و مداحی حاج علی نجفی در تالار مهتاب برگزار شد.وارث : مراسم شب شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام با سخنرانی حاج داود فقهی و مداحی حاج علی نجفی در تالار مهتاب برگزار شد. در ادامۀ خبر متن سخنان حاج داوود فقیهی را می خوانید: گاهی اوقات واعظ دربارۀ مطلب خاصی موضوعی را آماده می کند. گاهی وقت ها هم نگاه می کند به مکان و سن جلسه و طبق آن مطلبی را تنظیم می کند. گاهی اوقات هم واعظ نگاه می کند به دورۀ زمانی، دورۀ زمانی یعنی چه؟ یعنی اینکه واعظ مشخص می کند که امشب دربارۀ پیامبر صلی الله علیه و آله حرف بزنم و فردا شب دربارۀ امام حسن علیه السلام و شب بعد هم دربارۀ امام رضا علیه السلام صحبت می کنم، مشخص می کند که این روایت ها را می گویم و سیرۀ امام را می گویم و از این صحبت ها که خیلی هم خوب است. ولی خیلی از اوقات واعظ بنا بر موقعیت صحبت می کند، موقعیت الان ما این است که محرم را پشت سر گذاشته ایم و چیزی هم به پایان صفر باقی نمانده است. چیزی که می خواهم تقدیمتان کنم این موضوع است که بهره مندی ما از شب اول محرم تا اینجا که اینهمه ذوق و شوق و ارادت داشته ایم و رفقایی که به کربلا رفته اند و حالا برگشتند، بعد از اینهمه کار حالا که رسیده ایم به آخر صفر چکار باید بکنیم؟ عصر عاشورا خیمۀ سیدالشهدا علیه السلام را سوزاندن، ما باید چکار کنیم؟ منتظر بمانیم تا دوباره محرم شود و دوباره مشکی بپوشیم و عزاداری کنیم؟ و یا ما از این مشکی پوشیدن و عزاداری کردن ها باید به یک نتیجۀ قرآنی برسیم؟ آیا همۀ هستی بر این برقرار است که من در یک دوره ای الکی زندگی کنم تا محرم و صفر، محرم و صفر به عزاداری و سینه زنی بپردازم و تمام که شد دوباره رها بشوم تا محرم و صفر بعدی؟ و یا اینکه اینطور نیست این تشکیلاتی که حضرت حق تعالی به یُمن ریخته شدن خونه سیدالشهداء علیه السلام برقرار کرده است باید به یک هدفی برسد؟ اگر حضرت زینب سلام الله علیها اراده می کرد که کربلا بماند، می ماند، اگر حضرت اراده می کرد می توانست هم پیکرهای شهدا را سالم نگه دارد و هم سرهای شهدا را در کربلا نگه می داشت. ما باید اینهمه گریه و سینه و زنی و عزاداری ها را خرج یک چیزی بکنیم. این گریه ها و این روضه ها باید از خیمۀ سوختۀ سیدالشهدا علیه السلام حرکتی آغاز بشود به سمت خیمۀ سبز مهدوی . نباید فقط در خیمۀ امام حسین علیه السلام متوقف بشویم، این قصد خدا نبود، اگر قصد خدا بود که حضرت زینب سلام الله علیها نمی آمد با کوفیان بحث کند، با یزید بحث کند. این حرکت حضرت زینب سلام الله علیها یعنی ما باید از خیمه بیاییم بیرون و دنبال امام باشیم. اگر شبهای محرم و صفر من به این ختم بشود که خدایا من دلم می خواهد بعد از اینهمه عزاداری به خیمۀ مهدوی برسم این می شود عالی، متعالی و آن چیزی که خداوند می خواهد. غرض این بوده است که ما در پناه ولی خدا باشیم، امروز ولی خدا حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف است. امروز حضرت رضا علیه السلام می خواهد یکی را شفا بدهد، می خواهد معجزه کند، سیدالشهداء علیه السلام می خواهد یک معجزه ای کند. حضرت دعا می فرمایند، این دعا به محضر خداوند می رسد، خدا دعای حضرت سیدالشهدا علیه السلام را می پذیرد که این گره حل می شود. در برگشت رفع این مشکل این گره به دست حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف رفع می شود. اینکه امروز ارادۀ خدا را در زمین محقق می کند حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف است. من اگر امروز با حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف دوست نباشم، اگر در کربلا بودم طرف سید الشهدا علیه السلام نمی بودم! امام صادق علیه السلام فرمودند زائر قبر جد ما حسین بن علی علیه السلام تنها به زیارت نمی رود، سمت راست او رسول خدا صلی الله علیه و آله و سمت چپ او امیرالمومنین علیه السلام و در پشت سر آنها هفتاد هزار ملک هستند. رجبعلی خیاط رحمت الله علیه در ایام محرم روضه می گرفتند و کنار در می ایستادند. یکسال زمستان بود به او گفتند که حاج آقا بروید بالا بنشینید بچه ها دم در می ایستند، شما خسته می شوید! رجبعلی خیاط می گفت دم در که نمی شود نشست باید بایستیم! شب پنجم محرم دیدند آمده و رفته بغل منبری نشسته است، منبری و مداح های خوب دعوت می کرد، دیدند که آمده در هیئت نشسته است، گفتند خسته شدی یا کسی چیزی گفته که ناراحت شدی؟ گفت نه من می خواهم همینجا بنشینم! گفتند که چی شده ما که از شب اول می گفتیم بشینید و شما قبول نمی کردید؟ گفت که حضرت زهرا سلام الله علیها به من گفت که چرا اینقدر حرص می خوری من خودم حواسم به این جلسه هست. امام حسین علیه السلام فرمودند که نهمین فرزند من شباهت زیادی به حضرت یوسف علیه السلام دارد و خداوند بلند مرتبه امر ظهور او را در یک شب فراهم می کند. موضوع بحث این است که یک صبح عاشورایی اتفاق افتاده است و حالا باید یک صبح ظهور هم اتفاق بیافتد. در صبح عاشورا امام ما تنها ماند، اگر در صبح ظهور هم امام ما یار کم داشته باشد، همان اتفاق صبح عاشورا رخ می دهد. اگر ان شاالله امام عصر ظهور کند و قرار باشد یاری نداشته باشند و تیر بخورند و شهید نشوند، شمشیر بخورند و شهید نشوند و سم بدهند و شهید نشوند خب این فقط تخیل است و خارج از سنت الهی است. اگر قرار است حضرت ظهور کنند و شمشیر بخورند و شهید شوند دوباره همان اتفاق کربلا رخ می دهد، خب ظهور نکنند بهتر می شود، او بقیة الله است باید برای سنت الهی باقی بماند. چرا حضرت ظهور نمی کنند؟ برای اینکه یار ندارند. خدا چگونه می خواهد ظهور را ایجاد کند؟ یک شبه که نمی شود. خدا حکیم است، حکیم که اتفاقی تصمیم نمی گیرد. مردم باید دلشان امام را بخواهد، اگر دلشان امام را بخواهد با امام ارتباط برقرار می کنند. شخصی آمد و از امام باقر علیه السلام پرسید: شما که اینهمه شاگرد دارید برای چه قیام نمی کنید؟ حسین بن علی علیه السلام با هفتاد و دو نفر قیام کردند. امام به او فرمود که من یار ندارم. یک روز دیگر مجدد آمد و گفت که چرا قیام نمی کنید؟ حضرت به او فرمودند که پرده را کنار بزن. پرده را کنار زد و حضرت از او پرسید که چه چیزی می بینی؟ گفت که پرندگان را می بینم. حضرت از او پرسید که چند پرنده می بینی؟ پاسخ داد که 18 تا. حضرت فرمودند اگر به اندازۀ اینها یار داشتم قیام می کردم. ما صبح ظهور کدام طرف هستیم؟ باید در آخر ماه صفر یک تصمیم بگیریم که آقا! اگر تا الان به درد شما نخوردم، می خواهم از الان به دردتان بخورم. اگر با همۀ این دارایی هایی که شما دارید، این گریه کردن ها، این نعمت ولایتی که شما دارید اگر با همۀ اینها به خیمۀ مهدوی نرسید، رها می شوید. چرا ما گناه می کنیم؟ برای اینکه خودمان را در مقابل حضرت نمی بینیم! اگر من در همه جا خودم را تحت نظر ولی خدا بدانم بالا می روم! در روایات می خوانیم که حسین علیه السلام وارث انبیا است، امام عصر عجل الله تعالی که ظهور می کنند می فرمایند که من وارث حسین بن علی علیه السلام هستم! آنچه که لازم بوده است رو به روی ظلم نمایش داده شود و همۀ هدف انبیاء و آن مقدار که لازم بوده است در مقابل ظلم ایستاده شود حسین بن علی علیه السلام با تمام توان انجام داده است، پس حضرت حجت که می فرمایند من وارث حسین بن علی هستم یعنی وارث تمام انبیاء هستم! رابطۀ ما با امام عصر عجل الله تعالی الان چگونه است؟ جریان کربلا و جریان ظهور هر دو یک جهت دارند و آن ایجاد جامعه ای است که خدا خواسته است. پیامبران و اولیاء الله و امامان همگی دشمن داشتند. دشمنان چه اراده ای کردند و خداوند چه اراده ای کرد؟ دشمنان اراده کردند که نور خدا را خاموش کنند اما خدا اراده کرده است که بقیة الله باقی بماند. «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» اگر در "ان کنتم مومنین" من جا بشوم، یار حضرت هستم. حضرت حجت خیر هستند اما اگر ما مومن باشیم!
پنجشنبه ، ۱۹آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: وارث]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]