واضح آرشیو وب فارسی:فیدوس: روزی نیست که از اتفاقات عجیب و غریب در دنیای هواداری خبری منتشر نشود. هواداران تقریبا به خانواده هر فردی که به باشگاه مورد علاقه شان ربطی نداشته باشد، فحش می دهند و این کار برایشان لذت بخش تر از تشویق تیم شان است! تقریبا از سال 73 و پس از آن داربی معروف، جامعه فوتبال تلاش کرد تا هولیگانیسم در فوتبال را کمرنگ کند. بیش از 20سال است که در مورد این معضل کارشناسان فوتبالی، روانشناسان، جامعه شناسان و... در برنامه های رادیویی و تلویزیونی یا در روزنامه ها و سایت ها بحث و تبادل نظر کردند و به واکاوی این مشکل پرداختند. اما نتیجه چه بوده؟ اینکه اوباشگری از تهران به کلیه شهرستان ها منتقل شده آیا روند مثبتی بوده؟ چرا کشور ما در این زمینه از قدرت های برتر فوتبال مانند انگلیس، آلمان و ایتالیا پیشی گرفته است؟ جواب خیلی روشن است. در جایی که هیچ زمینه ای برای رفع مشکل فراهم نیست، منصفانه نیست توقع بهترین ها را داشته باشیم. از هواداری که در مدت حضورش در ورزشگاه کوچکترین احترامی به خود نمی بیند نباید انتظار داشت با کت و شلوار بیاید و لبخند بزند. در هنگام ورود به ورزشگاه با او مانند یک مظنون و حتی یک مجرم برخورد می شود. مامورانی که مسئول ایجاد امنیت در ورزشگاه هستند با گشتن حتی داخل کفش تماشاگر به او القا می کنند که به داخل یک پادگان نظامی قدم گذاشته نه یک ورزشگاه. اخیرا و در یکی از بازی ها حتی ساندویچ هواداران هم مورد بازرسی قرار گرفت! یک تماشاگر علاوه بر هزینه رفت و آمد، حداقل حدود 10 هزار تومان برای پارکینگ، بلیت و تنقلات هزینه کند. سوای نبود امنیت در پارکینگ و داخل ورزشگاه، آیا امکانات ورزشگاه ها در حد هزینه ای که هوادار می پردازد هست؟ صندلی های خاکی و کثیف، دستشویی هایی که کوچکترین اثری از بهداشت ندارند، آب خوری های غیر استاندارد، بوفه هایی که هرچیزی را دو برابر قیمت می فروشند و... اینها در حالی است که تماشاگر اجازه بردن ظرف آب به داخل را ندارد و برای خوردن آب یا باید قید سلامتی اش را بزند و آب چاه میل کند یا باز هم از جیبش هزینه کند. او باید مسیرهای خاکی را پیاده روی کند تا به ورزشگاه برسد. کهنه بودن بنای ورزشگاه ها هم که چیزی جز ورود به یک ویرانه و خرابه را در نظر نمی آورد. در چنین وضعیتی آیا انتظار رفتار با شخصیت از فردی که هیچ احترامی به وجود و شخصیت او گذاشته نشده، منصفانه و وجدانی است؟ صندلی های ورزشگاه اولدترافورد را در هواپیماهای مان هم نمی بینیم اما انتظار داریم تماشاگر ایرانی مانند تماشاگر منچستری رفتار کند! در بازی چند سال پیش ایران و ژاپن چند تن از تماشاگران هنگام خروج، جان خود را از دست دادند. آیا مرگ هوادار پرسپولیس، تکرار بی مسئولیتی و بی مبالاتی نیست؟ از سال73 چه اقداماتی در جهت تکریم هوادار و شخصیت دادن به او شده است؟ کانون های هواداری چه مزایا و امکاناتی برای هواداران فراهم کرده اند؟ نهادهای ورزشی چه طرح و برنامه ای برای آسایش و راحتی یک تماشاگر در مدت حضورش در ورزشگاه پیاده کرده اند؟ تاکنون از خودمان پرسیده ایم که این افراد چرا در سینماها به شخصیت منفی فیلم ها فحاشی نمی کنند؟ چرا در مجتمع های تجاری و گردش گاه ها درگیری و فحاشی دیده نمی شود یا خیلی اندک است؟ جواب روشن است. در این اماکن یک فرد از حداقل احترام برخوردار است اما در ورزشگاه ها در هیچ زمینه ای هیچ احترامی به تماشاگر گذاشته نمی شود. بنابراین او به خودش اجازه می دهد هر عملی را انجام دهد و شخصیت آسیب دیده اش را آرام کند. جواب های، هوی است. این ضرب المثل به ما می آموزد که اگر احترام بگذاریم، احترام می بینیم. در جایی که احترام نیست، توقع رفتار با شخصیت و فرهنگ از طرف مقابل منطقی و عاقلانه نیست.
پنجشنبه ، ۱۹آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فیدوس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]