واضح آرشیو وب فارسی:هدانا: جوان ؛ سینمای امروز کشور در این روزها رونق خود را از دست داده است و سینماگران، عمده دلیل این نبود رونق را مشکل مالی و نبود سرمایه کافی در این صنعت می دانند. از آنجایی که در این سینما، بستر مناسبی برای حضور سرمایه گذار خصوصی به طور جدی وجود ندارد، تقریباً تمام صنعت فیلم سازی بدون سرمایه گذاری و حضور بخش دولتی از بین می رود. موضوع اصلی چگونگی توزیع متوازن این سرمایه دولتی در بین همه فیلمسازان است. وام های سینمایی یکی از همان فرصت هایی است که دولت برای سینمای کشور ایجاد کرده است. داستان از اینجا شروع می شود. نفس پرداخت وام در این اوضاع بی پولی و بحران مالی سینما، یک فرصت است و به رشد هنر هفتم کمک می کند، اما زمانی که پرداخت وام وارد یک چرخه معیوب و ناقص می شود و کل سینما را پوشش نمی دهد، حتی می تواند به یک تهدید تبدیل شود. تهدیدی با نام استعدادکشی. بسیاری از استعدادهای جوان و خلاق در این سینما وجود دارند که به علت نداشتن سرمایه و البته نبود ساختار درست سینمایی، نمی توانند در این عرصه وارد شوند. در شرایطی که سینمای ایران برای سرپا ماندن به توزیع درست و سالم پول نیاز دارد، برخی از فیلمسازان از جریانی صحبت می کنند که پخش درست این پول را زیرسؤال می برد. مجید برزگر، کارگردان سینما چندی پیش در مورد پرداخت وام های سینمایی و وجود تبعیض در آن گفت: من برای فیلم «پرویز» درخواست وام پنجاه میلیونی داشتم که مورد قبول واقع نشد، اما در همان زمان یک میلیارد و پانصد میلیون تومان به فیلم «گهواره ای برای مادر» داده شد که این فیلم در اکران پانزده میلیون تومان فروش داشت و نتوانست هیچ تأثیری در داخل و خارج از کشور داشته باشد. درحالی که «پرویز» با اکران محدود، فروشی خیلی بیشتر از فیلم های دیگر آن زمان و در عرصه بین المللی هم حضور پررنگی داشت و چند جایزه نیز دریافت کرد. «کسی نمی داند به چه دلیل فلان فیلم زیاد پول گرفته است و فلان فیلم از گرفتن وام محروم می شود. در این زمان اگر یک تهیه کننده اهل مناسبات نباشد از سینما حذف می شود» این صحبت ها بیان کننده این موضوع است که شرایط در پرداخت وام به سامان نیست. نکته مهم اینجاست که یک فیلمساز چگونه باید دولت را مجاب کند که این وام به او تعلق گیرد و از این فرصت استفاده کنند. محسن علی اکبری درباره دریافت وام توسط فیلمسازان و نحوه توزیع آن این چنین پاسخ داد که: در اصل باید پرداخت پول به یک فیلم، به سوژه و میزان مخارج آن بستگی داشته باشد؛ مثلاً فیلم های حوزه دفاع مقدس به خاطر هزینه بالا باید وام بیشتری دریافت کنند. علی اکبری بحث تبعیض در بین فیلمسازان برای دریافت وام را رد نکرد، اما موضوع اصلی این را وجود یک چرخه معیوب در اعطای تسهیلات دانست و بیان کرد: بسیاری از فیلمسازان بعد از دریافت وام، به هیچ عنوان به فکر پرداخت آن نیستند و در سه دهه اخیر سینمای بعد از انقلاب، زونکن بدهکاران وام ضخیم تر شده است. با توجه به صحبت های علی اکبری چالش پرداخت وام عمیق تر شده. انگار مشکل نحوه پرداخت وام به سینماگران کم بود، حالا مشکل بازپرداخت آن نیز اضافه شد. این حرف ها نشان می دهد که اگر پول هم در این سینما وجود داشته باشد، در این چرخه معیوب از بین می رود. امیرحسین علم الهدی، رئیس سینمای هنر و تجربه نیز صحبت های علی اکبری را تصدیق می کند و بر این باور است که در این سه دهه دولت صدها میلیارد تومان وام به سینمای ایران تزریق شده است؛ اما به دلیل نبود آمار و اطلاعات، هیچ کسی به طور دقیق از میزان پرداخت ها و بازپرداخت ها اطلاع ندارد و هر دولتی سعی می کند، در این مورد سکوت کند. در صد بالایی از این وام ها عودت داده نمی شود و مقدار اندکی از آن از حق رایت ویدئویی بعضی از فیلم ها وصول می شود. مصادیق گرفتن این وام توسط فیلمسازان در این دوره، سه فیلم «ایران برگر» مسعود جعفری جوزانی، «رخ دیوانه» ابوالحسن داوودی و «روباه» بهروز افخمی است. این فیلمسازان پس از طی مراحلی موفق به دریافت این وام شدند. فیلم «ایران برگر» با فروشی بیش از پنج میلیارد تومان و «رخ دیوانه» با فروشی بالاتر از سه میلیارد تومان، گویا مشکلی برای پرداخت این وام نداشتند، هر چند که اطلاعاتی در مورد بازپرداخت وام آنها در دست نیست؛ اما فیلم سوم یعنی «روباه» که موضوع آن ترور دانشمندان هسته ای کشور است، با شکست در گیشه مواجه شد و بعد از پنجاه روز اکران، فروش آن به یکصد و پنجاه میلیون نیز نرسید. اینجا بود که تهیه کننده این اثر ماند و بازپرداخت وام، که باز هم تکلیف عودت این پول معلوم نشد. در چند سال اخیر، فیلم هایی که یا به دلیل شکست گیشه یا به دلایل نامعلوم دیگر از دادن این وام سر باز زده اند، کم نبودند. اینجاست که این سینمای بی رونق در بعضی از موارد به یک مصرف کننده تمام تبدیل شده است و به گفته اکثر فیلمسازان به کار بردن عنوان «صنعت» برای سینمای ایران، بی معناست. در این اوضاع که شرایط دریافت وام برای همه یکسان نیست و همه به یک چشم نگاه نمی شوند و بازپرداخت آن نیز چنین اوضاعی دارد، نه تنها پرداخت وام اتفاق مبارکی نیست، بلکه موجب تخریب ساختار سینما و ساخت فیلم بد و بی کیفیت می شود. در این شرایط، شاید سینمای مستقل که فیلم های «چند متر مکعب عشق» جمشید محمودی ، «پاپ» احسان عبدی پور و «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، جزو نمونه های آن در چند سال اخیر هستند، در عرصه گیشه و بعضاً حضور در جشنواره های داخلی و خارجی بسیار موفق تر از این سینمای دولتی عمل کرده باشد که هیچ دخل و خرجی برای آن نمی شود متصور شد. فیلم هایی که با وام سنگین دولتی ساخته می شوند، اما اتلاف سرمایه و وقت، سرانجام نامبارک آن است. اگر این منابع دولتی در زیرساخت های سینما مثل ساخت سالن های سینمایی باکیفیت صرف شوند، نتیجه بهتری خواهیم گرفت. اما باید به این موضوع نیز توجه داشت که شاید بزرگترین مشکل سینمای ایران، بیماری ها و تشویش های فکری است که قبل از بحث مالی، باید به آن توجه کرد. گزارش از: محمدرضا فلاحی برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه ، ۱۹آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هدانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]