واضح آرشیو وب فارسی:تحلیل ایران: بسیاری از مردم، شخصیّت آن حضرت و تأثیر بسیار حسّاس و فوق العاده صلح آن حضرت را در حفظ اسلام، آن گونه که باید نمی شناسند؛ و هنوز شأن و منزلت و سیره آن حضرت، مجهول مانده است. به گزارش تحلیل ایران ، آیت الله صافی گلپایگانی در یادداشتی در مرثیه امام حسن مجتبی (ع) نوشت: بسیاری از مردم، شخصیّت آن حضرت و تأثیر بسیار حسّاس و فوق العاده صلح آن حضرت را در حفظ اسلام، آن گونه که باید نمی شناسند؛ و هنوز شأن و منزلت و سیره آن حضرت، مجهول مانده است. شخصیّت بی نظیر آن پیشوای عالی قدر، بسیار عظیم تر از آن است که ما بتوانیم با نگارش مقاله ای آن را شرح دهیم. فضایل و صفات حمیده علم و حلم و تقوا و معالی امور آن حضرت بسیار و غیر قابل احصا است که به مناسبت و نظر به اهتمام موضع صلح ایشان، در این نوشتار به بررسی اجمالی این ویژگی می پردازیم. یکی از تعالیم ارزنده و مهمّ اسلام، دعوت به صلح و کوشش برای رفع اختلافهاست. قرآن می فرماید: «وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ» گرچه جهاد و جنگ یکی از احکام مهمّ اسلامی است، ولی هرگز بالذّات وبالاصاله مطلوب نبوده و به لحاظ یک ضرورت اجتناب ناپذیر، و به عنوان وسیله اصلاح اجتماعی و عدالت و در راستای اهداف سیاسی اسلام، و احقاق حقّ و ابطال باطل تشریع شده است. جهاد، کوشش برای پیشبرد نقشه های نجات بخش اسلام و برای نجات ضعفا و ستمدیدگان و دفع استثمار اقویا و آزادی انسان هاست. بنابراین، جهاد به منزله وسیله تأمین و تحصیل اهداف اسلام، نیروی دفاع و نگهبان جامعه اسلامی است و مقصود بالاصالة سایر احکام و به اصطلاح علما، جهاد، تکلیف و واجب للغیر است. نتیجه مطلب اینکه باید در صلح و سازش و جنگ و جهاد، هدف را در نظر گرفت. اگر مقصد، مقدّس و انسانی و شرافتمند باشد، صلح یا جهادی که برای آن انجام می گیرد، مقدّس و شرافتمندانه است. امام حسن مجتبی(ع)، انسانی صادق، با وفا، پرهیزکار و با تقوا، خیرخواه و بزرگوار بود. صلحی که بین آن حضرت و معاویه برقرار شد، علاوه بر آنکه صلح طلبی و خیرخواهی و گذشت او را نشان داد، ثابت کرد خانواده ایشان نیز، ریاست خواه و جاه طلب نیستند؛ و در قیام و نهضت، کناره گیری و عزلت، صلح و جهاد، رضای خدا و مصلحتِ عموم را می خواهند. در هنگام جهاد، مصداقِ «یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَلا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِم» هستند، و از کسی باکی ندارند، و در وقت صلح، مرد گذشت و فداکاری هستند. صلح آن حضرت یک تکلیف الهی، و وظیفه شرعی بود که امام در آن شرایط و احوال، ناگزیر شد آن را بپذیرد؛ به عبارت دیگر، شرایط و اوضاع، این مسأله را بر امام تحمیل کرد. در این میدان، به طور قطع، معاویه کسی نبود که برای خیر و صلاح جامعه دست از پادشاهی و نیّات خبیث خود بردارد و حقّ را به صاحبش بسپارد. او در راه رسیدن به مقصدش، نه خدا وپیغمبر و نه مصلحت مسلمانان را در نظر می گرفت و همه چیز را فدای حبّ جاه و ریاست طلبی خود می ساخت، و از اینکه عموم شیعه و هواداران اهل بیت و حتّی عموم مسلمانان را قتل عام کند، باکی نداشت؛ و اگر تا حدودی بازی با الفاظ اسلامی می کرد، به خاطر ریاست و حکومت بود و اگر ریاست و حکومتش در خطر می افتاد، به آن الفاظ نیز کاری نداشت. از امام(ع) جز ملاحظه مصلحت اسلام و خیر مسلمانان کاری صادر نمی شد. همان امامی که پیغمبر عالی قدرِ اسلام، او را به سیادت و آقایی و امامت و پیشوایی می ستود و او را برای آینده اسلام و چنین فداکاری عظیمی آماده می ساخت و از برکات و عظمت و اهمّیت صلح او قدردانی می کرد. پیغمبر(ص) در مواقف و فرصت های متعدّد، روش امام حسن(ع) را تأیید و تنفیذ فرمود؛ چنانکه روش پدرش علی(ع) را در جهاد با ناکثین و قاسطین و مارقین، و روش حسین(ع) را در آن قیام تاریخی و فداکاری عظیم تأیید کرده و روش هر یک از امامان را پیش از وقوع، پیش بینی و تصویب فرمود.
پنجشنبه ، ۱۹آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تحلیل ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]