تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834978701
پرونده هستهای ایران؛ فراز و فرودها
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مقدمهپس از این میزگرد ما شاهد تحولاتی سرنوشت ساز در مسیر پرونده هستهای بودیم. گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریكا؛ دو گزارش اخیر البرادعی و همچنین عملكرد تدریجی روسها به تعهدات خود در قبال نیروگاه هستهای بوشهر از این قبیل میباشند. با اعلام پایان ابهامات شش گانه درباره پرونده هستهای ایران از سوی محمد البرادعی مدیر كل آژانس بینالمللی انرژی اتمی عملا شاهد پایان غرورآمیز این اتهامات به ایران اسلامی هستیم. از آنجایی كه میزگرد مزبور در اردیبهشت ماه برگزار گردید، نظر به اهمیت نوع نگاههای متفاوت در آن مقطع به سرنوشت پرونده هستهای و موارد تاریخی مهم مندرج در این گفتگوها، نشریه برداشت دوم محتوای كامل این میزگرد را در اختیار خوانندگان محترم قرار میدهد.پرونده هستهای ایران در طول حدود چهار سال گذشته فراز و نشیبهای بسیاری را در ابعاد گوناگون شاهد بوده و به تصریح بسیاری از محققان و صاحبنظران یكی از موضوعات مهم و پرتنش نظام بینالملل در طول سالیان گذشته بوده است كه بسیاری از كشورهای بزرگ و كوچك نیز به نوعی در آن دخیل بودهاند.البته ذكر این نكته لازم است كه متأسفانه با توجه به اعمال نفوذ برخی از كشورها به ویژه ایالات متحده آمریكا، پرونده هستهای ایران از روند حقوقی و فنی خویش تا حدود زیادی خارج گردیده و دچار پیچیدگیهای سیاسی بسیاری شده است كه حل مسائل مرتبط با آن را با دشواریهای عدیدهای مواجه كرده است.*محمدی:با عنایت به اهمیت پرونده هستهای ایران در نظر داریم تا در حد ظرفیت این جلسه به تحولاتی كه در جریان پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران به وقوع پیوسته و مسائل مرتبط با آن به بحث و بررسی بپردازیم.همانگونه كه اطلاع دارید مسئله پرونده هستهای ایران به طور جدی از ماه اوت سال 2003 میلادی (مرداد ماه سال 1381) توسط شورای ملی مقاومت وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) طی كنفرانسی رسانهای در واشنگتن همراه با نمایش یك سری از عكس ها و اسلایدهای مختلف آغاز شد كه بر اساس اطلاعات ارایه شده نشان میداد ایران در نطنز، اصفهان و اراك در حال ساخت مخفیانه سلاح هستهای است. در ادامه نیز CNN و رویترز موضوع را به صورت گسترده و در ابعاد مختلف تبلیغاتی دنبال كردند و مشخص بود كه یك طراحی دقیق و حساب شده وجود دارد كه آغازی برای پیگیری موضوع در مجامع بینالمللی و فشار بر علیه ایران شد. البته بعد از آن تاریخ ما یك دوران پسرفت را شاهد بودیم و در واقع از آن زمان تنها تحولی كه در ایران به وقوع پیوست این بود كه بازرسیهای سازمان انرژی اتمی سختگیرانهتر و گستردهتر شد، اما به طور كلی بحرانی مشاهده نمیشد كه البته این موضوع قابل بحث و بررسی است. امروز كه به گذشته نگاه میکنیم، شاید بتوان گفت علتی كه ما در دورهای نسبتا آرام بودهایم این بوده كه آمریكاییها ظاهرا خودشان را برای حمله به عراق آماده میكردند تا در مارس 2003 حمله به عراق را شروع نمایند. بعد از اینكه حمله آمریكا به عراق آغاز شد، یكی دو ماه بعد یعنی در حدود ماه آوریل همان سال یك ثبات نسبی در عراق به وجود آمد. در واقع هیچ معارضهای صورت نگرفته بود و مردم عراق یك شوك ناشی از رهایی از دیكتاتوری سی و چندین ساله را تجربه میكردند و بازیگران دیگر نیز به طور جدی و مستقل از آمریكا به عراق وارد نشده بودند و آمریكا تا حدودی احساس ثبات كرد. در ادامه و بلافاصله بعد از اینكه نومحافظهكاران آمریكایی اوضاع عراق را به ظاهر حل شده میدیدند به سراغ پرونده هستهای ایران و طرح جدی آن در شورای حكام آژانس بینالمللی انرژی اتمی رفته و بدین ترتیب اولین سند حقوقی بر علیه ایران صادر شد كه طی آن رییس شورای حكام از ایران تقاضا میكرد با آژانس همكاری نماید، بازرسان را بپذیرد، شفاف سازی كند و حتی برنامههای هستهای خودش را تا زمانی كه آژانس بتواند صلحآمیز بودن ماهیت آن را تأیید كند تعلیق نماید. البته امكان بررسی تمام جزییات در این فرصت وجود ندارد، اما از همین زمان بود كه ماجرا آغاز شد و بعد از آن با قطعنامههای متعدد روبرو میشویم. به نظر بنده اگر بنا باشد موضوع این جلسه بررسی روندهای استراتژیك در پرونده هستهای ایران باشد، ابتدا باید از این نقطه شروع كنیم كه تحلیل استراتژیك یعنی تحلیلی كه به شما میگوید آیا وسایل و ابزاری كه برای تعقیب اهداف استفاده كردهاید مناسب بودند یا خیر و در واقع استراتژی یعنی تخصیص بهینه وسایل برای دستیابی به اهداف كه اگر این روند به درستی انجام گیرد، در واقع طرحریزی استراتژیك صورت پذیرفته و در غیر این صورت امكان دستیابی به اهداف مورد نظر وجود ندارد. اگر موافق باشید بحث را از اینجا آغاز كنیم كه به نظر شما اهداف طرفین درگیر یعنی ایران و غرب از این منازعه چیست؟ اگر ایران به دنبال فناوری هستهای رفته و تلاش میكند حق خودش را در این زمینه تثبیت كند، چه اهدافی را تعقیب میكند و در مقابل اگر غربیها سعی میكنند این پروسه را متوقف كنند و از دستیابی ایران به این تكنولوژی ممناعت به عمل میآورند به دنبال چه چیزی هستند؟* دكتر ذاكر اصفهانی:اصولا در این زمینه باید به نكته مهمی توجه داشت كه خارج شدن مباحث از جنبه حقوقی و قانونی خود در جریان پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران و وجهه كاملا سیاسی و در واقع غیر منصفانه موضعگیریها است. به تعبیر روشنتر، علیرغم اینكه دلیل مشخص مبنی بر انحراف و تخلف ایران از مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پادمان وجود نداشته، اما غرب و به ویژه آمریكا با سیاسی كردن موضوع و بهرهبرداری مؤثر از پشتیبانی تبلیغاتی، جنگ روانی غیر منصفانهای را در عرصه بینالملل آغاز كرده و تاكنون رهبری آن را عهدهدار بودهاند و اتفاقا همین نگاه مغرضانه به موضوع باعث شده حل و فصل مسائل با پیچیدگیهای بیشتری كه اشاره نمودید مواجه گردد و دو طرف توفیقات كمتری را در حصول به نتیجه شاهد باشند. اما به طور خاص در مورد ا هداف و خواستههای دو طرف باید گفت كه كاملا در تضاد با یكدیگر قرار گرفته است. یعنی جمهوری اسلامی ایران بر اساس لحن صریح قوانین و مقررات بینالمللی كه در قالب NPT جلوهگر گردیده، دستیابی به فناوری هستهای با اهداف صلحآمیز را جزء حقوق غیرقابل انكار خود تلقی میكند و هدف اصلی خود را تحقق آن میداند،در صورتی كه غرب با نگاهی تبعیضآمیز دستیابی ایران به فناوری هستهای را انكار كرده و مردود میشمرد و در این زمینه از دستاویز قرار دادن هر گونه بهانهای هم فروگذار نكرده است. استفاده تعمدی از جمله تبعیض آمیز به این دلیل است كه در همین مقطع زمانی شاهد گسترش نیروگاههای اتمی، افزایش بودجههای مربوطه برای توسعه فعالیتهای مرتبط با این مهم، چشم پوشی از فعالیتهای هستهای رژیم صهیونیستی و .. از سوی غربیها و آمریكاییها هستیم و حتی ایالات متحده آمریكا با برخی از كشورهای مانند هند قرار داد همكاری اتمی برای حمایت از برنامههای آنان منعقد میكند، اما صراحتا با برنامه هستهای ایران كه حتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز صلحآمیز بودن آن را تأیید مینماید به مخالف میپردازد.به اعتقاد من ضروری است مسائل مرتبط با این پرونده در مرحله اول از آلوده شدن به اغراض سیاسی جدا گردد و در مرحله بعد بدون وجود نگاهی تبعیضآمیز مورد بررسی قرار گیرد تا در نهایت احتمال دستیابی هر دو طرف به اهداف مورد نظر (جمهوری اسلامی ایران با هدف دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای و دنیای غرب با هدف حصول اطمینان از صلحآمیز بودن این برنامه) تأمین گردد. * دكتر هرمیداس باوند:باید به این نكته اشاره كنم كه آمریكاییها از ابتدا بر روی قصد و نیت بدون توجه به ماهیت عمل ایران تكیه نمودند و مطرح كردند كه ایران در تلاش است تا به سلاح هستهای دست یابد و برای اثبات صحت این مدعا و اتهام سعی كردند این مسئله را به رویه و عملكرد دولت ایران و موضعگیریهایش در منطقه و در قبال مسائلی همچون عراق،اسراییل ، حمایت از تروریسم و .. مرتبط نمایند و تصوری از ایران در اذهان ایجاد كنند كه این ادعاها و اتهامات را كه مبانی عامه پسندی هم داشتهاند به اثبات برساند. در ضمن به هفده سال پنهان كاری ایران هم متوسل گردیدند كه در این مدت به آژانس گزارشی ارایه نشده و بازرسی لازم هم به عمل نیامده و البته با توجه به اظهارات متناقض از سوی برخی از مسئولین نظام سعی كردند از مجموعه این رویدادها به گونهای استفاده كنند كه صحت این ادعا را كه قصد و نیت ایران دسترسی به سلاح هستهای است تأیید كند، اما بازرسان آژانس در گزارشهایی كه از اصفهان، نطنز و اراك ارایه دادند هیچ دلیل مشخص و متقنی نداشتند كه نشان دهنده تخلف و اثبات این ادعا باشد؛ چرا كه گزارشات دو پهلو بود و اعلام میكرد كه در برنامه هستهای ایران ابهاماتی وجود دارد كه ایران باید شفافیت بیشتری اعمال نماید. در واقع نوعی ابهامات را در مورد ایران مطرح میكردند كه میتوانست دستاویز مناسبی برای اقدامات بعدی باشد. نكته مهم آنكه متأسفانه این گونه ابهامات در درون جامعه ما نیز وجود داشت، یعنی خط مشی نظام به گونهای بود كه این پیچیدگیها برای مردم جامعه نیز مطرح میگردید و بنابراین مقداری از تبلیغاتی كه آنها میكردند در اذهان عمومی، به ویژه افرادی كه نظر مثبتی نسبت به سیستم هم نداشتند مورد توجه قرار میگرفت.* محمدی: بهتر است در این بخش كمی توقف بكنیم و در ارتباط با همین موضوعی كه شما مطرح كردید كمی تأمل داشته باشیم كه البته نكته كلیدی هم خواهد بود. عنوان كردید آمریكاییها و غربیها به طور كلی به جای اینكه بر ماهیت عمل ایران تأكید كنند از ابتدا تأكید خودشان را بر روی قصد و نیت كشورمان متمركز كردند و برای اثبات آن هم به رویه ما استناد نمودند و در طول سالهای گذشته و به بهانههای مختلف جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دادند. اجازه بدهید من توضیح بدهم كه اساسا رویه جمهوری اسلامی ایران در همكاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی این بوده كه شفافسازی شود و به درستی هم شفافسازی شده و بر اساس اسناد و قوانین آژانس در زمره پنهانكاری كه اصل ادعای آنان است قرار نمیگیرد. در واقع با مراجعه به متون قوانین و مقررات آژانس این اعای طرح شده فاقد مبناست؛ چرا كه مطابق تعهدی كه دادهایم میبایست طبق موافقت نامه پادمان (ماده 3 از مقررات اجرایی پادمان) شش ماه قبل از ورود مواد رادیو اكتیو به هر یك از تأسیسات هستهای به آژانس اطلاع دهیم، پرسش نامههای مربوط به اطلاعات طراحی را پر كنیم، به سؤالات (Informartion questions) هم جواب بدهیم و نهایتا اطلاعات مربوطه را برای آژانس بفرستیم و اعلام كنیم كه چنین تأسیساتی در فلان محل وجود دارد و شش ماه دیگر مواد هستهای به آن حمل خواهد شد. لذا اگر مبنا این گونه اطلاعات باشد، همچنان كه در گزارشهای آژانس هم تصریح شده است هیچ پنهانكاری در پرونده هستهای ایران وجود نداشته و این ادبیات پنهانكاری بیشتر در داخل كشور توسعه پیدا كرده تا در اسناد آژانس. در همین ارتباط ایران موضوع نطنز را در ماه فوریه سال 2002 میلادی به آژانس اطلاع داده و شش ماه بعد، یعنی در ماه اوت، تست نطنز آغاز گردید و آقای البرادعی در همان زمان به ایران سفر كرده و بعد از بازدید از نطنز در یك مصاحبه به آقای خاتمی به این دلیل كه ایران توانسته است به چنین تكنولوژی پیشرفتهای دست یابد تبریك گفته است. در واقع ایران دقیقا مطابق توافقنامه، شش ماه بعد كار خود را در نطنز آغاز كرد، هر چند كه اگر نطنز را اعلام هم نكرده بودیم هیچ الزام حقوقی برای طرح موضوع نداشتیم. اما در مورد اصفهان موضوع بسیار جالبتر ا ست. ایران برنامه خود در اصفهان را در سال 2000 ارایه كرد، در حالی كه در آن سال به اذعان بسیاری از مسئولین سازمان انرژی اتمی تأسیسات مشخصی در آن جا ساخته نشده بود و تنها یك زمین خالی وجود داشت، اما مسئولان آژانس را دعوت كردند و اعلام كردند كه در نظر داریم تأسیسات UCF را در این منطقه احداث كنیم. در ارتباط با اراك هم اطلاع دارید كه در حال حاضر تأسیساتی در آن وجود ندارد كه مطابق تعهدات حقوقی به آژانس الزامی به ارایه اطلاعات آن داشته باشیم. این ادبیات به اصطلاح پنهان كاری نسبت به ایران به عقیده بنده بیشتر از آنكه مبنای حقوقی و واقعی داشته باشد مبتنی بر یك سلسله ارادههای سیاسی است كه تلاش میكنند بهانههای لازم را برای فشار به ایران به وجود بیاورند و افراد مختلف در بحثهای غیر كارشناسی بدون توجه به تعهدات ایران و آژانس در داخل نیز به این مباحث دامن میزنند. نكته قابل توجه آنكه مطابق آنچه بین ما و آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود داشته اصولا ایران این مباحث را حل كرده است؛ چرا كه در سپتامبر 2003 وقتی اولین قطعنامه در تاریخ شورای حكام علیه ایران صادر شد، ما از آژانس خواستیم فهرست ابهامات را اعلام كند و آنان فهرست مشخصی از سئوالات را ارایه كردند كه به نظر میرسد تمام ابهامات آژانس بوده و بنابراین ادامه این روند كه در گزارشهای آژانس ادعا میشود در برنامههای ایران ابهام وجود دارد غیر واقعی است. در این فهرست،بیست و دو سئوال ارایه شد كه تا ماه ژوئن 2004 میلادی (خرداد ماه 1383) و مطابق اسناد موجود به آنان پاسخ داده شد. لذا به نظر میرسد كه از این تاریخ به بعد مسئله نیت مطرح میشود؛ چرا كه با توجه به پاسخ ارایه شده دیگر موضوع گذشته ابهامآمیز نبوده و موضوع جدید این است كه نیت شما از این برنامه چیست؟ آنان میگویند با فرض آنكه برنامه شما در گذشته صلحآمیز باشد از كجا معلوم كه شما در آینده از این فناوری برای ساخت سلاح هستهای استفاده نكنید؟ یعنی تا یك مقطعی در مورد گذشته ابهام داشتند، اما بعد از آن مسئله نیت مطرح گردید. لذا با عنایت به حقوق و قوانین بینالمللی باید این سئوال را مطرح كرد كه واقعا تأكید بر روی نیت كشورها بدون هیچ نشانهای از انحراف چقدر از طرف سازمانهای بینالمللی و یا كشورها دارای مبنا خواهد بود؟* دكتر هرمیداس باوند:در این زمینه باید گفت كه مسئول صلاحیتدار برای بررسی موضوع، آژانس است و تصمیماتی كه مبنای قضاوت قرار گرفته اصولا قطعنامههایی است كه از سوی شورای حكام اعلام شده و بنابراین در قطعنامه اول كه اشاره كردید شورای حكام تصریح میكند كه ایران باید پروسه را تا زمانی كه مسائل مشخص بشود به حالت تعلیق در بیاورد، یعنی باید مشخص شود كه آیا اقدامات انجام شده برای مقاصد صلح جویانه است یا خیر؟ البته پیرو آن سه كشور اروپایی بیانیهای منتشر كردند و توقف برنامه هستهای ایران را خواستار شدند. بعد از آن هم پروسهای ایجاد شد و ایران داوطلبانه پذیرفت كه با سه كشور مزبور وارد مذاكره شود ودر واقع از یك عرصه حقوقی وارد یك عرصه سیاسی شد. به این ترتیب غربیها ادعا دارند كه توافقنامههای سعدآباد و پاریس تبدیل به یك تعهد بینالمللی از سوی ایران شد و زمانی كه انتظار میرفت مشوقهایی را در قبال این تعلیق بدهند، تأخیر به وجود آمد تا اینكه در داخل ایران جابه جایی سیاسی صورت گرفت و در واقع در پایان دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی و در همین مقطع زمانی جمهوری اسلامی ایران به احیای تأسیسات اصفهان و رفع تعلیق از آن اقدام نمود كه این عمل از سوی غربیها با توجه به تعهدات پاریس نقض قوانین محسوب گردید. پس از انتخابات ریاست جمهوری، با تغییرات سیاسی به وجود آمده در كشور و حضور گروه جدید در قدرت این دیدگاه قوت گرفت كه اقدامات انجام شده به ویژه تعلیق برنامه هستهای به صورت داوطلبانه اقدامی اشتباه بوده و در استراتژی جدید تنها نگاه به غرب مورد توجه نیست و باید به شرق و كشورهایی مانند روسیه ، چین و هند نیز توجه نمود كه این بر خلاف پیشبینی غربی ها بود. بنابراین موضوع به آژانس برده شد و قطعنامه شورای حكام صادر شد كه بر اساس آن ایران باید تعلیق را به طور كامل و دائم در تمام امور مربوطه و حتی ورای تعهدات پیشبینی شده در NPT، پادمان و یا پروتكل كه ایران به صورت دو فاكتور پذیرفته بود قبول نماید و حتی تعهداتی جدید را فراتر از بعد حقوقی پذیرا شود. بنابراین میتوان گفت كه مبنای قضاوت كانالهایی است كه وجود دارد یعنی شورای حكام آژانس و بعد از آن هم در صورت ایجاد یك بن بست غیر قابل حل، ارجاع به شورای امنیت كه در قطعنامه دوم شاهد پیگیری همین روند هستیم/.* محمدی:البته باید بر اساس موضوعات مطرح شده از سوی آقای دكتر باوند گفت كه این مضمون در تمامی قطعنامههای شورای حكام تكرار میشود، یعنی ایران تمامی فعالیتهای خود را در مورد غنیسازی باید به حالت تعلیق در آورد و این از سپتامبر 2003 در تمام قطعنامههای شورای حكام آژانس لحاظ شده است. البته اقدامی كه ایران انجام داد این بود كه سه صفت به این موضوع اضافه كرد . یعنی اولا تعلیق، داوطلبانه است، ثانیا به قصد اعتمادسازی است و ثالثا فاقد الزام حقوقی است و به این ترتیب وقتی در قطعنامه تصریح میكند كه فاقد الزام حقوقی است بنابراین اگر به این قطعنامه عمل نشود در واقع هیچ گونه تخلفی هم صورت نگرفته است.* دكتر هرمیداس باوند:البته در قطعنامه اشارهای به فقدان الزام حقوق شده است.* محمدی: به اعتقاد من قطعنامهها به گونهای چیده شده بود كه بر اساس فرآیند سیاسی كه چگونه طی بشود، قطعنامهها هم قبال تفسیر باشد. در ارتباط با نكتهای كه درباره انتخابات فرمودید باید سئوال كرد كه این تغییر استراتژی كه بعد از انتخابات ریاست جمهوری در پرونده هستهای ایران به وجود آمد آیا پرونده را اساسا به یك مسیر صحیح سوق داد یا اینكه وارد مسیر نادرستی شدیم؟ بر اساس اظهارات مسئولین پرونده هستهای ایران، در دوره اصلاحات راه حل این بحران یك شیوه دو ستونی بوده كه پایه اول آن اعتمادسازی است. در واقع در آن مقطع تصور میكردند كه اعتماد كافی به ایران وجود ندارد، بنابراین باید این اعتماد به وجود میآمد و برای اینكه اعتماد به وجود بیاید تصمیم گرفته شد كه اقدامات اعتماد ساز انجام بشود. اقدامات اعتماد ساز چه بود؟ اول تعلیق برنامه هستهای به صورت داوطلبانه. دوم ارایه اظهارنامه 1033 صفحهای به آژانس در اكتبر سال 2003، سوم اجرای پروتكل الحاقی ، البته قبل از تصویب در مجلس و چهارم كه بسیار جالب است و در قطعنامه سپتامبر 2005 و بعد از احیای UCF تكرار شد، اما قبلا هم وجود داشته، امكان دسترسیهای شفاف حتی فراتر از همه مقرات بین آژانس و ایران بوده است. این همكاریها و اقدامات با آژانس در دو سال اول دولت آقای خاتمی وجود داشت و ایران دسترسیهای شفافی را برای آژانس فراهم نمود. بنابراین فاز اول اعتمادسازی بود و برای این منظور اقدامات فراوان و البته بسیار سخاوتمندانه هم صورت گرفت. در ارتباط با ستون و پایه دوم و به استناد مصاحبههایی كه با مسئولان پرونده در آن زمان داشتم تصریح میكنند كه ستون دوم این استراتژی برای حل و فصل موضوع، ارتقای روابط بود و باید تا جایی پیش میرفتیم كه بر هم زدن این روابط برای هیچ كدام از طرفین مناسب و به سود آنها نباشد. به این ترتیب میتوانستیم تمام مسئله هستهای را یكجا حل و فصل نماییم؛ چرا كه دیگر دلیلی برای تداوم بحران وجود نداشت. البته جالب است كه تغییر استراتژی در دولت آقای خاتمی رخ داد، یعنی اصفهان در دولت ایشان احیاء شد، اما با تغییر دولت، استراتژی جدیدی هم تعریف شد كه بر اساس آن تلاش شد در چارچوب مقررات بینالمللی اعمال اقتدار بكند و البته در مرحله دوم پیوندی را كه میان تعلیق و مذاكره هم در توافقنامه سعدآباد و هم در توافقنامه پاریس برقرار شده بود بر هم زد و اعلام نمود ما مذاكره میكنیم و اعتمادسازی هم خواهیم كرد، اما این هیچ ارتباطی با تعلیق برنامه هستهای ندارد. لذا برنامه هستهای خود را ادامه خواهیم داد، با آژانس هم همكاری میكنیم و در عین حال مذاكره هم انجام میدهیم. در واقع وقتی این پیوند میان تعلیق و مذاكره شكسته شد، بحران امنیتی پرونده هستهای ایران آغاز شد و روند جدیدی شكل گرفت.* دكتر هرمیداس باوند:البته بر اساس اصل جانشینی دولتها، وقتی یك بازیگر نظام بینالملل تعهداتی را عهدهدار میشود، دولت بعدی به آسانی نمیتواند بگوید كه آن تعهدات را قبول ندارم. بنابرانی با توجه به اظهاراتی كه از سوی مسوولان روی مسائل جدید مطرح گردید و در واقع بر ادامه برنامه هستهای تأكید گردید جوی ایجاد شد كه تبلیغات غربیها هر چند غیر حقوقی بتواند اثربخش باشد. منظورم این است كه آنان منابع و كانالهایی را مورد توجه و استناد خود قرار میدهند كه علیرغم آنكه صادقانه هم نباشد بتواند مبنای قضاوت قرار گیرد و كه شاهدیم در شورای امنیت و یا قطعنامه شورای حكام این گونه عمل شده است. بنابراین وقتی مبنا قطعنامههای شورای حكام باشد، تلاش ایران برای اینكه حسن نیت خود را به اثبات برساند فایده ای نخواهد داشت؛ چرا كه به این استدلالها توجهی ندارند. از آنجا كه مبنای آنان گزارش شورای حكام است، نهایتا شورای حكام طبق اساسنامه خود تصمیمگیری میکند و اگر موضوع را تهدیدی برای صلح وامنیت بینالمللی تشخیص دهد با توجه به صلاحیت شورای امنیت، از این طریق وارد عمل میشود. در مورد برنامه هستهای ایران هم مضووع به شورای امنیت ارجاع گردید. اما در ارتباط با استراتژی نگاه به شرق هم به نظر میرسد از سوی روسیه، چین و هند بسیار مورد استقبال قرار گرفت و در واقع از این موضعگیری جدید ما بسیار خوشحال شدند و تلاش كردند از این موقعیت برای یك هدف و استراتژی خاص استفاده تاكتیكی بكنند؛ را كه ضمن حفظ منافع خود در قبال تایوان توانستند از آمریكاییها امتیاز بگیرند و با ما هم یك ارتباط تاكتیكی برقرار كردند تا منافعشان حفظ بشود و در مقابل با استفاده ابزاری از ایران جایگاه خودشان را در نظام بینالملل ارتقاء بدهند، یكه تازی آمریكاییها را كاهش دهند و همچنین زمینه را برای یك امتیاز قابل توجه در موضوعی استراتژیك بگیرند.البته علیرغم تمام اعتمادی كه جمهوری اسلامی ایران نسبت به آنان داشت شاهد هستیم كه اولین قطعنامه یعنی 1737 بر علیه ایران صادر میشود كه این كشورها هم به آن رأی دادند. در ادامه هم علیرغم آنكه موضوع اصلی پرونده هستهای ایران بوده است، اما شاهد هستیم كه در قطعنامه آخر به مسئله موشك های بالستیك و امور دفاعی و نظامی ما هم پیوند خورد و در واقع مسئله از یك موضوع محدودتر، گسترش پیدا كرد. در همین رابطه باید خاطرنشان كرد كه آمریكاییها قبلا در شورای حكام یك طرح و قطعنامهای را با نام پروتكل دو ارایه كرده بودند كه سه مؤلفه مهم در آن قرار داشت. اول اینكه كشورهایی كه عضو NPT میشوند مجاز نیستند اقدام به پروسه غنیسازی اورانیوم نمایند، دوم اینكه مجاز نیستند از NPT خارج بشوند و سوم اینكه باید به قوانین NPT ملزم بشوند. البته این طرح رأی نیاورد ، اما به نظر میرسد در پروسهای كه با ایران داشتند این موارد را قرار دادند و موضوع از یك مسئله كوچكتر به ابعاد وسیعتر گسترش یافت و در قطعنامه 1747 هم تقریبا ابعادش گستردهتر شد. بنابراین استراتژی نگاه به شرق به استناد اتفاق آرایی كه در دو قطعنامه شورای امنیت مصوب شده حاكی از این است كه ایران موفقیت زیادی كسب نكرده است؛ هر چند در برخی موارد مانند خروج بوشهر از تحریمها توسط روسها و یا مخالفتهای چینیها به منظور تعدیل قطعنامه شاهد اقداماتی بودهایم، اما نتیجه مورد انتظار ما را به همراه نداشته است. لذا هم اكنون ما نیز مانند انورسادات به این نتیجه رسیدهایم كه كلید حل مشكل ما در غرب است، نه در روسیه یا چین و این یك واقعیتی است كه علیرغم عدم تمایل باید بپذیریم. در قضیه مصر، آنان از شوروی یا آمریكا كمك میگرفتند اما در نهایت دیدند كه كلید حل مشكل آنان در دست شورویها نیست و حتی شورویها حاضر نشدند بر خلاف اقدامی كه در مورد عراق انجام دادند، سلاحهای تهاجمی به مصر یا سوریه بدهند، بنابراین به این نتیجه رسیدند كه كلید حل مشكل در دست آمریكا و غرب است. در واقع شرق در مقابل آمریكا با جمهوری اسلامی ایران به صورت تاكتیكی عمل میكند نه استراتژیك.* دكتر ذاكر اصفهانی:به اعتقاد من موضوع نیت كشورها با توجه به مستفادی كه غربیها در مورد جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار دادهاند و بر مبنای آن بر كشورمان اعمال فشار میكنند نمیتواند جنبه واقعی و حقوقی داشته باشد و نشانه آن هم میتواند این باشد كه علیرغم تمام اقدامات اعتمادساز كه اشاره شد، باز هم از حجم تبلیغات، اتخاذ تصمیمات مختلف برای اعمال تحریم، ایجاد محدودیت برای جمهوری اسلامی ایران، اقدام به تهدید و ارعاب و ... كاسته نشده و در بسیاری از موارد شاهد رشد و گسترش آنها نیز هستیم. بنابراین تأكید آژانس و دنیای غرب بر اینكه نسبت به گذشته ابهامات بر طرف شده، اما نسبت به نیت جمهوری اسلامی ایران برای آینده نگرانیهایی وجود دارد، دقیقا یك سیاست بدبینانه و خصمانه است كه با رویكردهای سیاسی و نه حقوقی، به روند غیر منطقی خود ادامه میدهد.نكتهای كه باید به آن توجه نمود اینكه برای اثبات حسن نیت در نظام بینالملل روشهای مختلفی وجود دارد كه به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران اقداماتی حتی فراتر از عرف معمول در گذشته برای اثبات حسن نیت خود به دنیای غرب به طور خاص و نظام بینالملل به طور عام به انجام رسانیده است، اما به تعبیر دقیقتر طرف مقابل مانند فردی است كه خودش را به خواب زده و امكان بیدار كردن و هوشیاری در آن بسیار دشوار است. غرب نخواسته كه اعتماد داشته باشد، لذا میتوان نتیجه گرفت كه استراتژی جدید دولت نهم در اتخاذ سیاست نگاه به شرق توانسته باشد تا حدودی به بیداری و هوشیاری دنیای غرب به منظور اتخاذ سیاستهایی منصفانهتر مؤثر باشد و تا حدود زیادی از حجم فشارها بكاهد. نكته قابل توجه دیگر پافشاری و اصرار بر حق مسلم جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به فناوری هستهای است كه در دولت نهم با شدت و جدید فراوان پیگیری و تأكید گردید كه مذاكره به شرط تعلیق به هیچ عنوان پذیرفته نیست و جمهوری اسلامی ایران برنامه هستهای خود را دنبال خواهد نمود؛ هر چند كه برای ایجاد اطمینان و اعتمادسازی آمادگی خود را برای ادامه روند مذاكرات هم اعلام كرد. بنابراین در دوره جدید با اتخاذ سیاست مستحكم و به دور از هر گونه اهمال كاری، گامهای مفیدی برای دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای برداشته شد كه البته «نگاه به شرق» در كنار «همكاری با غرب» توانست در این زمینه مؤثر واقع شود. به هر شكل معتقد هستم تا زمانی كه دنیای غرب به جای اتخاد مواضع سیاسی و غیرمنصفانه به مسائل فنی و حقوقی توجه ننماید و حل و فصل موضوعات مرتبط را خارج از آژانس دنبال كند ، پیچیدگیهای موجود مرتفع نخواهد شد و پرونده هستهای ایران به عنوان یكی از مهمترین موضوعات سالهای اخیر در نظام بینالملل ، كماكان بحرانزا خواهد بود .* محمدی :من تصور میكنم علیرغم تمام مسائلی كه مطرح شد ، پرونده هستهای ایران به گونهای نیست كه طرف مقابل به سادگی بتواند استدلال كند كه ایران تعهدات حقوقی خود را زیرپا گذاشته است ، در واقع بحثهای حقوقی بسیار دشواری وجود دارد و هر دو طرف لااقل به اعتقاد خودشان دلایل مساوی دارند ؛ گرچه حتی میتوان گفت دلایل ایران محكمتر است . در مورد بحث تعلیق داوطلبانه هم آنچه در توافقنامه پاریس ذكر شده ، این است كه ایران میپذیرد برنامه هستهای خودش را به حال تعلیق در آورد ، در قبال آغاز مذاكرات در سه كمیته امنیتی ، اقتصادی و تكنولوژی هستهای و این تعلیق تا زمانی حفظ خواهد شد كه بر اساس توافقنامه پاریس مذاكرات پیشرفت كند و تا زمانی كه این اتفاق میافتد و مذاكرات پیشرفت میكند تعلیق هم ادامه خواهد داشت و هر یك از طرفین زمانی كه احساس كرد مذاكرات دیگر پیشرفت نمیكند ، میتواند به مذاكرات ادامه ندهد و اصولا بر اساس مضمون توافقنامه پاریس و حتی در بند 2 آن طرف مقابل حق ایران را میپذیرد و حتی اعمال این حق را بدون تبعیض تأكید میكند . شما اگر تعهدات ما را با اروپا ملاحظه كنید نمیتوان به سادگی گفت كه ایران تعهدات خودش را زیر پا گذاشته است .* دكتر ذاكر اصفهانی :اصولا ایران بر اساس توافقنامههای بینالمللی ، مقررات آژانس و تفاهمنامههای پاریس و سعدآباد رفتاری منطقی با این قوانین و مقررات انجام داده و در بسیاری از موارد بر اساس جلبنظر و اعتماد طرف مقابل حتی فراتر از آنان اقدام كرده است كه همین امر دلیل محكمی است بر اینكه جمهوری اسلامی ایران بتواند دلایل منطقی و استدلالهای محكم و مؤثر خود را برای اثبات حسن نیت به منظور دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای ارایه كند و به همین جهت بسیاری از اقدامات و نظرات كشورهای مخالف در راستای قوانین مورد استناد نمیگنجد و در واقع آنان بدون هیچگونه دلیل متقن ، تنها بر تعلیق و توقف برنامه هستهای اسلامی ایران تأكید مینمایند .* دكتر هرمیداس باوند :من حرفهای شما را قبول دارم و حتی معتقدم دلایل ایران محكم است و استنادات قابل توجهی هم در گزارش آژانس وجود ندارد . اما اگر تمام گفتههای مطرح شده هم درست باشد ، اكنون با وضعیتی متفاوت روبرو هستیم كه نتیجه رفتارهای گذشتهها بوده است .آنان حتی برای اینكه بتوانند موضوع پرونده را به دیوان ارجاع كنند با استناد به توافقنامه پاریس اعلام كردند كه این موضوع اقامه دعوایی است علیه سه دولت انگلیس ، فرانسه و آلمان و جنبه تدافعی برای ارجاع به دیوان دارد . یعنی توافقنامه پاریس را برای ارجاع پرونده به دیوان مبنا قرار دادند . البته مسئله ما این نیست كه مثلا چرا پرونده به دیوان برده شد ، بلكه مهم این است كه مسئله ما سیاسی شده و نهایتا در نهادهایی مانند شورای امنیت مطرح شده كه قطعنامههای لازمالاجرا صادر میكند و بر اساس بند 5 ماده 2 اساسنامه ، كشورها ملزم هستند مفاد قطعنامههای شورای امنیت را به طور كامل رعایت بكنند . بنابراین ما مواجه با این وضعیت ناخواسته هستیم .* محمدی :در مورد بحث استراتژی نگاه به شرق هم كه شما استناد كردید باید عرض كنم كه به روشنی از سوی وزیر امور خارجه ایران در دولت جدید اعلام گردید و دنبال شد .* دكتر هرمیداس باوند :البته آقای لاریجانی مطرح كرده بودند .* محمدی :خیر این استراتژی نگاه به شرق را آقای متكی در یك مصاحبهای مطرح كرده بود . البته نكته جالب این است كه حقیقتا هیچ تغییر استراتژی محسوسی را در روابط با چین یا روسیه بعد از دولت جدید مشاهده نمیكنیم ، بلكه تنها هدف این بود كه ما تلاش كردیم به سه كشور اروپایی بگوییم از این به بعد دایره رایزنی خود را وسیعتر خواهیم كرد . به نظرم این منطق ، یك شیوه دیپلماتیك روشنی است و هیچ دلیلی وجود ندارد كه شما تمام تخممرغهای خود را در سبد سه كشور بگذارید و با آنان به نمایندگی از همه جامعه بینالملل مذاكره كنید ، آن هم در شرایطی كه دیگر اعضای جامعه بینالمللی هر لحظه میتوانند ادعا بكنند كه این سه كشور نماینده آنان نیستند و نماینده منافع و اهداف خودشان هستند ؛ همچنان كه آمریكاییها بارها این موضوع را اعلام كردند و گفتند این توافقی است كه شما با سه كشور كردهاید و ارتباطی به ما ندارد . در این میان تلاش ایران فقط این بود كه دایره مذاكرات خودش را گستردهتر كند و بتواند اقناع بیشتری در جامعه بیناللمللی ایجاد نماید . این گونه نبود كه ما احساس كردیم باید به كشورهای شرقی مانند چین و روسیه متوسل شویم و از آنان بخواهیم كه مثلا ما را از چنگ سه كشور اروپایی و آمریكا رها كنند . نكته دیگر اینكه به اعتقاد بنده تصویر شما از قطعنامههای مصوب بر علیه ایران تصویر دقیق و روشنی نیست ؛ چرا كه ابتدا شورای امنیت یك بیانیه صادر كرد كه فاقد الزام حقوقی بود و ما به آن اعتنا نكردیم . قطعنامه شماره 1696 بر اساس ماده 4 منشور سازمان ملل متحد صادر شده بود و از ایران درخواست تعلیق میكرد . در قطعنامه 1737 هم كه بعد از آن به تصویب رسید فقط به مسائل مربوط به اشاعه میپردازد و به موضوع صادرات ، قطعات و مواد فناوریهای مرتبط با هستهای و موشكی ارتباطی ندارد .حتی در این قطعنامه آمریكاییها یكی از مهمترین اقداماتی كه میخواستند به سرانجام برسانند ، ممنوع كردن سفر مقامات ایرانی مرتبط با برنامه هستهای بود كه موفق به انجام آن نشدند و نهایتا دوازده نفر اعلام شده در قطعنامه كه مرتبط با برنامه هستهای و موشكی ایران بودهاند از سفر منع نشدهاند و میتوانند ویزا دریافت كنند ، اما باید سفر خودشان را به كمیته تحریمها كه در نیویورك مستقر است اطلاع بدهند .* دكتر هرمیداس باوند :من با توجه به اینكه سالها در سازمان ملل متحد فعالیت میكردم باید بگویم زمانی كه طرح قطعنامهای از سوی كشور یا كشورهایی مطرح میشود ، با علم به اینكه قطعنامه در مذاكرات تعدیل میشود اصولا خیلی شدید است و اگر بخواهند خیلی ملایم بگیرند ، احتمالا در پایان مذاكرات بسیار ملایمتر میشود . بنابراین عدم تصویب برای ممنوعیت سفر مسئولان مرتبط با پرونده نمیتواند در عصر ارتباطات امروز جهان خیلی هم مهم باشد.* محمدی :البته در قطعنامه 1737 این موضوع مطرح نبود ، بلكه در قطعنامه شماره 1747 مطرح شده ، یعنی در واقع در 1737 این مطلب را نوشتند كه چانهزنی كنند ، ولی در 1747 نوشتند كه واقعا ممنوعیت مسافرت را تصویب نمایند . در ارتباط با آنچه شما پیرامون قطعنامه شماره 1747 بیان كردید باید گفت كه در این قطعنامه از سلاحهای هستهای و موشكهای بالستیك به سلاحهای غیرمتعارف نیز گسترش پیدا كرده و باید توضیح داد كه آمریكاییها در 1747 لیستی از سلاحهای متعارف تهیه كرده بودند كه نباید به ایران صادر بشود ، اما چیزی كه تصویب شد این بود كه ایران به بیرون از خودش صادر نكند ، یعنی در 1747 ممنوعیت صادرات سلاح توسط ایران گنجانده شده ، نه ممنوعیت صادرات سلاح به ایران .* دكتر هرمیداس باوند :بخاطر حزبالله بوده است .* محمدی :شاید به این دلیل هم باشد . اما من میخواهم نتیجهگیری نمایم كه این قطعنامهها بر خلاف آنچه از بیرون پیداست ، در درون خودشان هم بسیار كم مایه هستند و آن قدر توانایی ندارند كه بتوانند بر ایران تأثیر بگذارند . از طرف دیگر روسیه و چین هم منطق روشنی برای خود دارند و یقینا در این بازی به دنبال منافع خودشان هستند ، اما آمریكاییها به دلیل ملاحظات خاص استراتژیكی و گرفتاریهایی كه در منطقه خاورمیانه دارند احساس میكنند باید هر گونه برخورد با ایران دستهجمعی و چند جانبه باشد ؛ چرا كه رویكرد یك جانبه در مقابل ایران فاقد تأثیرات لازم است . كشورهایی مانند روسیه و چین هم تا زمانی كه قطعنامههای طرح شده از سوی آمریكا بر علیه ایران با منافع و اهداف آنان در تضاد نباشد ، هیچ مشكلی برای رأی نسبت به آنها ندارند .* دكتر ذاكر اصفهانی :البته علیرغم آنكه در بسیاری از موارد رأی مثبت میدهند ، اما توانستهاند توازن را تا حدودی هم به نفع ایران تغییر دهند و در واقع فرصتسازی نمایند هر چند كه نمیتوان به طور كامل به حمایت آنان اعتماد كرد .* دكتر هرمیداس باوند :البته به اعتقاد بنده انتظار در میان مسئولان و مقامات بلندپایه كشورمان و ظن غالب این بود كه رأی ممتنع بدهند .* محمدی :نه اینطور نبود ؛ چرا كه از ابتدا هم تحلیلهای روشنی نسبت به موضوع وجود داشت و جمهوری اسلامی ایران متوجه بود تا مادامی كه منافع روسیه و چین در مقابل ایران به خطر نیفتد رأی مثبت خواهند داد و حتی در زمانی كه این منافع به خطر بیفتد از آمریكا خواهند خواست كه این منافع به خطر افتاده را تأمین كند و اگر این اتفاق بیفتد ، حتما باز موافقت خواهند كرد . بنابراین تحلیل مزبور در ایران وجود داشته و حداقل از یكسال گذشته میتوانم نمونههای مختلفی مثال بزنم كه مسئولین ما به این نوع روابط میان روسیه ، چین و آمریكا توجه داشتند . اما مشكل كجاست ؟ به نظر میرسد كه اگر آمریكاییها بخواهند یك فرایند چند جانبه را علیه ایران ادامه بدهند امكان ایجاد فشارهای مؤثر بر ایران را نخواهند داشت ؛ چرا كه یك فرآیند چند جانبه ، فرآیندی است كه منافع هیچكدام از اطراف درگیر به خطر نیفتد و با حداقل فشار اعمال شود تا منافع هیچكس را دچار چالش ننماید و اگر منافع كسی هم به خطر بیفتد در این صورت آمریكاییها باید طرفی را كه منافعش به خطر افتاده راضی بكنند و هنوز آمریكا ، روسیه و چین به این مرحله نرسیدهاند كه بخواهند روی مواردی اصرار كنند كه بخواهد منافع روسیه و چین دچار مخاطره شود كه مثلا در مورد بوشهر و صادرات سلاح ذكر كردند و نهایتا كوتاه آمدند و در قطعنامه ذكر نشد ، چرا كه یكی از آنها منافع چین را به خطر میانداخت و دیگری منافع روسیه را كه آنها هم مقاومت كردند .* دكتر ذاكر اصفهانی :فكر میكنم همانگونه كه روسیه و چین در مقابل آمریكا دارای منافع فراوانی میباشند ، در مقابل جمهوری اسلامی ایران هم منافع مختلف و تا حدود زیادی مهم دارد كه چشمپوشی از آنها شاید خیلی ساده نباشد ، لذا همراهی با آمریكا را به اندازهای پیش خواهند برد كه حتیالامكان از هر دو طرف خطری را متحمل نشوند . البته استراتژی ایران برای پیگیری سیاست خارجی فعال در ارتباط با غرب و شرق میتواند مؤثرتر باشد .* دكتر هرمیداس باوند :اما شاهد هستیم در بوشهر روسها ظاهرا مسائل مالی را مطرح كردند ؛ هر چند بعد هم تصریح كردند كه پایبند به مفاد قطعنامه هستند ، ولی باید گفت كه قطعا بهانه است و تا مادامی كه موضوع پرونده ایران به جهت مثبتی نرود آنان هم تعهداتشان را نسبت به بوشهر انجام نمیدهند .* محمدی:با طرح این مسائل میخواستم نتیجه بگیرم كه ایران چه حسابی روی این كشورها داشته و دچار اشتباه محاسبه نشدیم ، بلكه میدانستیم كه آنان چگونه تعاملی با یكدیگر دارند .* دكتر هرمیداس باوند :یعنی از قبل صد در صد اطمینان داشتید كه اگر پرونده به شورای امنیت برود به اتفاق آراء قطعنامهها تصویب میشود ؟* محمدی :البته مادامی كه این قطعنامهها مستلزم به خطر افتادن منافع هیچكدام نباشد .* دكتر هرمیداس باوند :من منافع روسیه و چین را مدنظر ندارم ، بلكه معتقدم آنان با ما تاكتیكی و با آمریكا استراتژیك رفتار میكنند و آنقدر منافع و تعاملات اقتصادی با آمریكا دارند كه اگر قرار باشد انتخاب نهایی داشته باشند ، حتما این انتخاب آمریكاست .بنابراین ما روی روسیه و چین تا حدی مبالغهآمیز حساب كردیم در صورتی كه رفتار آنها با ما در یك مقاطعی صرفا تاكتیكی بوده و نه استراتژیك ؛ چرا كه در بعد استراتژیك همراه و همگام با آمریكا هستند . در واقع مسئله این نیست كه منافع روسیه یا چین به خطر میافتد ، بلكه باید گفت كه با زیركی حتی منافع خودشان را در ایران هم حفظ كردند .* محمدی :و این موضوع به بی خاصیت شدن برنامهها بر علیه ایران هم منجر شده و تلاش آنان برای حفظ منافعشان در ایران موجب گردیده قطعنامههایی كه تصویب میشود فاقد توان ایجاد فشار مؤثر بر ایران باشد .دكتر هرمیداس باوند :ببینید الان مسئله بر روی یك دو راهی قرار گرفته و در تمام قطعنامهها تصریح میكنند كه باب مذاكره باز است .* محمدی :و البته تصریح كردند كه تحریمها هم برگشتپذیر است .دكتر هرمیداس باوند :بله ، چون قصد و نیت آنان به دلایل خاص خودشان این است كه از طریق مذاكره ، مسائل حل و فصل بشود . باید توجه كرد كه وقتی قدرتهای بزرگ بخواهند برخورد غیردوستانه یا شبه خصمانه داشته باشند و تهدید كنند ، ابتدا یك حمله گسترده را آغاز میكنند كه مشابه آن را در فرانسه دیدهایم . دو گل در مورد مسئله الجزایر ، ابتدا با كمك ارتش یك حمله گسترده نظامی را آغاز كرد و در سایه آن مذاكرات را با راویان و نمایندگان NFA شروع نمود . وقتی كه نیكسون میخواست با ویتنام صلح كند و از آن خارج شود ، ابتدا یك حمله دریایی و هوایی بر ویتنام شمالی به صورت گسترده انجام داد و بعد مسائل را حل و فصل كرد .* محمدی :اینها اقداماتی برای مستحكمتر كردن مذاكرات است .* دكتر هرمیداس باوند :آمریكاییها در ماههای اخیر سعی كردند تمام جریانات را به سوی ایران بچرخانند تا در سایه آن ، فضا را آماده كنند و با دست پرتر برای تعدیل نسبی اقدام كنند . بنابراین هم اكنون با توجه به قراین و شواهد موجود باید تلاش كرد به صورت نسبی به سوی گفتگو حركت كرد و به این تحلیل نرسیم كه قطعنامهها هیچكدام كارایی نخواهند داشت و قطعنامه بعدی هم كه بر اساس ماده 40 با موادی سنگینتر ارایه گردد باز هم برای ما كارایی ندارد . هم اكنون حتی آمریكاییها خارج از قطعنامه به ایجاد فشار بر مؤسسات مالی و بانكی و عدم گشایش اعتبار اقدام میكنند ، یعنی از مشروعیت قطعنامه كه به اتفاق آراء تصویب شده بود بهره بردند و تا حدودی هم موفقیت داشتند و چندان هم بیاثر نبوده است . هم اكنون ما بر روی یك دو راهی قرار داریم كه یا مذاكره است و یا ایجاد فشار شدید بر علیه جمهوری اسلامی ایران خواهد بود . نباید این مسئله را دست كم گرفت .شما میگویید اثری ندارد ، اما سناریوهای جدیدی ایجاد خواهد شد كه در قالب یك حركت پلكانی قابل ارزیابی است . البته ایران راههای مسالمتآمیز دیپلماتیك را هم طی كرده كه چندان مؤثر نبوده است . آنان موضوع ایران را با تبلیغات ، روز به روز افزایش میدهند . هم اكنون یك دو راهی به وجود آمده و به طور مثال با توجه به مسئله عراق آنان علاقمند به گفتگو هستند كه باید از این فضا استفاده كرد .* دكتر ذاكر اصفهانی :البته باید توجه داشت به طور غالب جمهوری اسلامی ایران در زمان طرح مسئله پرونده هستهای همیشه از مذاكرات برای حل و فصل موضوع استقبال كرده و این گونه نبوده است كه این استقبال و علاقه در ایران وجود نداشته باشد . اما مذاكره قطعا شرایط ویژه و البته منصفانه خود را میطلبد .* محمدی :نكته مهم در مسائل استراتژیك این است كه میان پیشرفت تكنولوژیك ما و قدرت چانهزنی با دیگران یك نسبت مستقیم وجود داشته باشد . یعنی احساس میكنیم به ازای هر ماشین سانتریفیوژ كه در نطنز نصب میكنیم ، در مقابل از موضع قدرتمندانهتری میتوانیم در مذاكرات چانهزنی كنیم . زمانی كه ما با 164 ماشین مذاكره میكردیم یك ادبیاتی داشتیم ، اما امروز كه چندین برابر ماشین در نطنز نصب شده آقای سولانا در مذاكرات درخواست میكند كه شما تعلیق سی روزه را بپذیرید و با یكدیگر مسائل را حل و فصل میكنیم . یعنی آمریكاییها قبل از آن اعلام میكردند تا ایران غنیسازی را تعلیق نكند هرگز مذاكره نخواهیم كرد ، اما امروز آقای سولانا به نمایندگی از تمام شش كشور اعلام میكند كه در شرمالشیخ ، نه تنها در مورد عراق ، بلكه در ارتباط با هر موضوع دیگری آماده مذاكره با ایران هستند . به نظر میرسد آنان به این نتیجه رسیدند كه مشكلی به نام خاورمیانه را فقط با ایران و مشكلی به نام ایران را فقط با مذاكره میتوان حل كرد . در اواخر سال گذشته میلادی آمریكاییها به شدت در منطقه خاورمیانه تضعیف شدند و احساس میكردند تمامی كلیدهای منطقه در دست ایران است و آنها هر قدمی كه در منطقه میخواهند بردارند باید نظر ایران را مورد توجه قرار دهند . همچنان كه شما گفتید یك سلسله اقداماتی را برای اعمال فشار بر ایران در شانزده محور فعال كردند و این محورها بر خلاف تحلیلهایی كه اصلاحطلبان ارایه میدادند و معتقد بودند آمادگی برای جنگ است ، آمادگی برای مذاكره بوده است و آمریكاییها میخواهند موضع به شدت تضعیف شده خودشان را در منطقه كمی تقویت كنند و با ایران پای میز مذاكره بنشینند .دكتر هرمیداس باوند :نباید در مورد دستاوردهای خودمان و همچنین ضعف طرف مقابل خیلی مبالغه كنیم ؛ چرا كه مشكلساز میشود .* محمدی :ببینید چه كسی امروز درخواست مذاكره دارد ؟ آمریكاییها احساس میكنند كه نمیتوانند بدون مشاركت ایران در معادلات منطقه به ثبات بر�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 618]
-
گوناگون
پربازدیدترینها