واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ظهر دیروز در پاسداشت روز فردوسی، مراسمی با حضور تنی چند از اساتید ادبیات از جمله دکتر میرجلال الدین کزازی و دکتر مصطفی بادکوبه ای توسط انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار شد. به آینده ایران زمین خوشبینم کزازی در این مراسم تاکید کرد: اگرچه هستی تنی و اندامی شناختی ما در گرو پدران زیست شناختی ماست اما هستی و چیستی فرهنگی و تاریخی و مشی ما در گرو فردوسی است.این استاد دانشگاه افزود: من بارها گفته و نوشته ام و بار دگر می گویم که به آینده ایران زمین خوشبینم. در روزگار طوفان زده دیر آشوب زندگی می کنیم و روزگار ما، روزگار از خود بیگانگی هاست. فرهنگ بیگانه، زیانبار و ویران گر تا نهانگاه خانه های ما راه جسته است و فرهنگهای بومی و منش ملی را پی در پی فرو می کاهد و گاه می روبد و از میان می برد.وی تصریح کرد: این زیان و این گزند گران برای مردمانی مانند ما ایرانیان صدها بار گران تر و آسیب رسان تر است زیرا ما مردمانی نیستیم که به تازگی گام در پهنه تاریخ نهاده باشیم. ریشه های ما تا دورجای روزگاران از یاد رفته دمیده است. ما سر می افرازیم که یکی از کهن ترین و گران سنگ ترین فرهنگهای جهان را پدید آورده ایم.کزازی با اشاره به شکوه و عظمت فرهنگ ایرانی، گفت: من آگاهانه می پذیرم از اینکه بگویم بزرگ ترین فرهنگ جهانی را داریم و به راستی باورم این است. اگر زبان شیوای پارسی در روزگار نو از میان برود گونه ای سونامی سخن رخ داده است وی یادآور شد: من روزگاری در گفت و شنود با جمعی، ترکیبی را به کار بردم که پسندیده فرهیختگان و فرهنگ وران افتاد. گفتم اگر زبان شیوای پارسی که بستر فرهنگ ایرانی است در روزگار نو از میان برود، گونه ای سونامی سخن رخ داده و این فاجعه فرهنگی و سونامی سخن تنها ما ایرانیان را به سوگ نخواهد نشاند. هر فرهنگ دوست، هر ستاینده دانش و آگاهی و فرزانگی و فروغ در هر گوشه گیتی به سوگ در خواهد آمد. اگر روزگاری فرهنگ ایرانی از میان برود، پشتوانه و شالوده فرهنگ جهانی از بین رفته است. شاید این سخن در پاره ای از شما سخنی گزاف بنماید که از سر شیفتگی به ایران به زبان من می آید، اما من بدان که می گویم دانش ورانه باور دارم.جهانیان وامدار ایرانیان هستند دکتر کزازی با تاکید بر اینکه "جهانیان وامدار ما ایرانیان هستند" افزود: آیا رواست که فرهنگهای بی ریشه، بی پیشینه و نوخاسته به یاری فن آوری نو با فرهنگی گرانسنگ، دیرینه و جهانی مانند فرهنگ ایرانی درآویزد و بستیزد؟ بی گمان روا نیست. من هنگامی که بزمهایی چنین باشکوه را می بینم که جوانان ایران زمین سامان می دهند به آینده ایران، نیک امیدوار می شوم. بزمهایی از این دست امیدآفرین است و آشکارا نشان می دهد که ایرانیان هر زمان دریابند فرهنگ، چیستی، هستی و منش شان آماج گزند و آسیب شده است به خود می آیند.این استاد دانشگاه یکی از رازهای ماندگاری ایران زمین را تازشهای فرهنگی دانست و گفت: ما با تازشهای گوناگون در درازای تاریخ خود روبرو بوده ایم. تازشهایی که شیرازه ایران را از هم گسیخته اند و اگر یکی از این تازشها بر مردم دیگری می رفت از تاریخ بر می افتادند. اما این تازشها به ایرانیان پویایی بخشیده و ما این شیرازه را استوارتر از پیش بسته ایم. اما در این روزگار داستان به گونه ای دیگر است.تازش فرهنگی امروز، نقض تر، نهان تر و نازک تر از تازشهای پیشین است وی تازش فرهنگی امروزه را تازشی بی پیشینه دانست و گفت: تازش امروز مانند تازشهای گذشته بیرونی نیست. زیانی که تازش فرهنگی به مردمانی مانند ما می تواند رسانید با هیچ تازش بیرونی دیگر که به یاری لشگرکشی انجام می گیرد سنجیدنی نیست. اما این تازش فرهنگی نقض تر، نهان تر و نازک تر است و به گونه ای است که گاه ما در نمی یابیم و آگاه نمی شویم که به ما تاخته اند. پس آنچه پیش روی ما است آزمونی است که هرگز همتایی درگذشته نداشته است. بی گمان اگر بتوانیم در برابر تازشها بایستیم و این تازشها مانند تازشهای پیشین مایه بیداری و خودآگاهی ایرانیان شود از بوته این آزمون نیز سربلند و بی گزند بیرون خواهیم آمد.این استاد ادبیات ادامه داد: نشانه های این بیداری مشخص است و یک نمونه همین بزم دانشجویان اصفهانی در پاسداشت حکیم ابولقاسم فردوسی است.آموزه بزرگ فردوسی، ایرانی ماندن است این استاد فردوسی شناس با طرح این موضوع که "چرا فردوسی را گرامی می داریم" گفت: فردوسی را گرامی می داریم چون باور کرده ایم که در این روزگار، فردوسی است که به کار ما می آید و ما بدو بیش از هر فرزند برومند و بلندبالا ایران نیاز داریم. فردوسی است که آن بیداردلی و خودآگاهی تاریخی را به ما می دهد.کزازی در ادامه اظهار داشت: چندین بار این سخن را گفته ام که در سالشمار ایران، بسیاری از روزها به نام یکی از بزرگان ایران زمین زیور گرفته است. بزرگانی چون حافظ، سعدی، مولوی، عطار و... اما در هیچ یک از این روزها تب و تاب و تکاپوی فرهنگی که در هفته ها و ماه های فردوسی در ایران زمین می بینید نمی توان دید. به راستی چرا چنین است؟ بخشنامه ای نکرده اند که روز فردوسی را باید گرامی تر داشت. نیرویی در کار نیست و کسی این بزم آرایان را به سامان دادن این بزمها سامان نمی دهد، بلکه با ناسامانی هایی نیز روبرو می شوند، آن سان که برگزارکنندگان این جلسه گفتند از خوان هشتم گذشته ایم تا این بزم را سامان دهیم و وجود این همه شور و شگفتی در رفتار ایرانیان به ویژه ایرانیان فرهنگی و فرهیخته در این روزها، پدید آمدن آن بیداری، هوشیاری و خودآگاهی است. آموزه بزرگ فردوسی، آموزه ای که امروز بیش از هر آموزه دیگر بدان نیاز داریم ایرانی ماندن است.شاهنامه، نامه منش و فرهنگ ایرانی است وی افزود: امروزه ما در دریایی از آگاهی غرقه ایم و آگاهی از در و دیوار بر ما می بارد. آگاهی می گویم زیرا آگاهی می تواند نیک باشد یا بد. فزاینده باشد یا کاهنده، ویرانگر باشد و یا سازنده و هر آگاهی پسندیده نیست. آن آگاهی که ما را از ماوا بستاند و ما را از خویشتنن بیگانه سازد زیانبار است. به بیان فردوسی دژآگاهی است و فراخ ترین و استوارترین پایگاه در برابر این دژآگاهی، شاهنامه است. چون شاهنامه نامه منش و فرهنگ ایرانی است. کزازی با بیان اینکه ایران همواره سرزمین اهورایی سخن بوده است گفت: ایران همواره بزرگترین سخن وران را پدید آورده و فرازگاه تاریخ ما سخن وری بوده است و آن ستیغی است که هرگاه بر آن می ایستیم از سراسر جهان برتریم. شما در سراسر جهان سخن ورانی از گونه خیام، مولانا، سعدی و حافظ نمی توانید یافت. اما شاهکارهای هیچ یک از این سخن وران را نمی توان نامه منش و فرهنگ ایرانی نامید. تنها نامی که این نام را می برازد شاهنامه است و آن بیداری و خودآگاهی را در دیگر شاهکارهای ادبی نمونه وار، گسسته و پاره پاره می یابیم و تنها در شاهنامه است که چیستی و هستی تاریخی ما به یکبارگی جای گزیده است و شاهنامه نامه سرشت ایرانی است و به درستی از همین روی، نامه سرنوشت ایرانی نیز هست.ما ایرانیان امروزه در برابر دوراهه ای ایستاده ایم و راه سومی وجود ندارد این پژوهشگر، منتقد و استاد ادبیات اظهار داشت: ما ایرانیان امروزه در برابر دوراهه ای ایستاده ایم و راه سومینی فرارویمان نیست. این دو راه این است، ایرانی بمانم یا ایرانی نمانم. راهی بسیار آسان ناگفته نماند دومین راه است. ایرانی نمانم و تن به تندباد دهم و مانند خسی بازیچه دست باد و تندباد شوم و به وابسته ای به فرهنگ بیگانه تبدیل شوم و پیشینه و فرهنگ گران سنگ و تاریخ درخشان و نازش خیز ایران را از یاد ببرم یا راه نخست را برگزینم. راهی که نیاکان نیکو نهاد ما برگزیده اند و راهی که فردوسی بزرگ پیش روی ما گذاشته است. من همچنان بی گمانم که ایرانیان راه نخست را برگزیده اند و برخواهند گزید و این نازش بلند که ایرانی بودن است را از دست نخواهند داد. اگر به راستی بدانیم ایرانی چیست، این سرمایه سترگ را با هیچ ارزشمندی دیگر برابر قرار نخواهیم داد و آمیزه بزرگ فردوسی این است "ایرانی بمان".پیل امروز ما باید به وسیله شاهنامه انگیخته شود کزازی با اشاره به معنای ایرانی ماندن گفت: برای ایرانی ماندن باید با شاهنامه آشنا شویم و بدان خو بگیریم. شاهنامه جهانی است که حتی بدون اینکه بخواهیم و بدانیم با او خو می گیریم، شاهنامه با ماست چون از ماست. داستان همان است پیل باید انگیخنه شود تا یاد هندوستان نماید. پیل امروز ما باید به وسیله شاهنامه انگیخته شود. شاهنامه نامه سرشت و سرنوشت ماست و تنها از آن سخن سنجان و ادب دانان و کسانی که در این زمینه ها می آموزند و می پژوهند نیست. هر جا سخن از ایرانی ماندن است به ناچار سخن از شاهنامه می آید و فردوسی. زمانی اگر آن پیل بجنبد زنجیر خواهد گسیخت و آن هندوستان را هرجا هست خواهد دید.فردوسی، شاهنامه را برای خاک ایران سرود در ادامه نشست دکتر مصطفی بادکوبه ای شاعر و پژوهشگر ادبی به ایراد سخن پرداخت. وی با اشاره به شعری از فردوسی گفت: من با اجازه فردوسی بزرگ، یک لغت از این شعر را تغییر می دهم. رستم نماد فرهنگ ما، نیازهای جامعه و نماد قدرت ما و وجود یک فرهنگ است و در شعر فردوسی به فردی که برای دستگیری رستم آمده است می گوید "که گفتد برو دست رستم ببند / نبندد مرا دست چرخ بلند" و من با اجازه فردوسی و با توجه به لغت رستم که نماد فرهنگ ماست یک لغت از این شعر را تغییر می دهم و می گویم "که گفتد برو دست ایران ببند / نبندد مرا دست چرخ بلند".بادکوبه ای با بیان اینکه از لحاظ علمی ثابت شده است که "آنچه می اندیشی همانی" گفت: ما اگر خود را با فرهنگی دگرگون شده و وارداتی از هرسو گاه از جهل خودی و گاه با برنامه ریزی بیگانه دریابیم به ما خواهند گفت که تو تازه به دنیا آمده ای و در تاریخ هنوز نوزاد هستی. ما بسیار بسیار خردمندانه در درازای تاریخ زیسته ایم و همان گونه زندگی خواهیم کرد.وی با اشاره به مصاحبه خود با یکی از روزنامه نگاران مصری در سالهای گذشته ادامه داد: وقتی از این روزنامه نگار و استاد ادبیات مصری در مورد اینکه چرا شما مصریان که زبانتان عربی نبود، با حمله اعراب زبانتان به عربی تغییر پیدا کرد پرسیدم در پاسخ گفت که چون ما قهرمانی همچون فردوسی نداشتیم. اینجا سخن از خود زبان نیست، سخن از پشت پرده زبان است و آن سوی واژه را باید کاوید. این پژوهشگر حوزه ادبیات با اشاره به شعر معروف فردوسی یعنی "چو ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و بر زنده یک تن مباد" افزود: این سخنی برآمده از فرهنگ ماست. ولی امروز متاسفانه افرادی فکر می کنند در این شعر مردن هدف بوده است که این طور نیست و هدف در این شعر ماندن و پیروز شدن است.وی با اشاره به تصوری غلط درباره فردوسی مبنی بر هدف فردوسی از نوشتن شاهنامه گفت: اگر به متن شاهنامه مراجعه کنیم در می یابیم که این سخن به سال 400 هجری تمام شده است. سی سال قبل از آن یعنی هنگام آغاز سخن، محمود غزنوی کسی نبود که فردوسی به خاطر پول و یا جلب توجه به نوشتن شاهنامه بپردازد و هرگز چنین تصوری نرود.بادکوبه ای افزود: شاعری که انگیزه اش جلب توجه یک قدرت باشد با مرگ آن قدرت از بین می رود و فردوسی بزرگتر از آن است که برای یک قدرت شعر بگوید. فردوسی برای خاک ایران و اهورای ایرانیان شعر گفته و چون کلام فردوسی از جان برآمده بر جان می نشیند. حاشیه های مراسم - سالن آمفی تئاتر دانشگاه صنعتی اصفهان مملو از علاقمندان به شاعر پرآوازه ایران بود که در آستانه روزفردوسی در پاسداشت این شاعر گردهم آمده بودند.- استفاده از واژههای سره پارسی در کلام استاد میرجلال الدین کزازی در سراسر سخنرانی، شکوه خاصی به مراسم داده بود. - میرجلال الدین کزازی در بخشی از سخنان با اشاره به برگزاری این جلسه در دانشگاهی صنعتی که رشته های مهندسی در آن تدریس می شود گفت: جای شگرف نیست که دانشجویان این دانشگاه بی آنکه دانشجویان ادب پارسی باشند یا در رشته های علوم انسانی دانش بیاموزند دشواری هایی را به جان می خرند و از خوانهای تنگ و جان فرسا و ستوه آور می گذرند تا بزمی را به پاس فردوسی سامان دهند و از این بابت که در چنین دانشگاهی صحبت می کنم، خرسندم.- گردآفرید، اولین بانوی شاهنامه خوان ایران زمین نیز در این مراسم به شاهنامه خوانی پرداخت که سبک جالب وی در شاهنامه خوانی با تشویق حاضرین در نشست همراه بود.- تشکل دانشجویی ققنوس دانشگاه صنعتی مالک اشتر، انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی را در برگزاری این مراسم همراهی کرد.-حضور فعالان، پژوهشگران ادبی و مرشدان اصفهانی در مراسم چشمگیر بود.- دکتر بادکوبه ای یکی از سروده های خود با نام "وطن یعنی..." را برای حاضرین در جلسه خواند که با استقبال حاضرین همراه شد.- حاضران در برنامه در پایان سرود "ای ایران..." سر دادند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]