محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828040956
آذربايجان در تكاپوي جايگاهي بينالمللي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقطه آغاز چنين رويكردي در سياست خارجي آذربايجان به زمان حيدر علياف برميگردد. وي پس از به قدرت رسيدن در سال 1993 ميلادي، زماني كه موفق به برقراري آتشبس در جبهههاي جنگ با ارمنستان در سال 1994 ميلادي شد و گزينه مذاكره را - در برابر جنگ - براي حل بحران قرهباغ برگزيد، افزايش تحرك ديپلماتيك كشورش در سطوح منطقهاي و بينالمللي را به عنوان راهبرد اصلي باكو در روابط خارجي جمهوري آذربايجان ترسيم كرد. امضاي توافقنامه احداث خط لوله باكو - تفليس - جيهان در سال 1994 ميلادي با مشاركت و سرمايهگذاري امريكا و اروپا كه در برخي محافل و رسانهها به عنوان قرارداد قرن لقب گرفت، اولين گام عملي ورود باكو در مسير ترسيم شده بود. ورود و عضويت در ساختارهاي مهم منطقهاي و بينالمللي و نقشآفريني موثر در آنها گام ديگري بود كه حيدر علياف براي برداشتن آن تلاشهاي زيادي به خرج داد. با به قدرت رسيدن الهام علياف در سال 2003 و تكيه وي بر كرسي رياست جمهوري آذربايجان به عنوان جانشين پدر، سياست ترسيم شده توسط حيدرعلياف، بدون ذرهاي تغيير يا انحراف پيگيري شد و در حال حاضر نيز با جديت و انگيزه مضاعف دنبال ميشود.دلايل و انگيزههااينكه هر كشور براي تاثيرگذاري و نقشآفريني بيشتر در مسائل و معادلات منطقهاي و بينالمللي تلاش كند، امري طبيعي است و به خودي خود چندان به اقامه دليل و بيان دلايل توجيهي نياز ندارد. چرا كه هر دولت و ملتي براي سرپا ماندن، پويايي و رشد و توسعه بيشتر، محتاج طي چنين فرآيندي است. اما جمهوري آذربايجان به عنوان كشور تازه استقلال يافتهاي كه همزمان با آغاز حيات مستقل خويش گرفتار مسائل و مشكلات عديدهاي شد، شايد بيش از ساير همقطارانش در مسير پرپيچ و خم جدايي از شوروي و در پيش گرفتن استقلال، نياز به اثبات خود در پيش روي بازيگران و صحنهگردانان معادلات منطقه و جهان داشت. دلايل متعددي ميتواند توجيهگر تلاش مضاعف باكو در راستاي نقشآفريني هر چه بيشتر در تحولات سياسي و بينالمللي منطقه و جهان باشد كه اهم آنها ناظر بر برونرفت از مشكلات داخلي آن جمهوري نوپا و غلبه بر آنها ارزيابي ميشود.جدايي از اتحاد جماهير شورويجدايي از اتحاد جماهير شوروي بهرغم فروپاشي آن ابرقدرت، نوعي خطركردن تلقي ميشود و مستلزم پشتوانهها و نقاط اتكايي بود كه رهبران باكو به نوبه خود در پي يافتن آنها براي تضمين موفقيت راهي كه در پيش گرفتند، بودند. در داخل كشور، تقويت مليگرايي آذري و اجتماع مردم حول اين محور، سياستي بود كه رهبران حاكم بر باكو اتخاذ كرده و بر آن پاي فشردند، ولي اين به تنهايي كافي نبود و آنان بايد در فراسوي مرزهاي خود در پي جلب حمايت و پشتيباني كشورها و قدرتهايي برميآمدند تا تجربه سالهاي 1820 - 1918 ميلادي كه آذربايجان براي مدت كوتاهي مستقل و سپس توسط ارتش سرخ به شوروي ملحق شد تكرار نشود. مردم و به تبع آن رهبران باكو دلخوشي از مسكو و حاكمان كرملين نداشتند و براي اينكه براي هميشه از سلطه آنها رهايي يابند، متمايل به غرب و كشورهاي غربي شدند تا زير سايه آنها از تداوم كدخدايي و حكمراني روسها بر سرنوشتشان در امان باشند.بر اين اساس ديپلماسي خارجي خود را در جهت نيل به اين هدف فعال كرده و هر چه توان داشتند بكار گرفتند تا به اروپا و امريكا و برخي اقمار و نمايندگان آنها نظير تركيه در حد امكان بيشتر نزديك شوند. در واقع رهبران باكو به همان تز و ايده استعماري عمل كردند كه القا ميكردند كشورها و ملتهاي كوچك و آسيبپذير ناچارند براي حفظ خود، يا خويش را در دامن غرب بيندازند يا در اردوگاه ابرقدرت شرق قرار گيرند.بنابراين يكي از انگيرههاي اصلي تحرك ديپلماتيك باكو در عرصههاي بينالمللي و فعالشدن آن در جهت ورود به معادلات منطقهاي و جهاني، تلاش در جهت پاككردن همان ذهنيت تاريخي از حافظه ملت و فرار به جلو براي مصون ماندن از گرفتاري مجدد در همان تجربه تلخي بود كه بدان اشاره شد.بحران قرهباغدليل و انگيزه اصلي ديگر باكو از فعالشدن در عرصه ديپلماسي خارجي چه در بعد منطقهاي و چه در سطح بينالمللي، فائق آمدن بر بزرگترين مشكلي بوده و هست كه آن كشور بلافاصله پس از استقلال با آن دست به گريبان شد. از دست دادن 20 درصد از خاك كشور در نتيجه جنگ با ارمنستان بر سر قرهباغ كوهستاني، بزرگترين بحران و خانمانسوزترين مشكلي بود كه باكو در همان اوان استقلال خود با آن روبهرو شد و هنوز طعم استقلال را نچشيده، بخشي از خاك خود را از دست رفته ديد. با توجه به اينكه رهبران جمهوري آذربايجان پس از توافق بر سر آتشبس با طرف ارمني در سال 1994 ميلادي، رويكرد مذاكره را براي حل بحران قرهباغ و آزادسازي اراضي اشغالي خود برگزيدند، طبيعتا به افزايش تلاشهاي بينالمللي خود و ارتباط نزديك با كشورها و قدرتهاي ذينفوذ منطقه و جهان و همچنين مجامع و ساختارهاي بينالمللي توجه ويژه نشان دادند.به نظر ميرسد سهم اين عامل در تحرك ديپلماتيك و بينالمللي باكو از ساير عوامل و انگيزهها بيشتر و قويتر است و حتي دادن برخي امتيازات اقتصادي به اروپا و امريكا نظير احداث خط لوله باكو- تفليس- جيهان با وجود مخالفت مسكو و غيراقتصادي بودن هزينههاي ساخت آن، در اين راستا قابل توجه و ارزيابي است، حضور موثر در سازمان كنفرانس اسلامي و زيرمجموعههاي آن و نيز تقويت ارتباطات رسمي با كشورهاي اسلامي هم ناظر بر تلاش باكو در جهت حل مناقشه قرهباغ از راههاي ديپلماتيك است و رهبران آذربايجان در تلاشند از ظرفيتها و توانمنديهاي كشورهاي اسلامي براي حل اين مشكل نهايت استفاده را ببرند.نظام لائيكساختار و نوع نظام سياسي حاكم بر جمهوري آذربايجان در پي ارائه تصويري لائيك و سكولار از خود است و به موازات آن تلاش ميكند چهرهاي متساهل و داراي تولرانس بيشتر در مسائل و موضوعات ديني فرهنگي، از خود به نمايش بگذارد. با اين انگيزه، دولت باكو در تلاش است از يك سو با همه كشورها و ملتهايي كه در اين چارچوب حركت ميكنند پيوستگي و مفاهمه برقرار كند و از سوي ديگر مانع از هويتيابي تاريخي -ديني واقعي مردم خود كه مبتني بر دو عنصر «تشيع» و «فرهنگ و مدنيت شرقي- ايراني» است، بشود!سرمايهگذاريهاي اقتصاديتاكيد بر اين عامل از سوي دولتمردان جمهوري آذربايجان در روابط خارجي و ارتباطات بينالمللي، شايد بيش از آنچه حضور فعالتر باكو در دنياي خارج را هدف گرفته باشد، در پي جذب و دعوت ساير كشورها براي حضور رسمي و ديپلماتيك در باكو و تشويق آنان به سرمايهگذاري در بخشهاي اقتصادي و تجاري اين كشور است. ظرفيتها و پشتوانههاي هر كشور در مسير تاثيرگذاري و نقشآفريني بيشتر، نياز به ظرفيتها و پشتوانههاي تاريخي، علمي - فرهنگي و سياسي اقتصادي قوي و بالفعل دارد تا بتواند به هدف و مقصدي كه در پيش گرفته نايل شود. ترديدي نيست كه باكو به عنوان يك كشور تازه پا به عرصه گذاشته و كوچك، فاقد بيشتر اين ظرفيتها و پشتوانههاي مهم است ولي با توجه به اين كه حداقل از دو مزيت ذخاير نفت و گاز و موقعيت استراتژيك جغرافيايي برخوردار است، قصد دارد با حداكثر استفاده از اين دو اهرم و ابزار موثر، بر تحرك و فعاليت منطقهاي و بينالمللي خود بيفزايد.جمهوري آذربايجان از ذخاير نفت و گاز قابل توجهي برخوردار است و در عصري كه هنوز هم چرخهاي اقتصادي كشورها و ملتهاي دنيا روي انرژيهاي فسيلي ممالك دارنده اين عنصر و ذخيره حيات بخش ميچرخد، طبيعتا اين كشور ميتواند با اتكا به اين ثروت باارزش و ذيقيمت بر تاثيرگذاري منطقهاي و بينالمللي خود بيفزايد.حوزه نفت و گاز خزر كه جمهوري آذربايجان يكي از 5 كشور دارنده و مالك آن به شمار ميرود، از حوزههاي مهم نفت و گاز جهان به شمار ميرود و بعد از خليج فارس و روسيه بيشترين ذخاير انرژي فسيلي را در خود جاي داده است.ميزان ذخاير نفت اين حوزهها براساس گزارشهاي مطالعاتي و آمار بريتيش پتروليوم انگليس و اداره اطلاعات انرژي درياي خزر امريكا، 7 ميليارد بشكه برآورد شده است.مهمترين حوزه گاز طبيعي جمهوري آذربايجان هم حوزه شاه دنيز است كه گفته ميشود اكتشاف در اين حوزه بزرگترين اكتشاف گاز جهان طي چند سال اخير بوده است. ميزان ذخاير گاز طبيعي اين كشور نيز از 700 ميليارد تا 2 تريليون مترمكعب برآورد شده است.وجود اين مقدار از ذخاير انرژي در حوزههاي نفت و گاز جمهوري آذربايجان باعث شده تا كشورهاي نيازمند و داراي مصرف بالاي نفت و گاز، توجه ويژهاي به اين كشور كرده و براي بهرهمندي از اين ذخاير، اهميت زيادي به روابط خود با باكو قائل شوند. در اين ميان، اروپا و امريكا بيش از سايرين در امر اكتشاف، انتقال و بهرهبرداري از نفت و گاز خزر وارد شده و سرمايهگذاري كردهاند كه مصداق بارز آن احداث خط لوله نفت باكو تفليس - جيهان به طول 1768 كيلومتر و آغاز بهرهبرداري از آن است.به موازات اين پروژه مهم و حياتي، پروژه احداث خط لوله انتقال گاز جمهوري آذربايجان نيز از طريق باكو- تفليس - ارزروم در دست اجراست كه به نوبه خود از اهميت زيادي برخوردار است و در صورت بهرهبرداري از آن، بر موقعيت منطقهاي و بينالمللي باكو خواهد افزود.بديهي است كه رهبران باكو به ارزش و اهميت ذخاير نفت و گاز خود در دنياي كنوني و نياز اروپا و امريكا و ساير كشورهاي صنعتي به آن واقفند و از اين اهرم در جهت تقويت نفوذ و تاثيرگذاري منطقهاي و بينالمللي خود استفاده ميكنند.ژئواستراتژيك و ژئوپليتيكدر يك ديدگاه كلي، موقعيت استراتژيك جغرافيايي، بهرغم پيدايش فاكتورها و عاملهاي جديد اهميت براي كشورها در قرن بيستم نظير انرژيهاي فسيلي و... همچنان يكي از عوامل نقشآفرين است و گذشت صدها و هزاران سال از تاريخچه فعاليتهاي برونمرزي و بينالمللي دولتها و ملتها، نتوانسته نقش تعيينكننده اين عامل را از بين ببرد. لذا طبيعي است كه موقعيت ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك قفقاز و جمهوري آذربايجان به عنوان يكي از كشورهاي اين منطقه، بر اهميت آن افزوده و ميتوان گفت كه بعد از ذخاير نفت و گاز، دومين عاملي است كه به عنوان پشتوانه نقشآفريني براي جمهوري آذربايجان عمل ميكند. اراضي اين جمهوري به عنوان بخشي از قفقاز، در طول تاريخ از موقعيت جغرافيايي برتر و كليدي برخوردار بوده و به سبب اين موقعيت همواره در معرض توجه دولتها و قدرتهاي بزرگ قرار داشته است.ترديدي نيست كه توجه برخي سازمانهاي بينالمللي نظير ناتو به قفقاز بيش از آنچه به خاطر وجود انرژي در منطقه باشد به سبب موقعيت خاص و برتر جغرافيايي آن است. براي قدرتهاي اروپايي و امريكايي، همسايگي و پيوستگي جغرافيايي جمهوري آذربايجان با ايران، روسيه و آسياي مركزي كه هرسه داراي اهميت استراتژيك و غيرقابل چشمپوشي هستند، مهم است و بهتنهايي كفايت ميكند تا در معادلات قدرتهاي جهاني جايگاه ويژهاي براي آن در نظر گرفته شود. در هر صورت سهم مهمي از پتانسيل و ظرفيت نقشآفريني جمهوري آذربايجان در سطوح منطقهاي و جهاني به همين عامل برميگردد و اين كشور علاوه بر اتكا به ذخاير نفت و گاز خود، از اين فاكتور نيز استفاده ميكند.رويكردها و اولويتهاي سياست خارجيرويكردها و اولويتهاي جمهوري آذربايجان در ميدان عملكرد سياست خارجي، با توجه به موارد گفته شده و با استفاده از ظرفيتها و پتانسيلهاي اقتصادي، سياسي و جغرافيايي اين كشور در 6 محور زير دستهبندي ميشود.الف) همگرايي با غرببيراه نيست اگر گفته شود كه اولويت اول باكو در سياست خارجي كشورش نزديكي به غرب و همكاري و همگرايي با آن بلوك در تعاملات و تبادلات منطقهاي و بينالمللي است. با توجه به اين كه جمهوري آذربايجان در تقسيمبندي قارهاي جهان، در نقشه جغرافياي سياسي اروپا قرار گرفته، در درجه اول سعي ميكند وارد ساختارهاي اروپايي شده و خود را در آن چارچوب عرضه كند. پارلمان و سازمان امنيت و همكاري اروپا، 2 ساختار و تشكلي است كه تاكنون آذربايجان به عضويت آنها درآمده و تلاش ميكند به عنوان يك عضو فعال در اين دو ساختار عمل كند. البته اين عضويت تنها نتيجه تلاش خود باكو نيست؛ بلكه از راهبردهاي اصلي اروپا در توسعه و گسترش اين قاره است، با اين حال باكو در تلاش است در اين عرصهها خودي نشان داده و پرتحرك ظاهر شود.تلاش جمهوري آذربايجان در ايجاد روابط گرم و صميمي با امريكا نيز در راستاي همين سياست تمايل به غرب قابل ارزيابي است و رهبران اين كشور در تلاشند تا هم در حوزههاي سياسي امنيتي و هم در عرصههاي اقتصادي فرهنگي مناسبات بسيار خوب و نزديكي با واشنگتن داشته باشند.ب) حفظ رابطه متعارف با روسيهدر يكي دو سال اول استقلال بويژه در دوره رياست جمهوري كوتاهمدت ايلچي بيگ، رهبران باكو مناسبات خود را با مسكو به پايينترين حد خود تنزل داده و حتي موضعگيريهاي تند و تخريبي شديدي عليه روسيه اتخاذ كردند؛ ولي با روي كار آمدن حيدر علياف در سال 1993 ميلادي، رويكرد نامتناسب با عرف ديپلماتيك قبلي تغيير يافت و حيدر علياف بهرغم انتقاداتي كه نسبت به عملكرد مسكو در قبال كشورش خصوصا در مناقشه قرهباغ داشت، تلاش كرد همواره يك رابطه ديپلماتيك معمولي و متعادل با رهبران روسيه داشته باشد؛ چراكه ميدانست با وجود فروپاشي شوروي، نقش روسها در تحولات و معادلات قفقاز قابل انكار نيست و در هر صورت به نوعي بايد با كرملين كنار آمد. اين سياست در حال حاضر نيز مدنظر است و رهبران كنوني حاكم بر جمهوري آذربايجان خطمشي ترسيم شده توسط حيدر علياف را در اين خصوص پيگيري و اجرا ميكنند.پ) نگاه استراتژيك به آنكاراروابط باكو - آنكارا در نوع خود ويژه و منحصر به فرد است و اين دو كشور اراده لازم براي ترسيم و پياده كردن يك رابطه كاملا صميمي و در حد استراتژيك را از خود نشان دادهاند. باكو در منطقه با هيچ كشوري به اندازه آنكارا روابط حسنه و دوستانه ندارد؛ به طوري كه سطح مطلوب مناسبات فعلي اين دو كشور، نمونه دو دولت متحد را از آنها ساخته است. تعبير <يك ملت دو دولت> كه در افكار عمومي و در سطح رسانههاي دو كشور آذربايجان و تركيه نخنما و مصداق حديث مكرر شده، از آن حيدرعلياف است كه در سخنرانيها و مصاحبههايش در تبيين و ترسيم روابط باكو - آنكارا به كار ميبرد و هماينك نيز استفاده از اين تعبير، به فرزندش الهام علياف به ارث رسيده است.ت) همكاري و داشتن رابطه بدون تنش با همسايگاننگاه باكو به ساير همسايگان خود (غير از ارمنستان كه با آن در حال مناقشه است) داشتن رابطه معمولي و متعارف ديپلماتيك و مبتني بر همكاري متقابل در ابعاد سياسي، امنيتي، اقتصادي و فرهنگي است و اين كشور سعي ميكند از ايجاد مشكل و بحران در روابط خود با اين كشورها بپرهيزد. البته در اين ميان روابط تهران و باكو قدري پيچيده و داراي زواياي پيدا و پنهان مختلفي است كه پرداختن به آن سرفصل مستقلي را ميطلبد. ولي اجمالا ميتوان گفت كه اراده رهبران و دولتمردان هر دو طرف معطوف به داشتن رابطهاي خوب و دوستانه است و به رغم برخي فراز و نشيبها در 15 سال گذشته، تهران و باكو در تلاشند همكاريهاي قابل قبولي در زمينههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي باهم داشته باشند. آنچه مسلم است اين كه هم ايران براي جمهوري آذربايجان اهميت و اولويت دارد و هم باكو در نگاه تهران داراي اولويت محسوب شده و مهم تلقي ميشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 281]
-
گوناگون
پربازدیدترینها