تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835232506
سرطان معده رفسنجاني در چين!
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پنجشنبه 6 تير 1364ساعت هشت بامداد، هواپيما در فرودگاه پكن به زمين نشست. استقبال مختصري شد و استقبال رسمي، عصر در ميدان عظيم [تين آن من] صلح آسماني انجام ميشود. ما را به كاخ مهمانسراي دولتي بردند كه براي رؤساي كشورها اختصاص دارد و باغ بزرگي است كه از زمان امپراتوري چين مانده است، با پانزده ساختمان جداگانه. ما را در دو ساختمان سكونت دادند. تا عصر استراحت كرديم. ساعت سه بعدازظهر مراسم رسمي استقبال در ميدان صلح آسماني انجام شد. بر اساس نوع مراسم توپ شليك شد و رژه خوبي انجام دادند. سپس مذاكرات رسمي با نخستوزير و گروهي از سران چين آغاز گرديد.در كاخ كنگره خلق كه سالنهاي عظيم متعدد دارد، حدود دو ساعت درباره زمينههاي همكاري دو كشور و نقاط اشتراك دوجانبه و بينالمللي مذاكره كرديم و خيلي خوب برگزار شد. نخستوزير چين در كاخ كنگره، به هيأت ما شام داد.سر ميز شام، مذاكرات مفيدي درباره چين داشتيم. در نطقهاي رسمي ميز شام، من به دستاوردهاي انقلاب پرداختم كه براي چينيها جالب افتاد و نخستوزير زائوزيانگ هم حرفهاي خوبي زد. شام خيلي مفصل و متنوع بود. گوشتها با ذبح اسلامي تهيه شده بود. خودشان ميگويند چهارده ميليون مسلمان در چين زندگي ميكنند و 10 درصد اعضاي كنگره مسلمانند و معاون كنگره هم مردي مسلمان به نام «سيفالدين» است.بعد از صرف شام به اقامتگاه آمديم. مدتي هم با همراهان در سالن درباره حرفها و برنامهها مشورت كرديم. مقداري به تماشاي تلويزيون پرداختم. فرهنگ غرب دارد چين را تسخير ميكند و گام جديد به رهبري تينگ شيائوپينگ، آزادي زيادي از لحاظ فرهنگي و اقتصادي به مردم داده است. آنها به طرف سرمايهداري ميروند. درهاي چين براي رفت و آمد باز شده و سرمايهگذاريهاي داخلي و خارجي در اين كشور معمول شده است. نشانههايي از تهاجم فرهنگ غرب در چين ديده ميشود.جمعه 7 تير 1364هنگام اذان براي نماز صبح بيدار شدم و تا ساعت هشت خوابيدم. مقداري وقت صرف نوشتن خاطرات كردم. براي ملاقات با رئيسجمهور «لي شيانيان» آماده شدم. يك ربع ساعت دير شد. خبرگزاري «يونايتدپرس» از اين تأخير سوءاستفاده كرد و اين خبر را روي تلكس برد كه من به خاطر مرض سرطان معده در بيمارستاني در چين بستري شدهام. اين خبر مثل بمب در دنيا منفجر شد. نميدانم اين خبرگزاري چه فكري براي اعتبار و آبروي خود كرده است، لابد حسابشده است.ملاقات با رئيسجمهور بيشتر به تعارف و حرفهاي معمولي گذشت. در چين، رئيسجمهور مقام تشريفاتي است. آقايان ولايتي و آقازاده هم با همتاهاي خود ملاقات كردند و راضي بودند. سپس به ملاقات آقاي «پنگ زين»، رئيس كنگره رفتيم و مذاكرات گرمي درباره استراتژي ابرقدرتها در ايجاد جنگهاي منطقهاي و كانونهاي نزاع براي بهرهبرداري و سوءاستفادههاي فراوان و تضعيف جهان سوم داشتيم. از شوروي خيلي ناراحتند و نسبت به آن حساسيت دارند. آنها سه مسئله افغانستان، كامبوج و نيروهاي شوروي در مرز چين را مانع بهبودي روابط ميدانند.آقاي پنگزين به افتخار ما مهماني ناهار داد. سر ميز ناهار، اطلاعات زيادي نسبت به چين كسب كردم. معمولا در بين راه هم وزير بهداري چين با يك مترجم در اتومبيل من است و به سؤالاتم خوب پاسخ ميدهد. خيلي چيزها را پرسيدهام. ميگويند درآمد مردم در ماه بين چهل يوآن تا هزار يوآن متغير است. يك كارگر ساده چهل يوآن ميگيرد ولي يك هنرمند يا نويسنده يا مدير كارخانه ممكن است تا هزار يوآن بگيرد. رهبران و رؤساي طراز اول، ماهيانه چهارصد يوآن درآمد به علاوه مسكن و يا ماشين و ... و وزرا، سيصد يوآن درآمد دارند. يوآن ـ واحد پول چين ـ مساوي است با 35 درصد يك دلار. آنها مدعياند در چين درآمد روستاييان از شهرنشينها بيشتر است.شنبه 8 تير 1364بعد از صبحانه كه معمولا ساعت هشت صبح صرف ميشود، براي ديدن «شهر ممنوعه»، مجموعه كاخهاي امپراتوري سابق چين ـ كه اسكلت آنها از چوب است ـ رفتيم و گفتند مجموعا مساحت آن هفتاد هكتار و تعداد اتاقها نه هزار است و توضيحاتي هم دادند. در آخر از دو نفر از خانمهاي كاركن كاخها، توضيحاتي درباره زندگي و وظايف و تكاليفشان گرفتيم.سپس به ديدار آقاي «تنگ شيائوپينگ»، رهبر چين، رفتيم و يك ساعت مذاكره كرديم. درباره فروش اسلحه در زمان جنگ قول صريح نداد، ولي خيلي تمايل به توسعه روابط اقتصادي دارند و به ارز نيازمندند.سپس يك مصاحبه مطبوعاتي در همان كاخ كنگره خلق برگزار شد كه حدود يك ساعت و نيم طول كشيد و راجع به جنگ و تروريسم و نتايج سفر به چين و روابط با آمريكا و ... به سؤالات خبرنگاران جواب داديم. ناهار و نماز در اقامتگاه انجام شد و پس از آن به ديدار ديوار معروف چين رفتيم. مسير راه كه با ماشين طي شد، سرسبز و كوهستاني است و رفت و برگشت دو ساعت و نيم وقت برد.كمي استراحت كرديم و به كاخ كنگره براي ملاقات با سفراي مقيم پكن رفتيم. بعد از معارفه براي آنها درباره سياست خارجي ايران توضيحاتي دادند و بر سياست مستقل و آزاد از اعمال نفوذ قدرتهاي بزرگ تكيه كردم. از آنجا به سفارتمان رفتيم. شام را در سفارت خورديم و ساعتي با كاركنان سفارت و دانشجويان ايراني و ... مذاكره كرديم و به مشكلات آنها رسيدگي كرديم و شب به اقامتگاه برگشتيم.يكشنبه 9 تير 1364آقاي [زائوزيانگ] نخستوزير چين ساعت هشت و نيم صبح براي ملاقات آخر و خداحافظي به اقامتگاه آمد. تفاهمنامه همكاري توسط [غلامرضا] آقازاده، معاون نخستوزير و همتاي ايشان امضا شد. مذاكرات رسمي انجام گرديد و سپس با درخواست من، جلسه خصوصي شد. درباره گرفتن موشكها صحبت كرديم. او موافقت كرد و فوريت تحويل را پذيرفت. با آقاي نخستوزير خداحافظي كرديم و به فرودگاه آمديم. سپس با يك هواپيماي چيني به شهر «شيآن» [واقع در 800 كيلومتري جنوب غربي پكن] رفتيم. همراهان از موفقيت كامل سفر خوشحال هستند و چينيها نيز.مقامات شهر در فرودگاه به استقبال آمدند. به هتل استانداري رفتيم. كمي استراحت كرديم و پس از ناهار و نماز براي ديدن مجسمههاي شش هزار گارد امپراتوران سابقشان به چهل كيلومتري شهر رفتيم. منطقه سرسبز و بسيار مستعد براي كشاورزي است. ميگويند از زمين سالي دو بار محصول ميگيرند. در سال هزار ميليمتر باران دارند. اين زمينها از حالت كمون در آمده و بين كشاورزان تقسيم شده و لذا بازده آن بالا رفته است. قبلا فيلم مجسمههايشان را در سريال جاده ابريشم ديده بودم.عصر از موزه [كوين تراكوتا] و مسجد [جامع] مسلمانان ديدن كرديم. مسجد جالبي است كه پس از انقلاب [چين] مخروبه شده و آن را دارند بازسازي ميكنند. با مسلمانان و امام جماعت مدتي مذاكره كرديم. مسجد خيلي وسيع و مربوط به قرن هفتم است. گفتند حدود ده مسجد در اين شهر است و اين دليل حضور وسيع اسلام در گذشته است. فعلا حدود پنجاه هزار مسلمان در شيآن زندگي ميكنند.در خيابانها مردم زيادي در دو طرف خيابان براي تماشا آمده بودند. روز تعطيل است و مردم بيكار هستند. ظاهر مردم تميز و يكنواخت است. باران ميبارد و خيلي از مردم چتر داشتند. استاندار به افتخار ما شام داد. سر ميز شام صحبت كرديم. اعلام كردند كه گوشتها با ذبح اسلامي است. تلگرافي از نخستوزير چين در تشكر از سفر ما و نتايج سفر دريافت كرديم. شب در هتل مانديم. عدهاي از همراهان براي خريد به فروشگاههاي شهر رفتند.دوشنبه 10 تير 1364بعد از نماز و كمي ورزش، صبحانه در اتاق صرف شد و سپس به فرودگاه رفتيم. با دو هواپيماي چيني به شانگهاي رفتيم؛ يك ساعت و 45 دقيقه در راه بوديم. در فرودگاه شانگهاي، شهردار به استقبال آمد و حدود يك ساعت معطل شديم تا هواپيماهاي خودمان از پكن رسيدند و آماده پرواز شدند.با يك ساعت تأخير به طرف ژاپن حركت كرديم. ساعت دو بعدازظهر به وقت ژاپن، در فرودگاه «هاندا» پياده شديم. آقاي [شينتارو] آبه، وزير خارجه به استقبال آمده بود. به كاخ «آكاساكا» رفتيم. حدود بيست نفر از همراهان را اينجا پذيرفتند و بقيه در هتل پذيرايي ميشوند. در ميدان كاخ، مراسم رسمي سان و رژه به عمل آمد و در بين راه، خيابانهاي مسير را بسته و پليس را در دو طرف جاده مستقر كرده بودند.يك ساعت با نخستوزير ژاپن و همراهانش با جمعي از همراهان من مذاكره كرديم و درباره روابط اقتصادي و سياسي و جنگ و تروريسم و افغانستان و اسرائيل و آمريكا هم حرف زديم. قرار شد وزراي مربوطه مذاكرات ما را تعقيب كنند.سپس به ملاقات رؤساي دو مجلس ملي و سنا رفتيم. در مراسم جداگانه حرفهاي خشك و تشريفاتي مطرح شد و دوباره به كاخ برگشتيم و با نمايندگان انجمن دوستي ژاپن و ايران ملاقات كرديم. آنها از چند حزب ژاپن مانند ليبرال دمكرات و سوسياليست بودند و گفتند، 96 نماينده عضو انجمن هستند.دوباره براي ضيافت مشترك دو مجلس به سالن پذيرايي پارلمان رفتيم. شام سلفسرويس و ايستاده صرف شد و ضمن شام خوردن با نمايندگان و رؤساي مجلس مذاكره كرديم. معاون پارلمان، خانمي بود كه روزنامهها نوشته بودند من اجازه شركت ايشان را در جلسه نميدهم، مخصوصا با او حرف زدم كه رفع شيطنت شود.به كاخ آمديم و با اعضاي هيأت، درباره بقيه برنامهها مشورت كرديم. ديدار از دو كارخانه گذاشته بودند كه حذف كرديم و ضيافت ناهار در فدراسيون سازمان اقتصادي ژاپن نيز حذف شد و مصاحبه مطبوعاتي را كه در كلوپ خبرنگاران گذاشته بودند، قرار شد به كاخ بياورند. با تهران تماس گرفتيم كه خبر مهمي نبود. هنوز زدن شهرها شروع نشده و ليبي و سوريه هم هنوز به قول خود [براي تحويل موشك] وفا نكردهاند.سهشنبه 11 تير 1364ديشب بعضي از برنامههاي غيرضرور از قبيل ديدار از كارخانهها و ضيافت فدراسيون سازمانهاي اقتصادي حذف شد. لذا پيش از ظهر، كار كمي داشتم و بيشتر در كاخ ماندم. تلفني با آقاي رئيسجمهور و رفيقدوست [وزير سپاه] صحبت كردم. گفت: ليبي و سوريه به وعدههايشان عمل نكردهاند. مقدمات جنگ شهرها از طرف عراق شروع شده است.ساعت يازده به ملاقات [آقاي هيروروهيتو] امپراتور ژاپن رفتيم. مرد ساده و متواضعي است. پيرمرد است و 86 سال دارد. بيش از شصت سال است كه امپراتور است. وليعهدش هم در انتظار، پير شده است. برادرزادهاش هم كه شاهزاده است، حضور داشتند. ناهار مهمان ايشان بوديم. طبيعت شاهي ندارد و مثل يك آدم معمولي است.عصر از كارخانه خودروسازي «زاما» متعلق به [خودروسازي] نيسان ديدار كرديم. اين كارخانه، تمام اتوماتيك است و اخيرا با ايران قرارداد ساخت نيسان وانت در ايران بستهاند.در محل اقامتم با آقاي [شينتارو]آبه، وزير خارجه ژاپن ملاقات داشتيم. درباره روابط دوجانبه، جنگ، تروريسم، شوروي و افغانستان مذاكره شد. شام مهمان نخستوزير بوديم. چهرههاي سياسي و اقتصادي ژاپن هم بودند. ميگويند حكومت ژاپن تحت نفوذ سرمايهداران است. نخستوزير از روي نوشته، سخنراني معمولي و تشريفاتي كرد و من مفصلا درباره انقلاب و ايران بعد از انقلاب و اهداف و دستاوردهاي انقلاب اسلامي و جنگ و تروريسم و ... صحبت كردم و آنها را تحت تأثير قرار دادم. ژاپنيها از لغو برنامه فدراسيون سازمانهاي اقتصادي ناراحتند؛ بنابراين، تصميم گرفتيم به برنامه عمل كنيم.در مذاكرات با همراهان تشريفات در بين راه معلوم شد ژاپن از كمبود مسكن رنج ميبرد. كاركنان دولت در تنگناي اقتصادي هستند و وضع بخش خصوصي بهتر است. تا ساعت دوازده شب به تماشاي برنامههاي تلويزيون پرداختم. حدود ده كانال تلويزيون ژاپن كه رنگي و جالب است، بيشتر به تبليغات كالاها ميپردازند و همه چيز تحتالشعاع تبليغات است. در ژاپن اهداف خاص فكري و انساني و مكتبي كم مطرح است، مگر در سطح رفاه و لذت. تز اصالة اللذة [اصالت لذت] حاكم است و اينكه نميتوانيم از دنيا ببرّيم.در مراسم و معاشرتها معمولا مشكل داريم. حكم مصافحه [دست دادن] و غذا از مشكلات معاشرت، به خصوص در ميهمانيهاست. حرمت ذبح غيراسلامي مشكل ديگر است، گرچه در چين و ژاپن به ما ميگويند كه گوشتها را با ذبح اسلامي در مهمانيها مصرف ميكنند. مخصوصا با تنوع غذاها، بيشتر از گوشت ماهي كه در مهمانيهاي شرقي به وفور وجود دارد، استفاده ميكنم و بعضي از همراهان نان و كره ميخورند. مشكل ديگرمان اجتناب از معاشرت با خانمهاست كه در زندگي امروز دنيا اجتنابناپذير است. براي ميزبانان هم مشكلات زيادي دارد، چون بايد سنن و عادات خود را در معاشرت با زنان كنار بگذارند؛ لابد خانمها هم ميرنجند و برخورد مينمايند. توجيه هم نميتوانيم بنماييم. اگر خانمي در اجتماعات بيايد چون مصافحه [=دست دادن] با آنان نميكنيم، لابد احساس حقارت ميكنند. شايد هم در فكر بخشي از مسلمانان اثر مثبت داشته باشد، زيرا آنها ميدانند كه نوع معاشرت امروز زن و مرد در دنياي غربزده منطقي نيست. ولي بيشك اكثريت آنها اين وضع ما را نميپسندند. در ژاپن هم به ادعاي نخستوزير 70 درصد مردم بودائي و 5 درصد شينتو و جمعي هم مسيحي و مسلمان هستند ولي مذهب آنها مثل اسلام، حاكم بر زندگي نيست و فقط اسمي است. چهارشنبه 12 تير 1364مهدي را بيدار كردم كه صبحانه بخورد و با بچهها دنبال كارش برود. حسن، فرزند احمد آقا هم مثل بچههاي من ـ ياسر و مهدي ـ همراه ما بود. كمي ورزش كردم و بعد از استحمام مقداري تلويزيون تماشا كردم. يك كانال تلويزيون ژاپن در اختيار آمريكاييهاست و برنامههاي جالب به زبان انگليسي دارد و اين روزها درباره تروريسم به مناسبت آزاد شدن مسافران هواپيماي ربودهشده آمريكايي در لبنان، تهاجم تبليغاتي دارند. لابد ميخواهند حضور ما را در ژاپن تحتالشعاع قرار دهند و به نحوي جريان را از طريق شيعه و جهاد اسلامي به ما مربوط كنند. ژاپنيها براي اينكه زهر قضيه را بگيرند، از ما ميخواهند كه تروريسم را صريحا محكوم نماييم. وزيران صنعت و روابط صنعت با خارج و برنامهريزي ژاپن به ملاقات آمدند و پس از مذاكرات كلي با من، با آقاي آقازاده و مجريان ديگر مذاكره را ادامه دادند. مصاحبهاي با روزنامه «يوميوري» كردم. ملاقاتي با نمايندگان انجمنهاي اسلامي داشتم. گفتند بيست انجمن اسلامي در ژاپن فعال است و يكصد هزار مسلمان در اين كشور وجود دارد و با هم اختلاف داشتند. در حضور من بگو مگو كردند و براي بناي مسجد كمك خواستند. ناهار مهمان فدراسيون سازمانهاي اقتصادي ژاپن بوديم. گفتند كه اينها خيلي ميتوانند براي ايران كار كنند و مؤثر باشند. پس از ناهار براي آنها صحبت كردم. عصر در كلوپ خبرنگاران براي مصاحبه مطبوعاتي شركت كردم. بيش از حد خبرنگار آمده بودند. درباره جنگ، آمريكا، مسئله تروريسم، خريد اسلحه و ... به سؤالاتشان جواب دادم. در ضيافت عصرانه انجمن دوستي ايران در ژاپن و انجمن پارلماني و دوستي ايران و ژاپن شركت كردم و سخنراني نمودم. رئيس دو انجمن هم صحبتهاي محبتآميز نمودند. اكثرا افرادي هستند كه به نحوي با كمپانيهاي شاغل در ايران ارتباط دارند. سفراي قديم ژاپن در ايران هم جزو آنان هستند. ساعت شش و نيم، نخستوزير و وزير خارجه ژاپن براي ملاقات خصوصي به كاخ آمدند. نتايج سفر را جمعبندي كرديم كه كاملا مثبت است. قرار شد نفت بيشتري از ما بخرند و سهم ارزي پروژهها را با نفت بپردازيم و همكاري بيشتري درباره واگذاري پروژه به ژاپن داشته باشيم. درباره رابطه با آمريكا از ما نظر خواستند. گفتم: آمريكا بايد گذشته بد خود را جبران نمايد تا زمينه ايجاد روابط فراهم شود و اين احتياج به زمان دارد و به غربيها هم پيغام داديم، ما خواهان تشنج در منطقه نيستيم. از طرف من در كاخ محل اقامت، ضيافتي براي شام بود كه هيأت شخصيتهاي ژاپني و بعضي از سفراي اسلامي شركت داشتند و ساعت نه و نيم تمام شد. رئيس مجلس ملي ژاپن، اهل ناكازاكي است و خودش از فاصله چهل كيلومتري، منظره انفجار بمب اتمي [در سال 1945] را ديده و صداي آن را شنيده است. آقاي آقازاده آمد و گزارش مذاكراتش را داد. راضي است و معتقد است روحيه خوبي در ژاپنيها براي همكاري مشاهده ميشود. امروز تمجيد زيادي از سخنراني ديشب من ميكردند و از تأثر آن در ژاپن ميگفتند. پنجشنبه 13 تير 1364 روز پركاري داشتيم. صبح زود به فرودگاه رفتيم و به شهر ناكازاكي براي ديدن موزه انفجار بمب اتمي آمريكا در 41 سال پيش پرواز كرديم. استاندار و شهردار به استقبال آمدند. از فرودگاه به بندر براي ديدن كارخانه كشتيسازي ميتسوبيشي رفتيم. با يك كشتي ما را در بندر سياحت دادند و سپس رئيس شركت و مدير كارخانه آمار و ارقام دادند. سپس با ماشين، كارخانه كشتيسازي و نيروگاهسازي را گشتيم. توربينهاي نيروگاه شهيد رجايي در آنجا ساخته ميشود. ظهر در هتل مهمان ژاپن بوديم و در موزه، آثار انفجار بمب اتمي را توضيح دادند و فيلمي پخش كردند، خيلي تلخ است. حلقه گل نثار آرامگاه قربانيان بمب اتمي كردم و مصاحبه نمودم. با دو نفر از مجروحان انفجار صحبت كردم. يكي از آنها به نام «آجيلاتا» را تا فرودگاه آوردم و در مسير توضيحات زيادي داد. خودش در 1200 متري محل انفجار در كارخانه مجروح شده، 250 نفر از هشت هزار نفر كاركنان مردهاند و تمامي خانوادهاش در منزل از 120 متري انفجار سوخته و نتوانسته است جسد آنها را به دست بياورد. گفت دولت ژاپن هم كمك مؤثري به آنها نكرده است. ساعت شش به توكيو برگشتيم. به سفارت رفتم و مصاحبهاي با تلويزيون و ديگري با يك روزنامه ژاپني كردم. شام را در سفارت خورديم و با ايرانيان مقيم توكيو آشنا شديم. يك نفر از همكارهاي آقاي بهلول در قضيه گوهرشاد به نام مقتدري را ديديم كه فرار كرده و در ژاپن زندگي ميكند. شب با تلويزيون آمريكا و مجله اقتصادي ژاپن مصاحبه كردم. گزارشها را با تلكس گرفته بودند كه خواندم، مطلب مهمي نداشت. جمعه 14 تير 1364ساعت هشت و نيم صبح به طرف فرودگاه هاندا حركت كرديم و از خدمه قصر خداحافظي نموديم. در بين راه، رئيس تشريفات وزارت خارجه تأكيد داشت كه مأمور ژاپني تحت تأثير اخلاق و شخصيت هيأت ما قرار گرفتهاند و خبر داد كه بخشي از مصاحبه تلويزيوني ديشب من را پخش كردهاند كه مطالب قانعكنندهاي از سياست ايران در مورد جنگ و تروريسم و مسائل ديگر منطقه داشته است. باران ميباريد. مراسم بدرقه را كوتاه كرديم. وزير امور خارجه و رئيس انجمن دوستي پارلماني ژاپن و ايران به مراسم بدرقه آمده بودند. چهار ساعت بعد، در فرودگاه پكن به زمين نشستيم. وزير بهداري چين و جمعي ديگر به فرودگاه آمده بودند. در سالن فرودگاه از هيأت پذيرايي گرمي كردند و تأكيد بر اثرات مهم سفر داشتند و نگران بودند كه مسافرت نخستوزير تركيه به چين پس از ما، ما را ناراحت كرده باشد كه گفتيم ما با تركيهايها دوستيم و روابط خوبي داريم. حدود دو ساعت سرويس و بنزينگيري هواپيماها طول كشيد. نماز خوانديم و درباره مسائل جديد شوروي مذاكره كرديم. آقاي [محمدحسين] عادلي را در پكن گذاشتيم كه به كمك هيأت خريد و تحويل اسلحه برود. چينيها خيلي تأكيد دارند كه مسئله فروش اسلحه مخفي بماند. راه طولاني هشت ساعته تا تهران را با مذاكره و خواب و استراحت گذرانديم. در يك مذاكره دستهجمعي نتايج سفر جمعبندي شد و همگي از سفر راضي بودند. از لحاظ اقتصادي پذيرش خريد نفت در مقابل انجام پروژههاي مهم كشور، چون سدها و نيروگاهها، بندرها و دادن تكنولوژي و آموزش با قيمت P.S.G موفقيت مهمي در اين مقطع است. از لحاظ سياسي اهميتي كه به هيأت داده شد و پذيرايي در سطح بالا و محافظت بينظير كه ميگفتند در ژاپن دههزار پليس در خدمت بودند و در چين هم به همين نحو و از لحاظ تبليغاتي پخش نظرات ما در مورد جنگ و تروريسم و حقوق بشر و ساير چيزهايي كه حربه تبليغاتي دشمن است و همكاري ژاپنيها در اين قسمت و پخش نظرات ما در مورد خاورميانه، افغانستان و ... مهم است. به نظر ميرسد روي ايران و انقلاب اسلامي حساب باز كردهاند. خضوع رهبران دو كشور و صميميت آنها در مذاكرات از نمونههاست. در مذاكرات به اتكاي دستور امام، پيشنهاد همكاري استراتژيك به چينيها دادم و آنها استقبال كردند. ساعت شش و نيم بعدازظهر به وقت تهران در مهرآباد نشستيم. استقبال رسمي برگزار شد. نخستوزير و وزرا و ... آمده بودند. مصاحبهاي كوتاه با تلويزيون درباره نتايج سفر كردم و به خانه آمدم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]
-
گوناگون
پربازدیدترینها