واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: * ایوب فرج زاده-روسیه شکست خورده پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی به وضعیت آلمان شکست خورده پس از قرارداد ورسای می ماند. روسیه امروز به همان وضعیتی دچار شده که آلمان در آستانه ی جنگ جهانی اول در آن قرار داشت. روسیه امروز کشوری سرمایه دار صنعتی با جاه طلبی های امپریالیستی به مثابه دیگر قدرت های سرمایه داری است که تقریبا از تمامی فضاهای ژئوپلیتیک لازم برای رشد محروم شده یا بشدت در تنگنا قرار گرفته است. بنا به تجربه تاریخی بعد از شکل گیری دولت – ملت های سرمایه داری بعد از 1648 پیروزی و برتری در رقابت میان کشورهای رقیب (طبقات حاکم) از آن کسی است که به انباشت بیشتری از سرمایه در داخل دست بزند و با بکارگیری سرمایه مازاد داخلی در بازارهای خارجی دیگران را از دور خارج کند. اصولا سرمایه و حرکت آن نیازمند ایده های ژئوپلیتیک نوینی است که طبقه حاکم در هر کشور بنا به دسترسی به بازارمصرفی و مواد خام (و در روند تکاملی جدید سرمایه داری یعنی برون سپاری تولید) آن را ساخته و پرداخته می کنند(مانند نظریه های ژئوپلیتیک مکیندر، مک ماهان، اسپایکمن، هاسهوفر و کوهن). بر همین منوال دامنه نفوذ و حضور نظامی و استقرار موشک های بالستیک و سپر دفاعی آمریکا برای سیطره بر اوراسیا نه تنها به مرزهای روسیه در کشورهای پیرامونی یعنی رومانی، لتونی، لیتوانی، مجارستان و اوکراین و.... رسیده بلکه می رود که با محروم کردن روسیه از بازارهای قدیمی و پایگاهای نظامی و لجستیکی اش (که از منظر رهیافت های ژئوپلیتیکی و قدرت محور که نقشی تعیین کننده در استراتژی آمریکا دارند) در خاورمیانه عرصه را هر چه بیشتر بر این کشور تنگ تر کند. حضور روسیه در سوریه تنها به منزله دفاع از منافع اقتصادی ژئوپلیتیک اش در منطقه نیست، بلکه سوریه آخرین پایگاه روسیه در منطقه است که اگر از دست برود، روسیه برای همیشه از بازارهای منطقه محروم خواهد شد و به لحاظ ژئوپلیتیک از موقعیت بسیار شکننده ای در برابر امپریالست های رقیب قرار خواهد گرفت. از این رو، بورژوازی روبه رشد روسیه در جهت منافع امپریالیستی خود با سماجت هرچه تمام تر، البته با رنگ و لعاب یک جنگ مقدس که پشتیبانی کلیسای ارتودوکس روسیه را به هم راه دارد و در حال افشای دزدی های طبقه حاکم در ترکیه است، (تو گویی روسها و پوتین قهرمانان دنیای هرج و مرج گونه امروز اند و خود نه می دانند دزدی چیست یا تزویر کدام است) در این جنگ شرکت کرده و با بمب افکن ها و جنگنده های خود بسان فردی که از فرط خفگی یقه اش را پاره کند، در حال باز کردن فضای پیرامونی خود است و هر آنچه بر سرراهش قرار گیرد بسان دیوانه ای که راه را از چاه تشخیص داده است و کسی نمی تواند جلودارش باشد، به عقب می راند. تحلیل حرکت ترکیه در سرنگونی جنگنده روسی نیز متفاوت از تحلیل انگیزه روسیه نخواهد بود. با حضور جدی روسیه در سوریه، ترکیه میان قیچی روس ها گرفتار آمده است. ترکیه که در طول ده دوازده سال حاکمیت حزب عدالت و توسعه رشد اقتصادی شتابانی را تجربه کرده بود و انباشت و مازاد سرمایه در این کشور نیازمند بازارهای خارجی بود و جایی بهتر از خاورمیانه برای بکارگیری آن سراغ نداشت و بر همین مبنا، نه به فکر امپراتوری عثمانی بلکه در اندیشه شکل دهی به امپریالیسم ترکی- اسلامی در منطقه بود، حضور روس ها را بر هم زننده معادلات خود می داند و از هر طریقی خواهان عقب نشینی روس ها هستند، (شکی در آن نیست که طبقات حاکم در کشورها جز به منافع خود به چیزی نمی اندیشند و هر گاه لازم شد از اطلاعاتشان علیه بورژوازی ملی دیگر کشورها استفاده می کنند چرا که معتقدیم اگر روس ها این حجم از اطلاعات سری از همکاری خانواده اردوغان با مافیا و قاچاقیان فاشیست نفتی در منطقه را در چنته داشتند زودتر باید دست به افشاگری می زدند) غافل از آنکه بورژوازی روسیه قویتر و هوشیارتر از آن است که با پاسخی احساسی دست به حملات نظامی و شعله ور کردن بی محابای جنگی که آینده آن مشخص نیست بزند. گذشته از این تاریخ ثابت کرده که مداخله هیچ کشوری در کشوری دیگر نه تنها باعث نشده که مردم آن کشور بتوانند سرنوشت خودشان را تعیین کنند، بلکه این رویداد بارها و بارها منجر به فاجعه ای برای کشور میزبان شده است(نمونه بارز آن ویرانی افغانستان و عراق و لیبی توسط دموکراسی های بورژوا به رهبری آمریکا). منطقه در شرایط حساسی قرار دارد و روس ها مدهوش و مستانه در سوریه و خاورمیانه به پیش می تازند، اگر روسها در بحران سوریه موفق شوند راه برای آنها در خاورمیانه باز می شود، راهی که پایانی برای آن قابل تصور نیست. عراق ویران شده نیاز به قهرمانی مثل پوتین دارد، لیبی متلاشی و تروریست زده که بوسیله طرفداران دموکراسی به قهقهرا کشیده شده برای خروج از منجلاب کنونی لااقل در حد مرحم و دلخوشی، نیاز به جنگنده های روسی دارد. پذیرش مداخله روس ها برای مداخله در منطقه در برابر آمریکا چیزی جز از چاله به چاه افتادن نیست. شک نداشته باشید حضور بیشتر روس ها در منطقه منجر به حضور بیشتر غرب در منطقه خواهد شد(حضوری که خود در آسمان بتازد و برای توفق نیازمند ارتش زمینی متشکل از اعراب است) و جنگی برافروخته خواهد شد که تا تقسیم باب میل قدرت های بزرگ شکل نگیرد سر باز ایستادن نخواهد داشت و در این میان محروم ترین و بی چیزترین انسانهای خاورمیانه به کام نیستی و مرگ کشیده می شوند. در نهایت نباید فراموش کرد روسیه حتی از نظر دمکراسی بورژوایی در میان کشورهای سرمایه داری کشوری عقب مانده است و بورژوازی حاکم بر این کشور کوچکترین تمایلات ترقی خواهانه و دمکراتیکی ندارد، برعکس بورژوازی روس طرفدار استبداد و ارتجاع است. انتخابات این کشور حتی با معیارهای بورژوایی بسیار ناسالم است و تا جایی که یاد داریم در انتخابات قبلی جنجالهای به پا شد و رقیب انتخاباتی پوتین حاضر به تبریگ گویی به وی نشد، چرا که معتقد به تقلب در انتخابات و پیروزی پوتین بود. پس نباید دچار این توهم شویم که تنها آلترناتیو مقابل تروریسم و آمریکا در منطقه جنگنده های روسی است بلکه آلترناتیو مناسب تنها و تنها از خواست و سازماندهی ملت ها و زحمتکشان منطقه نائل می شود. شواهد و قرائن نشان از جنگ سرد و گرمی توامان دارد که این بار دو سوی جنگ، اقتصادهای سرمایه داری قرار دارند و ابعاد آن به مراتب وحشتناک تر و رقبا از بوی نفت و پول سرمست تر از گذشته اند.
شنبه ، ۱۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]