واضح آرشیو وب فارسی:فارس: محوطه جريمه موج در اوج
بهمن فروتن يكي از سخت ترين و مشكل ترين كارها در طول تاريخ بشريت، ايجاد شرايطي است كه موجب وحدت نيروها در امور سياسي، اقتصادي و اجتماعي شود. آنهايي كه دوران دبيرستان را پشت سر گذاشته اند اگر كمي از حافظه خود كمك بگيرند در مبحث نيروها، كلمه هاي «برآيند» و «بردار» را به خوبي به خاطر مي آورند. برآيند نيروهاي هم جهت هميشه مجموع اين نيروها است؛ اين درسي است كه يك محصل، قبل از وارد شدن به پروسه كار و فعاليت فرامي گيرد اما بسيار عجيب است كه در عمل، شاگردان بسيار خوب هم موفق نمي شوند كه نيروهاي موجود را در جهت موافق يكديگر قرار دهند و در نتيجه در امور سياسي، اقتصادي و اجتماعي برآيند نيروها، اجباراً از تفاضل نيروها به دست مي آيد. عجيب است ولي آنهايي هم كه به دبيرستان نرفته اند و درس فيزيك را هم نخوانده اند و از مبحث نيرو هم اطلاعي ندارند به خوبي مي دانند كه براي موفقيت جمعي حركت اول، وحدت نيروهاست. متاسفانه يكي از معضلات مشهود در امور سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشورهاي شرقي پراكندگي نيروها است. اگر بخواهيم ورزش فوتبال را باز كنيم به اين نتيجه مي رسيم كه دو سيستم اجتماعي و بازي، نقش هاي بسيار مهمي را در اين رشته ورزشي عهده دار هستند. در ابتدا اگر بپردازيم به سيستم بازي در فوتبال، مشاهده خواهيم كرد كه گروه، تيم يا كلكتيو همان قدر مهم است كه فرد مي تواند باشد، يكي از دلايل عقب ماندگي فوتبال اروپاي شرقي در گذشته نسبت به غرب، مهم بودن بي حد و اندازه «كلكتيو» در مقابل فرد بود در حالي كه در فوتبال، تعادل بين اين دو خصوصيت يكي از مهم ترين عوامل پيشرفت محسوب مي شود. در حقيقت ايران يك كشور شرقي است با ويژگي هاي مختص اين كشورها يعني عدم توازن با سنگيني بسيار زياد فرد در مقابل جمع يا «كلكتيو». البته اين مساله تنها مساله عدم پيشرفت ورزش هاي گروهي در شرق نيست، معضل ديگري وجود دارد كه برمي گردد به دوره هاي متفاوتي كه بشر پشت سر گذاشته است. در اولين دوره بشر شكم محور بود يعني اينكه معنا و مفهوم زندگي براي او فقط سير كردن شكمش بود. در دوره بعدي انسان قلب محور يا دل محور شد؛ با شناخت عشق، احساسات و... كه به غلط جايگاهش را قلب انگاشتند انسان قدم به دوره يي نهاد كه روابط اجتماعي شكل تازه يي به خود گرفت. بلندترين گام در زمينه پيشرفت و ترقي و رسيدن به آمال و اهداف عالي را بشر زماني برداشت كه به مغزمحوري روي آورد؛ متاسفانه جامعه شناسي و روانشناسي ورزشي در شرق نشان داده است كه اين پديده اجتماعي در يك عدم توازن به سود قلب محوري حركت كندي در راه موفقيت دارد. فرديت و قلب محوري كه در حقيقت مي توان آن را خودنگري و احساسات ناميد وزنه سنگين تري از «كلكتيو» و مغزمحوري در عرصه ورزش هاي گروهي در شرق را تشكيل مي دهند. به اين ترتيب عامل اصلي عدم پيشرفت در ورزش هاي جمعي به ويژه فوتبال را مي توان عدم توازن بين فرد و «كلكتيو» و قلب محوري و مغزمحوري كه در حقيقت همان احساسات و تفكر است، شناخت بنابراين براي موفقيت در ورزش هاي جمعي به خصوص فوتبال بايد نقش گروه و تفكر پررنگ تر شود. اين مشق ساده را فقط مي توان با نگرشي ساده نوشت، نگرشي كه فقط و فقط رسانه ها مي توانند آفريننده آن باشند.انجمن ورزشي نويسان جوان (اوج) نخستين همايش فوتبال و رسانه را تشكيل داد. هومن جعفري با نگرشي بسيار ساده مشق ساده اش را اين طور مي خواند؛ «انشاهاي زمان كودكي را فراموش كنيد. نه دكتر شديم، نه مهندس و نه دندانپزشك. فضانورد و پليس و دزد دريايي هم نشديم. امروز كه... انشاهايي « مي خواهيد چه كاره شويد؟» را در ذهن مرور مي كنيم، مي بينيم كه آنچه فكر مي كرديم با آنچه اتفاق افتاد چقدر تناقض دارد... قصه، قصه فوتبال است و رسانه... صحبت از اتحادي است، ميان همه ما كه به واسطه توپ گرد و چمن سبز پديدار شد...» به انشاي ساده ولي پرمحتواي هومن جعفري نمره 19 مي دهم فقط به دليل يك غلط املايي. صحبت از اتحادي است، ميان همه ما كه به واسطه توپ گرد و چمن سبز پديدار نشد؛ به جاي شد. هومن عزيز «مي بينيم كه آنچه فكر مي كرديم با آنچه اتفاق افتاد چقدر تناقض دارد...» يك فصل تمام، رسانه ها با تمام قوا پشت سر پيروزي و مربي قلب محورش مثل يك صخره ايستادند و از آنها تا قهرماني پرشكوه شان حمايت كردند. آن روزي كه قطبي 4 بر يك در اهواز باخت و رسانه هاي جمعي مي رفتند كه سكوت اختيار كنند ستوني در رسانه يي مكتوب نوشت كه قطبي هم اجازه دارد كه يك روز سگي داشته باشد مثل همه مربيان دنيا. صحبت از تناقض است؛ مقوله يي كه فرنگيان به آن «پارادوكس» مي گويند. ما از رفتن پيروزي به جام باشگاه هاي آسيا خوشحاليم و در خفا شايد از رفتن استقلال هم خوشحال باشيم؛ در خفا براي اينكه مجموعه پگاه و برق را كم اهميت جلوه نداده باشيم. موفقيت پيروزي، موفقيت عظيم فوتبال و رسانه ها است. موفقيت پيروزي نشان داد كه براي موفقيت در فوتبال مي شود برنامه ريزي كرد ولي هومن عزيز «... آنچه فكر مي كرديم با آنچه اتفاق افتاد چقدر تناقض دارد...» در «اوج» جاي تيم ملي و مربي اش علي دايي را خالي ديدم. موفقيت تيم ملي با علي دايي پرتاب فوتبال ايران به جلو است. در مصاف با تيم ملي ايران و مربي اش جايگاه رسانه ها كجا است؟ علي دايي يك مربي مغزمحور است با قلبي پر، از تحريكات رسانه يي؛ يعني اينكه رسانه ها فقط مربيان قلب محور را دوست دارند؟ موج هاي زيادي در «اوج» اند؛ به سوي ساحل يا به سوي هم؟
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]