واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: استاد عبدالعظيم قريب، پژوهشگر بزرگ زبان فارسي
همايش بزرگداشت استاد عبدالعظيم قريب به همراه بررسي سير تحول دستور زبان فارسي، با حضور ابراهيم باستاني پاريزي، سليم نيساري، حسن ذوالفقـــاري و بسيـــاري ديگر از فارسي پژوهان در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش مهر، ابوالقاسم رادفر، دبير علمي همايش بزرگداشت استاد عبدالعظيم قريب در سخناني با گراميداشت ياد استادان و مؤلفان دستور زبان فارسي از جمله بديع الزمان فروزانفر، ملك الشعرا بهار، رشيد ياسمي، جلال الدين همايي، عبدالعظيم قريب، استادمعين، احمد خراساني، پروين گنابادي، ناتل خانلري، خيام پور و ... گفت: اين مفاخر در 50 سال اخير در پي حل مشكلات دستور زبان گامهاي اساسي برداشتهاند و به گردن ما حق دارند.
وي در ادامه گزارشي مختصر از زمان اعلام فراخوان تا برپايي همايش مذكور ارائه كرد و افزود: پس از اعلام فراخوان 42 مقاله به همايش رسيد كه 26 مقاله آن به عنوان مقاله هاي برتر انتخاب شدند و از ارائهدهندگان اين مقالات دعوت شد تا در اين همايش به ارائه آنها بپردازند. همـــايش هم به پاسداشت زحمــات بيش از 50 سال پژوهش استاد عبدالعظيم قريب در زمينه هاي تصحيح متون، نگارش كتابهاي درسي فارسي در زماني كه در مدارس و دانشگاههاي ما كتاب درسي وجود نداشت، برپا شده است.
مهروطن در كلام استاد
رادفر، سپس زندگينامه مختصري از استاد قريب ارائه كرد و ادامه داد: مهر وطن در تمام گفته ها و نوشتههاي قريب ظاهر و ساطع بود و وظيفه شناسي را تا حد وسواس رعايت مي كرد. عشق به كار بود كه او را سرزنده و بانشاط نگهداشته بود و اكثر اوقات عمرش را به خواندن مي گذراند.
دبير علمي همايش بزرگداشت عبدالعظيم قريب، با اشاره به وجود بيش از 100 كتاب از نويسندگان خارجي به ويژه مولفان اروپايي، هندي و پاكستاني درباره دستور زبان فارسي، گفت: با همه اين منابع و مآخذي كه در زمينه دستور زبان فارسي داريم، نميتوانيم كتابي را كه به طور صد درصدي جامع كتابهاي دستور زبان باشد، بيابيم. يكي از مشكلات در اين زمينه وجود اصطلاحات مختلف و متنوعي است كه وجود دارد و هر دستور نويسي ميكوشد اصطلاحاتي را به كار ببرد كه براي ديگران نامانوس است. آيا وقت آن نشده كه اولياي امور و زبان شناسان بيايند كتاب دستوري را بنويسند كه همگي بتوانند از آن استفاده كنند؟
خاطره باستاني پاريزي از استاد
محمد ابراهيم باستاني پاريزي نيز گفت: هويت ملي ما ايرانيان وابسته به زبان فارسي است و معني اين هويت را مردم ايران ، با خون خود در جنگ با عراق فهماندند و اين سند را در حيات خود امضا كردند.اين - نويسنده و پژوهشگر ادبيات - با حضور در همايش بزرگداشت استاد عبدالعظيم قريب كه همراه با آن «سير تحول دستور زبان فارسي از آغاز تا امروز» بررسي شد، به بيان خاطراتي از دوران تحصيلاش در خدمت اين استاد پرداخت و گفت: درست 60 سال و يك ماه پيش بود كه من به عنوان يكي از دانشجويان دانشكده ادبيات دانشگاه تهران آن زمان در برابر در ورودي دانشكده در انتظار ايستاده بوديم تا چهره قديميترين معلم آن روز دانشكده را در روزي ببينيم كه 70 سال از عمـر وي و 50 سال از تدريس اش در دانشگاه گذشته بود. اينك بزرگداشتي براي او برپا شده و فكر ميكنم من تنها كسي باشم كه تمام لحظات روز جشن را به خاطر دارم.
وي افزود: ساعت درست 5 عصر سهشنبه 3ارديبهشت 1326 بود كه دكتر علي اكبر سياسي - رئيس آن زمان دانشگاه تهران - دستور داده بود كه سه تن از استادان دانشگاه به اتفاق معاون دانشكده علوم با اتومبيل شخصي رئيس دانشگاه به منزل استاد (قريب) بروند و او را براي جشن به دانشكده بياورند. در صف اول مدعوين مسعود كيهان - وزير جنگ كابينه پيش از كودتاي 1299 - كه همزمان به ما درس جغرافياي سياسي، طبيعي و اقتصادي ميداد، سعيد نفيسي و عباس اقبال آشتياني بودند كه استاد را به دانشكده آوردند. همچنين عبدالله فلسفي، سليم نيساري و من كه دانشجوي تازه وارد دانشكده بودم در صفوف اول ايستاده بوديم.
باستاني در ادامه ذكر اين خاطره گفت: البته شاگردان قريب طي 50 سال تدريس وي محدود به اين سه نفر نبودند و صدها و هزاران تن بودند كه از جمله آنها بايد به مشار الدوله حكمت شيرازي، غلامحسين رهنما، سردار سپه، سرلشكر جهانباني، سرلشكر هدايت، سرلشكر نخجوان - كه در روز سوم شهريور 1320 سربازان را مرخص كرد و به همين خاطر نزديك بود كارش به دادگاه و شهرباني بكشد - پورغلام (استاد دانشكده علوم در سال 1311) و بسياري ديگر هم بودند. قريب در مدرسه نظام دانشكده افسري هم مدرس بود و بسياري از افسران آن زمان ايران شاگردان او بودند. در آن روز جشن مرحوم سياسي - رئيس وقت دانشگاه تهران - ضمن سخنراني خود اين جملات را به زبان آورد كه «ميخواستيم اين جشن را زودتر برگزار كنيم كه احساسات و وارستگي استاد اجازه برگزاري هرچه زودتر آن را به ما نميداد. در دانشگاه تهران استاد كليه اوقات خود را صرف تدريس و تتبع نموده است اما نمي دانم كساني كه كليله و دمنه مي خوانند چه فايده اي دارد؟»
پاريزي اضافه كرد: استاد قريب آن روز كه براي جشن به ميان ما آمد، قامتي اندكي كوتاه و باريك اندام داشت و در حالي كه از اتومبيل پياده شد، يك جلد كتاب كليله و دمنه زير بغل اش داشت و آرام آرام به ميان ما آمد. اين كتاب هميشه همراه او بود. پرسش آن روز مرحوم سياسي هم درباره كليلهودمنه از اين نظر مهم بود كه هويت ملي ما ايرانيان وابسته به زبان فارسي است.
شاهكار استاد قريب دستور زبان فارسي بود و از سوي ديگر نخستين كسي بود كه متوجه شد «داستان يوسف و زليخا» از آن فردوسي نيست و بعدها مجتبي مينوي هم به اين نكته رسيد و در لندن مقالهاي مفصل در اين باره نوشت.
اين نويسنده در پايان با تاكيد بر اهميت آثار كلاسيك فارسي از جمله كليله و دمنه گفت: زماني كه من در گركان بودم، پدرم به من كليله و دمنه درس مي داد و از اين طريق فارسي را ياد گرفتم. بعد براي ادامه تحصيل به اراك آمدم و كليله و دمنه خواندم. سپس در مدرسه كليله و دمنه درس دادم و به دانشگاه هم كه رفتم كليله و دمنه تدريس كردم و دوره دكتري ام را نيز با تزي درباره همين كتاب به پايان بردم. اما حالا يك سئوال دارم و آن اينكه نمي دانم آيا ما با اين كليله و دمنه است كه 50 سال ترقي كرده ايم و از دوران ابتدايي به دوران دكتري رسيده ايم يا اينكه اين دوره دكتري ماست كه تنزل كرده و به دوره ابتدايي آن كه كليله و دمنه باشد، رسيده است؟!
در ادامه اين همايش ناصرالدين شاه حسيني، از استادان دانشگاه تهران و يكي از شاگردان استاد قريب گفت: من دوره ليسانس را با تز تحليل انتقادي آثار رشيدالدين وطواط و در خدمت استاد قريب گذراندم و در اين مدت اين نكته برمن مبرهن شد كه او در مسائل علمي بسيار دقيق و سختگير بود و هر كاري كه ارائه ميشد، جوياي اسناد آن ميشد و مأخذش را ميخواست؛ اين موشكافي و دقت او قابل تحسين بود كاري كه امروز حتي در قبال رسالههاي دكترا هم كمتر انجام ميشود.
وي با بيان اينكه «سعدي پس از حمله مغول با تاليف گلستان آن هم در روش سجعي نهايت اعجاز را خلق كرد و زبان فارسي را كه به حاشيه رانده شده بود، احيا كرد» گفت: فارسيگويي و فارسينويسي قريب هم در زمان او كه عيب محسوب مي شد، در نوع خود كم نظير بود. او بسيار به ادب فارسي خدمت كرد و تمام كوشش خود را در جهت احيا زبان فارسي انجام داد.
فرشته رهنما - نوه دختري استاد عبدالعظيم قريب - نيز در اين همايش با استفاده از مداركي كه از مادرش براي او به جا مانده، به توصيف زندگي اين استاد زبان فارسي پرداخت و از وي به پاس خدماتش قدرداني كرد.
اهميت به متون كلاسيك
در ادامه جليـل تجليــل - استاد دانشگاه تهران - با تائيد سخنان باستاني پاريزي در اهميت دادن به متون كلاسيــك و به ويــژه كتــاب كليله و دمنه، گفت: من هم زماني كه در مدرسه درس مي خواندم، كليله و دمنه تصحيح استاد قريب را به ما مي آموختند و يادم است كه آن سالها تازه اولين چاپ اين تصحيح منتشر شده بود.
وي خطاب به نسل جديد پژوهشگران زبان و ادب فارسي، گفت: بزرگان بلاغت و عروض و نظريه پردازي را خوار مداريد؛ آنها كارهاي بزرگي كرده اند كه توسط ادبيت و مدنيت ايراني شروع شده و ادامه هم خواهد داشت. ما بايد نه از خويشتن خويش عقب بمانيم و نه در آن بمانيم.
ارتباط با ادبيات
سليم نيساري - استاد دانشگاه و از دانشجويان استاد قريب - هم در اين همايش گفت: استاد قريب اين خصوصيت را داشت كه در سنين كهولت ارتباط خود را با ادبيات به خصوص تدريس رها نكرد و به شغل اداري هم هيچ رغبتي نداشت. يك روز در ضمن تدريس متوجه شد كه يكي از دانشجويان سر كلاس مي خنديد كه خنده اي بي نسبت بود. استاد قريب به او گفت «من نمي خواهم در اين موقعيت سني شما را نصيحت كنم كه در كلاس درس چگونه باشيد چون رشته اي را انتخاب كرده ايد كه در آينده در آن معلم خواهيد شد و خواهيد فهميد كه بايد طوري با معلمتان رفتار كنيد كه مي خواهيد در آينده با شما رفتار شود.»
در اين همايش كه با هدف بررسي تحول دستور زبان فارسي از آغاز تا امروز برپا شده بود، مهر انگيز نوبهار استاد دانشگاه نيز در مقاله اي كه در آن فرآيند «ابهام» در رسانههاي گروهي را بررسي كرده بود، با مثالهايي از محتواي رسانههاي گروهي به ويژه تلويزيون، به اين مفهوم پرداخت.
همچنين بدرالزمان قريب - از خويشان استاد قريب - در بررسي ساختار ضمير در زبان سُغدي، گفت: در حدود هزاره اول ميلادي زبان سُغدي زبان زندهاي بود و آثار مكتوب داشت كه بيشتر آنها در چين يافت شد؛ سرزمين سغد مردمان آموختهاي داشت كه يك زبان و سه خط داشتند كه زبان آنها متعلق به يكي از زبانهاي ايراني ميانه شرقي بود كه به شكل بسيار تصريفي به كار برده مي شد.
وي در ادامه با اشاره به روند تحولات زبان فارسي به اصل «كمكوشي» در زبان پرداخت و خاطرنشان كرد: قانون كمكوشي گرايشي در زبان است كه حداقل نيرو را براي حداكثر مفهوم به كار ميگيرد كه در شيوه گفتاري زبان فارسي ما بيشتر از زبان نوشتاري آن پياده شده است. البته اگر زباني با خط تثبيت نشود دائما در حال تحول است. خط فارسي زبان را تثبيت كرده و به همين خاطر است كه ما رودكي و فردوسي را مي فهميم. از اصل كمكوشي هم گزيري نيست و اتفاقاً اين تحول زبان را ميرساند كه ميخواهد سادهتر شود.
شنبه 11 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]