واضح آرشیو وب فارسی:استان کهگیلویه و بویراحمد: سایت استان : علی محمدپور این روزها حتی صخره های سخت و زمخت یارای مقاومت در برابر امواج تبلیغاتی نماینده ثروتمند شهرستان گچساران را نخواهد داشت.گوش فلک از آهنگ سرنای این بمباران تبلیغاتی به ستوه آمده است، برخی از مبلغین مزد بگیر دهانه شیپور خود را به سمت دو شهرستان دیگر یعنی بویراحمد و کهگیلویه نشانه رفته و دائم می نوازند که آنها در پی سالیان گذشته حق گچساران را ادا ننموده و خود حاج غلام تاجگردون نیز در مقام یک منجی به این تبلیغات ناصواب دامن می زند که من حق گچساران را از حلقوم دو شهرستان دیگر گرفته و ادا نمودم. البته که خردمندان «این نیک دانند که نه چنان است و پنهانی پوزخندی می زنند و سری می جنبانند» از قضای روزگار عامل بدبختی سه دهه اخیر گچساران را باید در خود تاجگردون و نزدیکی های او جست. به روزگاری که استان ما تنها یک نماینده داشت (بویر احمد فاقد نماینده بود و کهگیلویه و گچساران یک حوزه انتخابیه بودند) حاج بهرام تاجگردون اولین فردی بود که از استان ما به مجلس می رفت. او یکه تاز این میدان بود و دو دوره ی چهارساله بر این کرسی تکیه زد و شاید بتوان گفت سه دوره (چون ایشان اگر چه به مجلس ششم راه نیافت اما یکی از تاثیر گذارترین چهره ها در سیاست های مدیریتی استان بود) از قضای روزگار اولین برکشیده ی حاج بهرام، فرد جوانی بود که به تازگی از دانشگاه بر می گشت. در همان آغازین سالها وی را به ریاست برنامه و بودجه استان گماشت تا حقوق بودجه ای شهرستان زادگاهش نه تنها پایمال نگردد بلکه همواره افزایش یافته و از دو شهرستان دیگر پیشی گیرد. سال های سال او در این سمت به توزیع تقسیم بودجه پرداخت اما گچساران عزیز ما همچنان محروم می ماند. گچساران در دهه هفتاد سالهای پیروزی خاتمی او سمت مهمی یافت. او مدیرکلی بودجه را در استان پهناوری به نام فارس تصاحب نمود تا علاوه بر سلطه خویش بر بودجه استان ی کوچک، سرریز بودجه فارس را نیز به سوی زادگاهش سرازیر کرده و سوق دهد.پس چرا گچساران عزیزمان همچنان محروم ماند؟ تاجگردون بر کرسی مدیریت بودجه کشور دهه 60 آنگونه سپری شد و نیمه دوم دهه 70 در پرشی ناگهانی، حاج غلام به لانه ی اصلی بودجه دست یافت و نبض سازمان بودجه ی کشور را عملا در دست گرفت و سرریز این بودجه را به جای چند برابر نمودن بودجه نهاد های خاص همچون موسسه ی مصباح و … به شهرستانی سوق دهد که قریب به 20% نفت کشور در آن تولید می شود. پس چرا گچساران عزیز ما همچنان محروم تر می ماند؟ کارشناس ارشد بودجه ما در طی این همه سال که مدیریت بودجه می کرد ،بودجه شهرستان زادگاهش را دو شهرستان دیگر در روز روشن می بلعیدند و او نه تنها دم بر نمی آورد که با اصلاح طلبان هر دو شهرستان به ظاهر نرد عشق می باخت و در بی تفاوتی محض روزگار می گذراند. کارشناس بودجه ما درطی دوران پر افتخار مدیریتش در سازمان بودجه کشور افتخار افزایش چندین برابر بودجه شورای محترم نگهبان را در کارنامه به ثبت رساند، رکوردی که تا کنون بر جای مانده است تا مهر ابدی تایید بزند بر کارنامه ای که سراسر خدمت بودجه ای به شهرستانش را داشت اما گچساران ما هم مظلوم و هم محروم ماند. افزایش بودجه این نهاد به گونه ای نا متعارف بود که رئیس جمهور محجوب و سازگار و رئیس مجلس وقت در اعتراض به این افزایش غیر منتظره و بی حد و حصر، تنها توانستند که به ترک اعتراضی جلسه همت کنند و بعد ها البته عباس عبدی در دفاع از تز معروف «خروج از حاکمیت» خود از آن حادثه بنام خروج از حاکمیت توسط کروبی یاد کرد. آن خروج نیز تاثیری بر کاهش این بودجه و تخصیص بخشی از آن به شهرستان زادگاه و استان محرومش ننموده و گچساران هنوز نظاره گر بود که دو اژدهای پر اشتهای همسایه در استان بودجه های سالانه اش را می بلعند و او تنها سری می جنباند و از سر آزرم و حیا دم بر نمی آورد و همچنان نرد عشق با دیگران می بازد. تاجگردون در ریاست سازمان مدیریت کارشناس ارشد بودجه ما اینک در سر سودای ریاست می پخت که به پاس 24 سال سیطره اش بر بودجه و خدماتی که به شهرستانش در پی این همه سال کرده بود زیر پای دکتر ستاری فر را جارو کرده و بر صندلی یشمی سازمان مدیریت تکیه زند و داد بودجه ای که باید به شهرستانش می رفت و او یک بار در حالی که مشغول خواندن کامنت های سایت هوادارش بود اشتباها تحویل نهادهایی خاص داده بود را بستاند اما افسوس که به قول او، به ناگهان «سید باقری» پیدا می شود و فریاد می زند این چه حکمت است که خاتمی در اعتراض به افزایش بودجه نهادهای خاص به ترک جلسه همت می گمارد و تاج در دولتش به بذل و بخشش های آنچنانی به نهاد های خاص رو آورده است؟ او تازه متوجه شد که اگر رئیس شود محرومیت های شهرستانش را می زداید چون سالها مقدمه چینی دیگری می کرد و درختی می کاشت تا ثمره ی آن در مجلس نهم به بار بنشیند و البته نشست. تاجگردون و مجلس گچساران عزیز همچنان محرم ماند تا حاج غلام به مجلس راه یافته و نایب رئیس بودجه کشور شده و باز بودجه را تقسیم کرد و سهمی به گچساران نرسید و در میانه راه مجددا دو شهرستان همجوار بودجه ها را بلعیدند و کاری از دکترای بودجه ما ساخته نبود تا روحانی رئیس جمهور شد. روحانی رئیس جمهور شد و 25 استان کشور را به پاس 26 سال سیطره ی تاجگردون بر بودجه استان و منطقه و سپس کشور دور زد و از آن همه بودجه ای که تاجگردون به شهرستانش آورد و متاسفانه یک طرح هنوز که هنوز است به بهره برداری نرسید که رئیس جمهور بتواند در این سفر افتتاح نماید. پس به ناچار دایم این سفرها به تاخیر افتاد تا در آستانه ی انتخابات چون هیچ برگ برنده ای برای رو کردن ندارد به ناگهان پرزدنت روحانی را رو کند و از چک وزرای کیسه خالی را با پرواز گچساران به آنجا برد و بودجه ای ستاند و کاری کند کارستان! پرسش اساسی که جوان گچسارانی این روزها دارد این است که در طی این 26 سال سیطره ی بلامنازع این فرد بر بودجه ی استان اینک چه کسی باید پاسخگوی محرومیت شهرستان گچساران باشد؟ آیا قبلا ایشان سودای کاندیداتوری نداشت که انگیزه ای برای تخصیص بودجه به این حوزه داشته باشد یا آنکه هیاهوهای فعلی اساس و منشا و مبنایی ندارد. پرسشی اساسی که باید تاجگردون به آن پاسخ دهد اگر چه پاسخی نخواهد داشت.
یکشنبه ، ۸آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: استان کهگیلویه و بویراحمد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]