تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826198523




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

منتخب اشعار اربعین حسینی منتشر شد


واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): منتخب اشعار اربعین حسینی برگرفته از کتاب تولیدی سازمان بسیج مداحان ویژه ذاکران اهل بیت (ع) منتشر شد.منتخب اشعار به مناسبت اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، برگرفته از کتاب تولیدی سازمان بسیج مداحان ویژه ذاکران اهل بیت (ع) منتشر شد. منتخب اشعار اربعین حسینی علی رضایی می گویم از کنار زیارت نرفته ها بالا گرفته کار زیارت نرفته ها اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا این است روزگار زیارت نرفته ها در روز اربعین همه ما را شناختند با نام مستعار «زیارت نرفته ها» اما هزارمرتبه شکر خدا که هست مشهد در اختیار زیارت نرفته ها باب الحسین قسمت آنانکه رفته اند باب الرضا قرار زیارت نرفته ها گفتند شاعران همه ازحال زائران این هم به افتخار زیارت نرفته ها ****************************** محمد فردوسی امروز اربعین عزیز دو عالم است یا این که روز دوم ماه محرّم است؟ یک قافله رسیده که ره توشه اش غم است یک قافله که قامت بانوی آن خم است یک قافله بدون علمدار آمده یک قافله که از سر بازار آمده گرد و غبار چادر زن ها مشخّص است آثار خستگی بدن ها مشخّص است رنگ کبود و جای زدن ها مشخّص است از آه آه و لحن سخن ها مشخّص است ... ... خیلی میان راه اذیّت شدند، آه! چل روز اسیر داغ اسارت شدند، آه! در این میان زنی که شبیه فرشته است آمد ولی حجاب سرش رشته رشته است پیداست که به او چه قدَر بد گذشته است با اشک، روی قبر برادر نوشته است: قبر حسین، کُشته ی عطشان کربلا «در خاک و خون تپیده ی میدان کربلا» من زینبم... شناختی آیا؟ بلند شو ای نور چشم مادرم از جا بلند شو یا که بگیر جان مرا یا بلند شو ای سر بُریده ام! به روی پا بلند شو برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن آوارگی اهل حرم را نگاه کن هر کس رسیده محضر تو گریه می کند دارد سکینه دختر تو گریه می کند در پشت خیمه همسر تو گریه می کند بالای قبر اصغر تو گریه می کند لالایی رباب، دلم را شکسته است آوای آب آب، دلم را شکسته است دارد رباب صحبت سربسته با فرات لب تشنه بود اصغرم ای بی وفا فرات! یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ... ... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟ رویت سیاه! موی سفید مرا ببین زخم گلوی طفل شهید مرا ببین یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین! از شام و کوفه هدیه ای آوردم ای حسین! بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین! عبّاس اگر نبود که می مُردم ای حسین! چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود در شهر شام، خنده و هورا زیاد بود با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد حرف از کنیز بردن یک بی پناه شد وقتی سه ساله ی تو لبش غرق آه شد با تازیانه پیرهنش راه راه شد بین خرابه خاطره ها را گذاشتم شرمنده ام که یاس تو را جا گذاشتم چل روز پیش بود که پیشانی ات شکست از لا به لای جمعیّتی نیزه دار و پست دیدم که شمر آمد و بر سینه ات نشست راه نفس نفس زدنت را به زور بست خنجر کشید و آه... بماند برای بعد آهی شنید و آه... بماند برای بعد ******************************** محمد جواد غفور زاده سحر چون پیک غم از در درآید شرار از سینه، آه از دل برآید ندای کاروانی از وطن دور به گوش جان ز دیوار و در آید گمانم کاروان اهل بیت است که سوی کعبه ی دل با سر آید گلاب از چشم هر آلاله، جاری است که عطر عترت پیغمبر آید پس از یک اربعین اندوه و هجران به دیدار برادر، خواهر آید همان خواهر که غوغا کرده در شام همان ریحانه ی پیغمبر آید همان خواهر که با سِحر بیانش به هر جا آفریده محشر آید همان خواهر که کس نشناسد او را به باغ لاله های پرپر آید همان خواهر ولی خاطر پریشان سیه پوش و بنفشه پیکر آید اگر از کربلا، غمگین سفر کرد کنون از گَرد ره، غمگین تر آید نوای «وای وای» از جان زهرا صدای «های های» حیدر آید از این دیدار طاقت سوز ما را همه خون دل از چشم تر آید غم آهنگی به استقبال یک فوج کبوترهای بی بال و پر آید بیا با این کبوترها بخوانیم سرودی را که شام غم سرآید: «شمیم جان فزای کوی بابم مرا اندر مشام جان برآید» «گمانم کربلا شد، عمّه! نزدیک که بوی مُشک ناب و عنبر آید» «به گوشم، عمّه! از گهواره ی گور در این صحرا، صدای اصغر آید» «مهار ناقه را یک دم نگه دار که استقبال لیلا، اکبر آید» «ولی ای عمّه! دارم التماسی قبول خاطر زارت گر آید»، «در این صحرا مکن منزل که ترسم دوباره شمر دون با خنجر آید» ************************** امیر عظیمی ای بزرگ، ای جلیله، ای بانو! ای عزیز قبیله، ای بانو! عمه ی بی بدیله، ای بانو! ای عقیله، عقیله، ای بانو! عشق تنها به تو نظر انداخت عقل در پای تو سپر انداخت عمه تو بر سپهرها قمری زنی از جنس شیرهای نری کرد با تو حسین جلوه گری فتنه در تو نداشته اثری در نگاهت بلا چه زیبا شد از کلامت یزید رسوا شد تو که خود محشری به تنهایی سوره ی کوثری به تنهایی ثانی مادری به تنهایی حیدر دیگری به تنهایی کوهی از غم شدی، چهل روز است از چه رو خم شدی، چهل روز است اربعین، عمه زینب کبرا با دلی گُر گرفته از غم ها آمدی تا به دشت کرببلا از سر ناقه مثل تک تک ما جسم پاکت ز صدر زین افتاد باز هم عرش بر زمین افتاد باز هم عمه، قتلگاه، حسین بر لبت ذکر آه، آه، حسین شه بی لشگر و سپاه حسین آی خورشید خیمه گاه حسین سایه ات کم شده، چهل منزل کمرم خم شده، چهل منزل تو که رفتی به ما جسارت شد هستی خیمه گاه غارت شد نه که سهمم فقط اسارت شد طعنه ی خصم نابکارت شد آتش از خیمه ها زبانه کشید بعد تو شمر تازیانه کشید... شمر سمتت دوید، یادم هست خنجرش را کشید، یادم هست حنجرت را برید، یادم هست ناله ام را شنید، یادم هست روبروی نگاه مادر تو رفت بالای نیزه ها سر تو ******************************** سید هاشم وفایی بابا سلام بر بدن بی سرت کنم؟ یا آن که گریه بر سر بی پیکرت کنم؟ بگذار تا که چهره گذارم به خاک تو آنگه سلام بر بدن بی سرت کنم وقتی نظر به شعله خورشید می کنم یاد از شرار جان و دل و حنجرت کنم خون می شود دلم ز تن پاره پاره اش هر گه نظر به قبر علی اکبرت کنم همرنگ خون دستِ ز پیکر فتاده اش اشکی نثار تربت آب آورت کنم چشمم فتاده است به شط فرات و باز گریه به یاد لعل لب اصغرت کنم از آن شبی که خواهر من از نفس فتاد هر شب فغان ز هجر رخ دخترت کنم بابا چه گویمت چه کشیده است عمه ام بگذار ناله ها به دل خواهرت کنم بابا سرم، تنم، جگرم درد می کند گر خون دل روانه به خاک ترت کنم پیدا کند مقام «وفائی» به روز حشر وقتی که التفات به نوحه گرت کنم ***************************** محمد جواد غفور زاده به نینوای حسین از "شفق" سلام برید سلام خسته دلی را به آن امام برید "ز تربت شهدا بوی سیب می آید" مرا به دیدن آن روضه السلام برید شکسته بسته دعای من از اثر افتاد خبر به حضرت مولا از این غلام برید معاشران! دل من، جای مانده در حرمش مرا دوباره به آن مسجدالحرام برید در آن حریم که هفتاد رنگ، گل دارد به خون نشسته نگاهی بنفشه فام برید در آن حریم مقدس، دوباره شیعه شوید به شهر نور رسیدید، فیض عام برید اگر که علقمه در موج خیز اشک شماست برای ساقی لب تشنه یک دو جام برید به دست های علمدار کربلا سوگند مرا دوباره به پابوس آن "مقام" برید به یک اشاره ی او کارها درست شود در آن "مقام" از این دل شکسته نام برید زبان حال "شفق" شعر "شمس تبریز" است "به روح های مقدس ز من پیام برید" ************************** موسی علیمرادی به دلم داغ حرم را مگذارید فقط به همین حال مرا وا مگذارید فقط ببریدم ببریدم شده حتی در خواب بین این شهر مرا جا مگذارید فقط همه رفتند و شده قبرمن این شهر ...مرا در مزارم تک و تنها مگذارید فقط حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط اربعین پای پیاده نجف وکرببلا حسرتش را به دل ما مگذارید فقط تشنه روضه ام و اه فرات است بلند آب را تشنه دریا مگذارید فقط لای هر برگه قرآن چقدر برگ گل است پا براین مصحف زیبا مگذارید فقط داد زد این سر و این حلق من و سینه من چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط مرد باشید ولی , تا که نکشتید مرا پا سوی خیمه زنها مگذارید فقط *************************** محسن عرب خالقی پریده ام به هوایت پریدنی که مپرس رسیده ام سر خاکت، رسیدنی که مپرس اگرچه خم شدم اما کشید شانه من به دوش بار غمت را کشیدنی که مپرس نفس بریده بریدم امان دشمن را به ذوالفقار حجابم، بریدنی که مپرس به طعم کعب نی و سنگ و تازیانه شان چشیده ام غم غربت چشیدنی که مپرس غروب بود و رمیدند بچه آهوها ز چنگ گله گرگان، رمیدنی که مپرس مپرس از چه نماز نشسته می خوانم شکسته خسته دویدم دویدنی که مپرس نه اینکه دیده فقط دید، آنچه کس نشنید شنیدم آنچه نباید، شنیدنی که مپرس ************************** قاسم نعمتی پاشو پاشو برادر مسافرت رسیده بعد تو خواهر تو یه روز خوش ندیده میخوام پیشت بمونم روضه برات بخونم حسرت گریه کردن رو قلب ما گذاشتن خواستم عزا بگیرم برای تو نذاشتن حالا عزا میگیرم خودم برات میمیرم با گریه روی قبرت آب فرات می پاشم رمق نداره زانوم نمی تونم که پاشم جونم رسیده بر لب برس به داد زینب کسی وصالی مثل وصال ما ندیده بیاد یه قد خمیده دیدن سر بریده یادته تا رسیدم حنجرت و بوسیدم مگو که با خجالت خواهر چرا می نالی شد گریه کردن آزاد جای رقیه خالی من چاره ای نداشتم بچه تو جا گذاشتم منبع: بسیج مداحان


پنجشنبه ، ۵آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[مشاهده در: www.shahidnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن