واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: راهي براي جلوگيري از برخورد شير و عقاب اين گونه اخبار، نه بايد ما را بترساند و نه از تهديدهاي احتمالي غافل کند. مهم اين است که بتوانيم براي رهايي از وضعيتي که آن را «وضعيت مشکوک» ميناميم، راهکاري پيش روي طرف مقابل قرار دهيم. چهار وضعيت بين ايران و آمريکا متصور است که برخي تجربه شده و برخي تجربه نشده است
"امير دبيري مهر" کارشناس ارشد علوم سیاسی و تحلیلگر مسایل خاورمیانه ، در یادداشتی تحت عنوان "راهي براي جلوگيري از برخورد شير و عقاب " که در سایت بازتاب آن را منتشر کرده است ، در باره تقابل ایران و آمریکا ، نوشت:گاه با در هم پيچيده شدن زنجيرهاي طلا، زرگران عجول، چارهاي جز پاره کردن آن ندارند. مناسبات ايران و آمريکا نيز آنقدر پيچيده و تو در تو شده که همه از هم ميپرسند: آيا اين کلاف سردرگم بازشدني نيست؟ و البته در اين دو طرف بازي، کساني هم هستند که چون صبر و هوش و توان از هم باز كردن اين کلاف را ندارند، سخن از گسستن آن ميگويند. اين روزها حرفهاي تکراري، اما جديدي ميشنويم که پيرامون احتمال حمله نظاميآمريکا به ايران است. «سام گاردينر»، سرهنگ بازنشسته نيروي هوايي آمريکا، در مقاله جديد خود در شماره چهاردهم ژانويه، مجله The Left Coaster خبر از حمله مشترک و نزديك آمريکا و اسرائيل به ايران داده و با آوردن اطلاعاتي نظامي، مينويسد: «در پايان ماه فوريه امسال (نيمه اسفند 85)، همه چيز بر سر جاي خود قرار خواهد گرفت و آمريکا، از آن پس، ميتواند تهاجم تصاعدي خود به ايران را آغاز کند». «جان راکفلر»، رئيس کميسيون سناي آمريکا در امور اطّلاعات و ضداطلاعات نيز در گفتوگو با نيويورکتايمز از نقشههاي کاخ سفيد عليه ايران ابراز نگراني کرده است. «ايگور ايوانف»، دبير شوراي عالي امنيت ملي روسيه نيز روز يکشنبه، پس از ديدار با مقامهاي جمهوري اسلامي، وضعيت کنوني را «بحراني» ارزيابي کرد و گفت: «ديدار من از ايران براي يافتن راه برونرفت از بحران کنوني است». محمدالبرادعي، مدير کل آژانس بينالمللي انرژي اتمي که به تازگي پيشنهاد کرده است به طور همزمان، هم تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران و هم فعاليتهاي هستهاي مربوط به غنيسازي اورانيوم جمهوري اسلامي، متوقف شود و روسيه نيز از آن براي برطرف شدن بحران هستهاي ايران حمايت کرده در کنفرانس داووس، حمله نظامي احتمالي آمريکا به سايتهاي هستهاي ايران را «ديوانگي» خواند و گفت: دو طرف به جاي «شاخ و شانه کشيدن»، بايد وارد مذاکرات مستقيم با يکديگر شوند. نيويورکتايمز هم در 28 ژانويه نوشت: همه مشاوران بوش به استراتژي مقابله نيرومندتر با ايران، رأي مثبت دادهاند، ليکن هنوز درباره حد و حدود آن بحث ميکنند. کاندوليزا رايس در مصاحبه 26 ژانويه با واشنگتنپست گفت: «کشورهاي دوست» ميتوانند روي واشنگتن حساب کنند. ايالات متحده بايد قدرت خود را به نمايش بگذارد و نشان دهد که در خليج فارس حاضر است و در آنجا نيز خواهد ماند».ديک چني، معاون رئيسجمهوري آمريکا نيز اعزام دومين ناو هواپيمابر اين کشور به خليج فارس را «ارسال پيامي آشکار به ايران» دانست. او در مصاحبه با شماره جديد هفته نامه نيوزويک، که 5 فوريه (16 بهمن ماه) منتشر ميشود، ادعا کرد: واشنگتن با فرستادن اين ناو، ميخواهد بگويد که در منطقه ميماند و با متحدانش براي مقابله با آنچه وي «تهديد ايران» ميناميد، همکاري ميکند. معاون بوش، مدعي شد اين اقدام، پيامي قوي براي همگان در منطقه ميفرستد و نشان ميدهد که آمريکا داراي توانايي و قابليتهاي چشمگيري است و با همکاري با متحدانش، ميخواهد با تهديد ايران مقابله کند. جورج بوش نيز روز دوشنبه در گفتوگو با راديو ملي آمريكا، به سربازان آمريكايي و رهبران عراقي قول داد: «ما در دفاع از شما در برابر افرادي كه ميخواهند ايجاد آسيب و اختلاف كنند، كمك ميكنيم؛ بنابراين، ما هر كاري براي دفاع از نيروهايمان انجام ميدهيمف اما وي هشدار قانونگذاران آمريكايي عليه حمله به ايران را رد كرد و گفت: «نميدانم چگونه فردي ميتواند بگويد حفاظت از نيروها به معناي آن است كه ما قصد حمله به ايران را داريم».رئيسجمهوري آمريكا در عين حال تأكيد كرد: من هيچ قصدي براي شركت كردن در حمله به ايران ندارم. گري سيك نيز درباره نگراني محافل سياسي از افزايش احتمال حمله نظامي آمريكا عليه ايران ميگويد: اين شايعات با هدف افزايش فشار رواني بر جمهوري اسلامي ايران منتشر ميشوند، زيرا مقامات آمريكايي ميدانند حمله به تأسيسات اتمي ايران، واكنش اين كشور را به همراه خواهد داشت؛ بنابراين، چنين اقدامي نميتواند به چند مورد بمباران محدود شود. وي افزود: راهبرد جديد واشنگتن، ايناست كه ائتلاف گستردهاي را با كشورهاي منطقه مانند اردن، مصر، عربستان سعودي و ديگر اعضاي شوراي همكاري خليج فارس تشكيل دهد، تا از راههاي گوناگون با افزايش نفوذ ايران مقابله كنند. گري سيك با انتقاد از سياست دولت آمريكا، كه مانع از گفتوگوي بين تهران ـ واشنگتن شده، گفت: مذاكره بين دو كشور، ميتواند در كاهش تنشها نقش مهمي داشته باشد. وي افزود: ما چيزي را در گفتوگو با ايران از دست نميدهيم، البته منظور از گفتوگو با ايران، برقراري روابط سياسي نيست، بلكه برقراري يك نشست منطقهاي با حضور ايران و آمريكا نيز ميتواند مفيد باشد. گري سيك گفت: چندين شخصيت سياسي خواستار برقراري چنين نشستي شدند، ولي دولت بوش با آن مخالف است و اين سياست، اشتباه است. تحليل براي برون رفتآوردن اين اخبار، به تنهايي ما را به جايي نميرساند. اين گونه اخبار، نه بايد ما را بترساند و نه از تهديدهاي احتمالي غافل کند. مهم اين است که بتوانيم براي رهايي از وضعيتي که آن را «وضعيت مشکوک» ميناميم، راهکاري پيش روي طرف مقابل قرار دهيم. چهار وضعيت بين ايران و آمريکا متصور است که برخي تجربه شده و برخي تجربه نشده است و از آنجا که تجربهشدهها کارآمد نبوده و معمولا هزينههاي گزافي براي منافع ايران و آمريکا در بر داشته، شرط عقل است که وضعيتهاي متصور تجربه نشده نيز مد نظر قرار گيرد؛ هرچند کشورها، افراد، گروهها و لابيهايي در دو سرزمين که از تداوم وضعيتهاي قبلي سود ميبرند، با آن مخالفت خواهند کرد. وضعيت نخست: دشمني و تنش وضعيت غالب بر مناسبات ايران و آمريکا، دشمني و تنش و درگيري در دو سطح ذهني و عيني بوده است. خشنترين الفاظ و واژهها بر زبان رهبران و کارگزاران دو کشور عليه يکديگر به کار ميرود و فارغ از اثرات اين موضعگيريها، گفتمان مذکور به وسيلهاي براي به دست آوردن محبوبيت داخلي در دو کشور تبديل شده است. در ايران کساني که ژستهاي ناسنجيده ضدآمريکايي ميگيرند و با تحقير آمريکا در اظهارات عمومي خود، سعي ميکنند پردهاي بر سر صد عيب نهان نهند، به همان اندازه از قاعده بازي دورند که تندروهاي تحت تأثير لابيهاي صهيونيستي در آمريکا بر طبل تحريم و جنگ عليه ايران ميکوبند. به نظر ميرسد عصر اين وضعيت به سر آمده باشد و بيش از اين، افکار عمومي و نخبگان، پذيراي اين وضعيت نخنما و پيامدهاي آن نباشند؛ الگوي حاکم بر اين وضعيت، باخت ـ باخت است. وضعيت دوم: وابستگي وابستگي، وضعيتي است که در رژيم پهلوي در مناسبات ايران و آمريکا حاکم بود و هرچند يکجانبه بود و وابستگي ايران به آمريکا را تداعي ميکرد، محمدرضا پهلوي از آن به عنوان وابستگي متقابل يا اتحاد دوجانبه نام ميبرد که شعاري عوامفريبانهاي بيش نبود. همين وضعيت ناپايدار بود که زمينههاي شکلگيري وضعيت پيشين را ايجاد کرد. (افراط و تفريط) يکي از خواستهها و آرمانهاي اساسي انقلاب اسلامي؛ يعني استقلال نيز براي بر هم خوردن اين وضعيت بود که بحمدا... محقق شد، ولي وضعيت بعدي آني نبود که در بردارنده تأمين حداکثري منافع ملي باشد. الگوي حاکم بر اين وضعيت برد ـ باخت به نفع آمريکاست. وضعيت سوم: همکاري و اتحاد اين وضعيت اساسا در حال حاضر و دست كم تا ده سال بين و ايران و آمريکا تحقق يافتني نيست، زيرا ملزوماتي دارد که حتي تصور آن مشکل است، چه رسد به تصديق آن. مانند: منافع مشترک همه جانبه، دوستان مشترک، دشمنان مشترک، توازن قدرت ملي، سرنوشت مشترک منطقهاي و بينالمللي و...که هيچ يک از اين متغيرها را نميتوان در مناسبات ايران و آمريکا ديد. الگوي حاکم بر اين وضعيت، برد ـ برد است، ولي در عالم واقع در مناسبات تهران ـ واشنگتن ممتنع است. وضعيت چهارم: رقابت سياسي، اقتصادي، نظامي و امنيتي عرصه رقابتي، عرصهاي است که ايران ميتواند با آمريکا وارد بازي برد ـ برد شود، ولي پرسش اينجاست كه رقابت در کجا و بر سر چه؟ بديهي است ايران نميتواند با آمريکا در عرصههاي اقتصادي و نظامي وارد رقابت شود. ايران نميتواند با بودجه نظامي حداکثر 10 ميليارد دلاري با بودجه 500 ميليارد دلاري آمريکا رقابت کند. درحوزه اقتصادي نيز وضعيت روشنتر از توضيح است. تنها ميتوان اين را گفت که همه درآمد ناخالص داخلي ايران 200 ميليارد دلار است، در برابر 12 هزار ميليارد دلار GDP آمريکا، ولي آيا اين نابرابري در حوزهاي نظامي و اقتصادي، ميتواند مانع رقابت ايران و آمريکا در سطح منطقهاي باشد؟ پاسخ منفي است. عرصهاي که امروز فرصت بينظيري را پيشروي جمهوري اسلامي ايران و آمريکا قرار داده و عقلاي دو طرف، آن را آشكار ساختهاند، عرصه همکاريهاي امنيتي و در مرحله بعد سياسي است. امروز بنا بر تصريح گزارش کارشناسي و دقيق بيکر ـ هميلتون و اذعان صريح جورج بوش، امنيت به پاشنه آشيل سياست آمريکا در عراق تبديل شده است. واشنگتن با همه ادعاهاي ريز و درشت خود در برقراري امنيت در عراق، ناتوان است و شعارهاي آرمانگرايه نئومحافظهکاران هر روز در عراق با چند انفجار از سوي سلفيها و بعثيها بر باد ميرود. بر پايه تجربه افغانستان، آمريکاييها ميدانند که جز با همکاري ايران، عراق امن نخواهد شد و بايد از مرکب تکروي و خود بزرگبيني پايين آمده با تهران همکاري کنند. از اين رو،بجاست فارغ از جاروجنجالهاي تبليغاتي و عمليات رواني، ايران در اقدامي فعال و پيشدستانه، کليات طرح مشخصي را براي برقراري امنيت در عراق به آمريکا ارايه دهد و آمريکا را در برابر خواسته جامعه جهاني براي پايان ناامنيها در عراق، مجبور به پذيرش درخواستهاي خود کند. و اين موضوع مشخص آغاز مناسب و عقلاني براي باز کردن کلاف سر درگم مناسبات پيچيده تهران ـ واشنگتن باشد. آمريکا نميتواند مدعي شود که ايران توان حل مشکل امنيتي در عراق را ندارد، زيرا امروز با ادعاي خلاف آن؛ يعني متهم کردن ايران به ايجاد ناامني در عراق، عليه جمهوري اسلامي رجز ميخواند. در حوزه امنيتي کشورهاي عربي با ايران و آمريکا وجود دارد، زيرا مشکل اصلي آنها در حوزه سياسي و ساختار و ترکيب قومي و مدهبي حکومت عراق است و در واقع، براي به هم زدن چيدمان سياسي موجود که به نفع شيعيان است، با ايجاد ناامني، بازي را بر هم ميزنند و اگر به آنها نيز براي ايفاي نقش متناسب با قدرت و مشارکتشان، تضمين کافي داده شود، چه بساف مانع اين همکاري نشوند. همان گونه که گري سيک نيز گفته كه اين راهکار در آمريکا، به ويژه در کنگره جديد اين کشور طرفداران جدي دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]