واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
سهم ما در ماجرای جوان مشهور تلگرامی
روز نو : حسامالدین قاموس مقدم کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی در ایسنا نوشت:
«بالاخره پلیس فتا حواسش به همه چیز هست»... «این خانوما خواهر و دخترخاله و دخترعمه من هستن» ... «پلیس فتا جوانی را که این روزها در تلگرام مشهور شده است، بازداشت کرد» ... «من یه کارگر سادهام. اجارهنشینم. پشیمانم» ...
بعد از آنکه یک دل سیر خندیدیم، شستمان روی تکتک این ویدئوها نشست و با روشنشدن گزینه «فوروارد»، لحظهای بعد، آنها را حداقل در دو سه گروه تلگرامی منتشر کردیم و انگار که ماموریت مهم و حیاتیمان پایان یافته باشد، دلمان آرام گرفت و رفتیم دنبال بقیه کارهای مهم زندگیمان.
این مروری سریع بود بر سرنوشت یک «کارگر ساده» که بدون تردید مرتکب جرم شده و قطعا با رعایت اصل تناسب جرم و مجازات، دستگاه قضایی به اتهامش رسیدگی خواهد کرد. عمل مجرمانه این متهم، در جای خود باید مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد اما موضوع این نوشتار، سهم «ما» از مجموع این اتفاقات است.
به نظر میرسد که دو عامل مهم در بازنشر گسترده فیلم اظهارات این جوان، قبل و بعد از دستگیری و همچنین عکسهای او با چند دختر، نقش داشته است؛ یکی رذیله اخلاقی «حسادت» که شاید برخی از ما فکر کردیم که یک جوان مازراتیسوار مدام در مهمانیهای مختلف است و با انواع و اقسام دخترها عکس میگیرد و حالا ما میتوانیم با انتشار گسترده عکسهایش، یک ضدحال اساسی به این "مرفه بیدرد" بزنیم و دیگری که مهمتر از قبلی است، رذیله نوپدیدی که به واسطه آن، از یک گروه تلگرامی مطلبی را بدون کنکاش در صحت آن و بدون توجه به تبعات انتشارش برمیداریم و در گروه دیگر به اشتراک میگذاریم تا شاید بخواهیم به همگروهیهای خود بگوییم «ما هم هستیم» یا «در جریانیم».
در یک مورد دیگر، ما همین یکی دو روز پیش، عکسهایی را بازنشر کردیم با عنوان «گروگانگیری در بازار موبایل تهران با 27 کشته!». چرا وقتی داشتیم این مطلب را منتشر میکردیم لحظهای به این فکر نکردیم که شاید این مطلب به دست کسی برسد که عزیزی از او در بازار موبایل کار میکند یا اتفاقا برای خرید به آنجا رفته است؟ اصلا حساب کردیم تا زمانی که واقعیت این ماجرا برای چنین شخصی آشکار شود و پلیس تهران این مطلب را تکذیب کند، چه بار روانی وحشتناکی به او تحمیل شده و بر او چهها گذشته است؟
موارد دیگری هم وجود دارد. از جمله در مورد همین عموهای «فیتیلهای» که به دلیل یک متن سخیف، کاری ناشیانه و عدم نظارت کافی، حاشیهای در سطح ملی برای خود پدید آوردند و ما با بازنشر مکرر آن فیلم کذایی، احساساتی را جریحهدار کردیم و قضیه را بردیم به سمتی که عدهای بیایند بگویند اینها باید «اعدام» شوند.
این رفتار در مورد فلان فیلم آن بازیگر و بهمان عکس آن فوتبالیست و ... به وفور از سوی ما سر زده است و میرود که واقعا این بازی جنونآمیز به یک عادت ملی تبدیل شود.
چنین رفتاری یک آسیب مهم دیگر هم دارد. در شرایطی که بسیاری در تلاشند تا سیاست فیلتر را برای شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای موبایلی نظیر تلگرام پیش ببرند، این کارهای ما نامردی در حق کسانی است که دارند تلاش میکنند حق دسترسی آزاد ما به فضای مجازی و فضای ارتباطی، تهدید و تحدید نشود. ما داریم موضع کسانی را که میخواهند از حق ما در این زمینه دفاع کنند، به شدت تضعیف میکنیم و مهر تاییدی میزنیم بر نگاهی که نتیجه آن فیلترینگ است. علاوه بر این، در مواردی مثل انتشار خبر گروگانگیری، ما با دستهای خودمان گور «احساس امنیت» خودمان را که در بسیاری از موارد از خود «امنیت» مهمتر است، میکنیم.
اما بازگردیم به آن «کارگر ساده». او در چند مهمانی با زنان و دختران گوناگون عکس انداخته و حالا به هر دلیلی این عکسها منتشر شده و فارغ از سوءنیت این جوان در انتشار عکسها و بازنشر آگاهانه یا ناآگاهانه ما، به هر حال او مسئول انتشار این تصاویر خصوصی بوده و با این کار خود، حیثیت افرادی را به همراه خانوادههایشان مورد تعرض قرار داده است.
ماده 17 قانون جرایم رایانهای مصوب پنجم خردادماه 1388 مقرر میدارد: هر کس به وسیله سامانههای رایانهای یا مخابراتی صوت یا تصویر یا فیلم خصوصی یا خانوادگی یا اسرار دیگری را بدون رضایت او جز در موارد قانونی منتشر کند یا در دسترس دیگران قرار دهد، به نحوی که منجر به ضرر یا عرفا موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از 91 روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون ریال تا چهل میلیون ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.
اما این جوان هر سرنوشتی داشته باشد، فراموش نکنیم که ما هم به اندازه خود سهمی در این سرنوشت داشتهایم. این شخص، با ارتکاب جرم یا در خوشبینانهترین حالت با تقصیر یا قصور در قبال حریم خصوصی دیگران، ماجرایی را شروع کرده است اما ما به جای آنکه جلوی این اتفاق ناگوار را بگیریم، آن را ادامه دادهایم و در واقع به جای برطرف کردن یک آسیب، وضعیت را پیچیدهتر کردهایم.
رسم انسانیت این است که اولا اگر کسی دارد داخل چاه میافتد، او را هل ندهیم و اگر داخل چاه افتاده است، طنابی به دستش بدهیم نه اینکه آن را دور گردنش بیندازیم.
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]