واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
طبيعي است كه در نظام اسلامي،هنري برجسته و درس آموز است كه ايمان و معرفت ديني را ارتقاء بخشد،قوي،معقول،هنرمندانه و متنوع باشد. و از آنجا كه روح تاريخي ايران اسلامي ما،ارايه ي آرايه هاي هنري و پيامهاي اجتماعي در قالب طنز سازگاري مطلوبي دارد،به نظر مقام معظم رهبري (در بيانات 11/9/83 با مسؤولين صدا و سيما) بايد راه كار استفاده از طنز فاخر و برجسته و سرگرمي هاي خوب به دور از بد آموزيهاي قولي و عملي به طور منطقي برنامه ريزي شود تا موجب نشاط و شادي در بين آحاد مردم گردد.آنچه كه در مورد اين مجموعه ي تلويزيوني عرضه مي گردد هرگز به معناي تضييع زحمات رسانه ملي و دست اندركاران اين سريال نمي باشد و شايد تا حد زيادي اين كار در سطح عموم مردم به موفقيت هاي خوبي هم رسيده باشد اما از آنجا كه مخاطبين اين مجموعه اقشار مختلف بودند بايد اين اجازه هم داده شود تا اقشار گوناگون مردم با نظرات متنوع،نقادّانه و دلسوزانه نقاط قوت و ضعف اين كار را گوشزد نمايند تا موجب دلگرمي هنرمندان جامعه باشد:1. به نظر مي رسد كه اين مجموعه مي بايد هم از نگاه حقوقي و كيفري مورد ارزيابي قرار گيرد و هم از نگاه آسيب شناسي اجتماعي و طبيعي است كه اين دو ديدگاه كاركردهاي گوناگوني هم خواهند داشت. در حالي كه مشاهده مي شود در اين كار،مسايل اجتماعي به جز در ديالوگ هاي آخر مجموعه كه توسط آقاي شصت چي در دادگاه ارايه مي شد،عمدتاً از زاويه ي نگاه حقوقي مورد بررسي قرار مي گرفت كه آن هم مورد تأمّل و بررسي كارشناسانه است،و زاويه آسيب شناسانه و جامعه شناختي آن به طور جدّي مورد غفلت قرار گرفته بود.2. اقشار اجتماعي مهمي كه در اين مجموعه مورد تأمّل قرار گرفته اند عبارتند از طبقات تحصيل كرد. جامعه كه نماد آنان را جامعه پزشكي و صاحبان حرف و علوم تجربي ، نيروي نظامي و امنيتي جامعه كه در صد د بيان گوشه اي از مشكلات سيستم امنيتي و آسيب پذيريهاي آن برآمده است،طبقات فرهنگي جامعه و هنرمندان كه نماد آنها را هنرمندان عرصه شعر و ادب گرفته است،طبقه بزهكاران و اشرار و كساني كه برخي ناهنجاريهاي اجتماعي محصول عملكرد آنهاست و در نهايت طبقه ديوان سالار و اداري جامعه كه به بيان لطيفي مشكلات آنان و فساد دستگاه و مناصب اداري به نمايش درآمده است كه همواره افراد ساده لوح و تا حدي به ظاهر مقدس و پاك،مورد دستاويز و بهره برداريهاي نامشروع قرار مي گيرند و با بيان ديگر فساد سيستم بروكراسي اجتماعي،فرصت نقش آفريني و خدمت سالم را از دست عوامل با صداقت مي گيرد و... و به نظر مي رسد كه در اين مجموعه هنري به شيوه هاي صحيح و درستي نابسامانيهاي هر كدام از اين طبقات و آثار و نتايج عملكرد مثبت و منفي آنان مورد نقد و ارزيابي قرار نگرفته است.3. از ديدگاه جامعه شناختي در مبحث آسيب شناسي اجتماعي،جامعه شناسان عوامل متعددي را به عنوان علل انحرافات اجتماعي بر مي شمارند و برخي از مهمترين آنها عبارتند از:تأثير عوامل محيطي و اجتماعي در نارساييهاي اجتماعي و فرهنگي،محيط اجتماعي جُرم زا، وضعيت اجتماعي عاملان كه همواره منزلت اجتماعي لازم را به دست نمي آورند،در روان شناسي كيفري،محيط عامل اصلي ساختمان صفات انسان پنداشته مي شود،برخي نيز به عامل اختلال رواني توجه خاصي مي دهند كه فرد مبتلا به آن براي مقابله ي واقع بينانه و مؤثر با دشواريهاي اجتماعي،عاجز و ناتوان مي شود و دامنه ي رفتار آنان را خوش خيالي هايِ غير منطقي ، خيالات باطل و حتي نارساييهاي فكري را نيز در بر مي گيرد.اما قويترين ديدگاه در زمينه ي مقابله با آسيب هاي اجتماعي، ديدگاه اجتماعي و فرهنگي است كه بيماري رواني را محصول آسيب هاي اجتماعي توصيف مي كند. در روان پزشكي نيز براي تأثير عامل مذهب در درمان آسيب هاي اجتماعي نقش خاصي قايلند زيرا اعتقادات ديني در زندگي فردي و اجتماعي،امنيت،مصونيت و آرامش ويژه اي ايجاد مي كند كه به بركتآن،شخصيت اجتماعي افراد رشد و تكامل مي يابد و بر قدرت تحملِ رنجها و صدمات اجتماعي مي افزايد و مي تواند از بروز آسيب هاي اجتماعي جلوگيري كند،كه به اين مبحث اخير هرگز توجهي در اين سريال نشد.4. آنچه كه در يك جمع بندي ساختاري و محتوايي در مورد اين مجموعه طنز پردازانه اجتماعي مي توان گفت آن است كه نظريه منزلت اجتماعي كه بدان اشاره شد و نيز نظريه تأثيرات اجتناب ناپذير محيط و جبر اجتماعي،شاكله اصلي فكر و انديشه اين مجموعه را شكل مي دهد كه هرگز ديدگاهي الهي نيست و بيشتر با مباني اومانيستي سازگاري دارد تا با اسلام،كه تحليل اين مقوله،فرصت هاي ديگري را مي طلبد.5. آنچه از ضعفهاي عمده به شمار مي آيد آن است كه از نگاه كيفري و حقوقي صرف آن هم با اشكالات فراوان ساختاري،صرفاً به بررسي اتهامات آقاي شصت چي كه خود نيز به نوعي قرباني ساده انديشي ها و منزلت خواهيهاي موهوم خويش و تأثيرات اجتماعي و ساده انديشي ديگران نيز هست،پرداخته مي شود،در حاليكه شاكيان پرونده متهم،خود به نوعي متهم مي باشند به ويژه مقامات امنيتي و يا از طرف ديگر قضاوتهاي ناصواب در مورد عناصر امنيت بخش جامعه و عوامل سرگردان و متملّق و چابلوس كه درصد كمي هم از اين اقشار خدمتگذار به جامعه مي باشند،خود نيز مي توانست به عنوان اتهام از عناصر دخيل در اين فرايندهاي نادرست اجتماعي،از سوي دستگاه قضايي مورد پيگيري قرار گيرد،در حالي كه همه ي مدعيان پرونده بدون اين كه به نقش ساده لوحانه و اشتباهات خويش اعتراف كنند،مورد تغافل قرار مي گيرند. و در نهايت مي توان اذعان داشت كه بهتر بود علل ضعفها و نقايص آقاي شصت چي به عنوان متهم اصلي و سازگارهاي ناصواب دستگاههاي مديريتي كشور از زاويه نگاه آسيب شناسانه مورد ارزيابي قرار مي گرفت.نويسنده: نوروز اكبري زادگان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 281]