واضح آرشیو وب فارسی:سیاست روز: دولت در دو سال گذشته تنها درباره سیل بیکاری جوانان هشدار داده و تاکنون هیچ یک از کلیدهایش نتوانسته قفل بیکاری را باز کند به نحوی که در فاصله تابستان ۹۳ تا امسال ۴۷۸ هزارنفر به تعداد بیکاران افزوده شد. به گزارش مهر، اوضاع بازار کار بد است و سیاست های دولت نیز تاکنون نتوانسته است قفل بیکاری در اقتصاد ایران را باز کند. سال هاست بیکاری در بازار کار ایران به یک بیماری مزمن تبدیل شده و با وجود تلاش هایی که از سوی دولت ها برای عبور از بیکاری می شود، اما چرخ های این بازار به حرکت در نمی آید و روز به روز به تعداد متقاضیان کار اضافه می شود. برخی مقامات می گویند در گذشته کاری در این زمینه نشده است، از این رو تا رسیدن به شرایط مطلوب باید مدتی صبر کرد. با این وجود، کارشناسان از عملکرد دولت تدبیر و امید در این بخش هم ناراضی هستند و معتقدند دولت در طول دو سال فعالیتش، هیچ طرح و برنامه روشنی در زمینه مقابله با بیکاری ارائه نکرده و بازار کار ایران همچنان منتظر و تشنه اجرای یک طرح موثر و قوی برای خروج از بحران بیکاری است. البته دولتی ها نیز عنوان می کنند با چه پولی باید چرخ های این بازار را به حرکت در بیاورند؟ آنها معتقدند اگر منتقدان و تحلیلگران بازار کار، شرایط افت شدید درآمدهای نفتی را نبینند، بی انصافی کرده اند و کاهش یکباره قیمت نفت بر اجرای برنامه های دولت در اقتصاد سایه افکنده است. با کدام پول به جنگ بیکاری برویم؟ اما کارشناسان می گویند روزی که دکتر روحانی به مردم و جوانان وعده روزهای خوب در بازار کار و اشتغال را می داد و می گفت حل بیکاری از برنامه های اصلی دولت وی خواهد بود، باید به این فکر می کرد که اگر درآمدهای دولت کاهش یابد چه باید کرد؟ همچنین عنوان می شود در دولت گذشته که میلیاردها دلار درآمد ناگهانی نفتی داشتیم باز هم اوضاع بیکاری ما همین بود و مشکلی از اشتغال جوانان حل نشد، بنابراین چه وقتی که پول داشته باشیم و چه نداشته باشیم، همچنان بیکار می مانیم! مگر در روزهایی که دلارهای نفتی به اقتصاد ایران سرازیر شده بودند، توانستیم مشکل بیکاری را یکبار برای همیشه حل کنیم، که امروز افت قیمت نفت را بهانه قرار می دهیم؟ سوال این است که آیا واقعا اگر درآمد نفتی کشور کاهش نمی یافت، در دو سال گذشته مشکل بیکاری جوانان حل می شد؟ اگر به قول وزیر کار بتوان بیکاری را با پاشیدن پول حل کرد که در گذشته پول های بی هدف زیادی به بازار کار ایران تزریق شد، پس چرا از تعداد بیکاران کم نشد؟ اینکه امروز بازار کار میلی به پذیرش فارغ التحصیلان و واگذاری تصدی های شغلی به آنها ندارد، تنها باید خود جوانان را مقصر دانست؟ یا اینکه سیستم غلط آموزشی کشور باید توسط دولت ها اصلاح و مسیر آموزش ها عوض شود؟ چرا با وجود اینکه ده ها هزار جوان فارغ التحصیل دانشگاهی توان انجام کارها را ندارند، در سال های متمادی به روش اشتباه آموزش تئوریک در دانشگاه ها اصرار داریم و آن را ادامه می دهیم؟ آیا اگر مسیر تحصیلات عالی عوض شود و آموزش ها طبق نیاز روز بازار کار صورت گیرد، از سوی جوانان با مقاومت روبرو می شود؟ چه کسی باید سیاست های تحصیلات عالی را در ایران تغییر دهد؟ چه مرجعی می تواند در رشته های دانشگاهی بازنگری انجام دهد؟ تا چه زمانی باید رقابت بین دانشگاه های گوناگون برای جذب دانشجو ادامه یابد؟ چقدر باید دغدغه پُر کردن صندلی های دانشگاه ها را داشته باشیم، در حالی که چند سال از عمر جوانان تلف می شود؛ بی آنکه اندک آمادگی در آنها برای ورود به بازار کار ایجاد شود. چگونه می توان استانداردی برای صدور گواهینامه پایان تحصیلات برای جوانان به ویژه در رشته های علوم انسانی تعریف کرد که پس از آن فارغ التحصیلان واقعا حرفی برای گفتن داشته باشند و تحصیلات چیزی به داشته های آنها افزوده باشد؟ چه کسی مسئول سیاست گذاری تحصیلات عالی است؟ در هر صورت، تا به امروز وعده رئیس جمهور به جوانان جویای شغل کشور عملی نشده و با وجود اینکه وی اعلام کرده بود حل معضل بیکاری مهمترین اولویت کاری دولت تدبیر و امید در سال جاری است اما حالا مرکز آمار ایران گزارش های ناامید کننده ای از اوضاع بازار کار می دهد. براساس اعلام مرکز آمار ایران، در نیمه اول امسال و به ویژه در تابستان، نه تنها اوضاع بازار کار کشور بهتر نشده بلکه بر تعداد بیکاران نیز افزوده شده و در فاصله تابستان ۹۳ تا ۹۴ به تعداد بیکاران کشور ۴۷۸ هزار و ۲۲۵ نفر افزوده شده است. در عین حال بر تعداد ورودی های به بازار کار کشور و متقاضیان کار نیز یک میلیون و ۳۸۲ هزار و ۸۳ نفر افزوده شده است که این مسئله می تواند در افزایش تعداد بیکاران و همچنین فشار بیشتر به بازار کار کشور موثر باشد. البته در سال های گذشته هیچ گاه جمعیت فعال کشور که مجموعه ای از شاغلان و جویندگان شغل (بیکاران) است، به ۲۵ میلیون نفر نرسیده بود. مرکز آمار اعلام کرده در تابستان امسال، نسبت به تابستان سال ۹۳ تعداد یک میلیون و ۳۸۲ هزار نفر ورودی جدید به بازار کار داشتیم که باعث شد جمعیت فعال کشور به ۲۵ میلیون و ۱۳۹ هزار نفر برسد در حالی که این تعداد در تابستان سال گذشته ۲۳ میلیون و ۷۵۶ هزار نفر بوده است. با وجود اینکه در تابستان سال گذشته نرخ بیکاری ۱۵ استان تک رقمی و ۱۶ استان دو رقمی بود، در تابستان امسال تعداد استان های با نرخ بیکاری دورقمی به ۲۱ مورد رسید، همچنین تابستان ۹۳ فاصله بیکاری استان ها ۱۱.۱ درصد بود که این میزان در تابستان امسال به ۹.۵ درصد رسید. ۳/۱ میلیون تقاضای جدید کار ۴۷۸ هزار بیکار بیشتر علاوه بر این، در تابستان امسال بر نرخ مشارکت اقتصادی کشور ۱.۷ درصد افزوده شده است که این عامل می تواند بر افزایش تعداد بیکاران تاثیرگذار باشد. بالاترین نرخ بیکاری استان ها مربوط به چهارمحال و بختیاری با ۱۶ درصد و کمترین نیز مربوط به کرمان با ۶.۵ درصد است. با وجود اینکه در تابستان امسال نرخ بیکاری ۹ استان تک رقمی بود اما دو استان از این مجموعه دارای نرخ بیکاری بالای ۹ درصد است و در مرز دورقمی شدن قرار دارد. با وجود اوضاع نابسامان بازار کار، همچنان از مقامات دولتی شنیده می شود که باید کارهایی صورت گیرد اما هیچ گاه شنیده نمی شود چه کارهایی شده و نتیجه آن چه بوده است؟ آیا طرحی بوده که بتواند دست کم بخشی از مسائل بیکاری جوانان را کم کند. اینکه تنها مقامات ارشد دولتی هشدار بدهند و بگویند بیکاری داریم و اگر کاری نشود به زودی با سیل جوانان متقاضی کار روبرو می شویم، کافی نیست. اگر قرار است کاری بشود، آنها هستند که توان تصمیم گیری و سیاست گذاری دارند و پول در اختیار خودشان است. آیا تنها می خواهند جوانان را از بیکاری که در راه است، بترسانند؟ در دو سال گذشته تقریبا بیشتر مقامات ارشد دولتی و وزرا درباره بحران بیکاری در آینده نزدیک هشدار داده اند، دیگر هشدار بس است؛ لطفا کاری کنید! بیکاری ۷/۱۶ درصدی در مهاجرپذیرترین استان کشور بررسی وضعیت بیکاری استان های مهاجرپذیر و مهاجرفرست نشان از تفاوت قابل توجه این شاخص بین استان های مهاجرپذیر و مهاجرفرست دارد. به عبارت دیگر، استان های مهاجرپذیر میزان بیکاری کمتری در مقایسه با استان های مهاجرفرست دارند. میزان بیکاری در استان های مهاجرفرست سیستان و بلوچستان و خوزستان که در صدر استان های مهاجرفرست قرار دارند، به ترتیب برابر با ۲۹.۲ و ۲۵.۷ درصد بوده است. این در حالی است که در میان استان های مهاجرپذیر، استان البرز با ۱۶.۷ درصد و استان گیلان با ۱۵.۱ درصد بالاترین میزان بیکاری را در میان استان های مهاجرپذیر داشتند و استان های خراسان جنوبی با ۶.۷ درصد و سمنان با ۹.۹ درصد حداقل میزان بیکاری را در بین استان های مهاجرپذیر دارا بودند. نرخ باسوادی برخی استان های مهاجرفرست همچون سیستان و بلوچستان (۷۱.۵۶ درصد) و کردستان (۷۷.۹۷درصد)در مقایسه با استان های مهاجرپذیر مثل البرز (۹۰.۲۳ درصد)، سمنان (۸۸.۴۰ درصد) و اصفهان (۸۷.۷۷ درصد) کمتر است. به جز استان تهران، اغلب استان های مهاجرفرست در مقایسه با استان های مهاجرپذیر سرانه محصول ناخالص داخلی بدون احتساب نفت پایین تری دارند. به عبارت دیگر، استان های مهاجرپذیر از سرانه بالایی از محصول ناخالص داخلی بدون احتساب نفت برخوردارند. بنابراین، استان هایی که از وضعیت مطلوبی از نظر تولید ناخالص داخلی آن هم بدون احتساب نفت برخوردارند، به سبب برخورداری از جاذبه اقتصادی مهاجرتی، از پتانسیل بالاتری برای جذب مهاجرین برخوردارند. در برخی استان های مهاجرفرست همچون خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد، اگرچه سرانه محصول ناخالص داخلی با احتساب نفت بالایی دارند ولی بایستی اذعان داشت که تولید نفت نقش قابل توجهی در بهبود وضعیت اقتصادی این استان ها نداشته است.
چهارشنبه ، ۲۷آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیاست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]