واضح آرشیو وب فارسی:مهرخانه: زوج هایی از بهترین نژاد ها، دوبه دو قدم می زدند و وارد عرشه می شدند تا ماه عسل چهل شبانه روزی خود را آغاز کنند. این سفر در پهناورترین آب های جهان و بدون خطر ناآرامیِ شهوانی یا پریشانیِ رمانتیک صورت می گرفت.قصۀ نوح را در نظر بگیرید: زوج هایی از بهترین نژاد ها، دوبه دو قدم می زدند و وارد عرشه می شدند تا ماه عسل چهل شبانه روزی خود را آغاز کنند. این سفر در پهناورترین آب های جهان و بدون خطر ناآرامیِ شهوانی یا پریشانیِ رمانتیک صورت می گرفت. چه روش هوشمندانه ای بوده است برای اطمینان از بقای گونه ها! چه تأسف بار که امروزه ازدواج پر از پیچیدگی است! به نقل از ترجمان، قصۀ نوح را در نظر بگیرید: زوج هایی از بهترین نژاد ها، دوبه دو قدم می زدند و وارد عرشه می شدند تا ماه عسل چهل شبانه روزی خود را آغاز کنند. این سفر در پهناورترین آب های جهان و بدون خطر ناآرامیِ شهوانی یا پریشانیِ رمانتیک صورت می گرفت. چه روش هوشمندانه ای بوده است برای اطمینان از بقای گونه ها! چه تأسف بار که امروزه ازدواج پر از پیچیدگی است! کتاب آموزنده و بلندپروازانۀ تاریخچه ازدواج اثر استفانی کونتز۱ روند پیشرفت نهادی را دنبال می کند که مداوماً از آن بدگویی می کنند یا آرمانی اش تلقی می کنند. این نهاد طی قرن ها متحول شده و در جوامع سراسر جهان به شکل های کاملاً متفاوتی درآمده است. یکی از فرضیات او کشفی تأمل برانگیز را بازگو می کند: به روزترین و غیرمتعارف ترین رفتارهای جنسی، بسیار بیش از آنچه در تصور یک جوان بگنجد، قدمت دارد. کونتز یادآور می شود که نرخ طلاق و روابط نامشروع در برخی دوره ها از امروز نیز بالاتر بوده و ازدواج با هم جنسان در سایر زمان ها و مکان ها هم اتفاق افتاده است. بااین همه، هم اکنون دیدگاه بسیاری از کشورها و فرهنگ ها تغییری چشمگیر کرده است. منظور، دیدگاه آنها دربارۀ عواقب عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تصمیم یک زوج برای ورود به زندگی مشترک است. نقطۀ قوت کتاب هم همین است که نویسنده می خواهد به تناقضات بپردازد. کونتز ابتدا به معانی چندگانۀ ازدواج می پردازد: تفسیر قبایل افریقایی و اندونزیایی که در آنها زن و شوهر نه با هم زندگی می کنند و نه منابع مالی شان را شریک می شوند یا جوامع مادرتبار یا شاید عجیب تر از همه، برخی چینی ها و سودانی ها که به شوق تشکیل پیوندهای قومی محکم تر، فرزندانشان را به «ازدواج با ارواح» تشویق می کنند تا با همسرانی وارد رابطه شوند که تمام شرایط ایده آل را دارند؛ اما دیگر در میان زندگان نیستند. بااین وجود، کتاب خیلی زود به سراغ جوامعی می رود که بیشتر شبیه ما هستند و در آنها مفهوم ازدواج عموماً با مکان مشترک زندگی، حساب مشترک بانکی و احتمالاً فرزندان همراه است. کونتز با استدلال، از جدید بودن آن چیزی می نویسد که خود، آن را «ازدواج مبتنی بر عشق» می نامد و رد پایش را تا قرن هجده دنبال می کند. او همچنین از این می نویسد که چطور ناآرامی اجتماعیِ ناشی از انقلاب فرانسه و امریکا سبب شد نقش های جنسیتی جدی تر و مدون تر شوند. تلاش کونتز برای جهت دهی به تأملات اجداد شکارچی- گردآورندۀ ما به تصوراتی دوگانه می انجامد؛ مثلاً «زوج ها در دنیای دیرینه سنگی هرگز تصور نمی کردند که دوتایی به خلوتگاهشان در جنگل بروند». بااین وجود، وقتی دیدگاه های یونانی و رومی را دربارۀ عشق، ازدواج و روابط خارج از ازدواج بررسی می کند، گویی بر زمین محکم تری پا گذاشته است. اما همین محدوده هم قلمرو گسترده ای را در بر می گیرد و وقتی نویسنده به سرعت تا زمان حال می دود، هم خود او و هم خواننده به نفس نفس می افتند. «تاریخچۀ ازدواج» بر پایۀ پژوهشی بسیار گسترده است. اگرچه حدود یک چهارم کتاب، پاورقی است، فقدان کتاب شناسی در این اثر، بسیار نادرست است. درعین حال، خواننده فکر می کند که شاید موضوع هر فصل، درخور نوشتن چندین کتاب کامل باشد و همین طور هم است. شاید هم خواننده منتظر عمقی از مطالب باشد که اثری حرفه ای و کارشناسانه با موضوعی محدودتر می توانست عرضه کند. برای مثال، در میانۀ بحث کونتز دربارۀ مسیحیت اولیه، به یاد تحقیق شوخ طبعانه و نیش دار اوتا رانکه هاینمن۲، عالم الهیات آلمانی، دربارۀ دیدگاه پدران کلیسا نسبت به زنان و جنسیت افتادم: «خواجه باشی های قلمرو بهشت۳». همچنین استدلال کونتز را به یاد آوردم که می گفت ازدواج برای تثبیت و محافظت از اموال و نه حمایت یا سرکوب زنان شکل گرفت. چنین استدلالی تنها برای خوانندگانی روشنگرانه و بدیع است که در کلاس های دانشگاه چرت می زنند! این کلاس ها همان هایی هستند که در آن ها توضیح می دادند که فردریش انگلس در دهۀ ۱۸۸۰ دقیقاً به همین نتیجه گیری رسیده است. شاید ناسپاسی باشد که از کتابی که چیزهای بسیاری برای عرضه دارد، توقع بیشتری داشته باشیم. تقریباً در تمام صفحات کتاب، نکته ای داغ، مفید یا بحث برانگیز به چشم می خورد؛ به ویژه برای کسی که بخواهد رمان نویسِ تاریخی شود. برای مثال، امکانات نمایشی بالقوه را در این گفته در نظر بگیرید: «طبق قانون آتن، اگر مردی همسر مرد دیگری را اغوا می کرد، مجازاتش مرگ بود؛ اما اگر به همسر مرد دیگری تجاوز می کرد، فقط به پرداخت جریمۀ نقدی محکوم می شد.» حال، توطئه های داخلی یک دربار سلطنتی، مانند دربار شارلمانی را تصور کنید. این دربار به لطف تحمل زیاد پادشاه در برابر روابط خارج از ازدواج، پر بود از فرزندان نامشروع معشوقه ها و دخترانش. پس از عقد ازدواج دربی شایر در ۱۴۱۳ میلادی، چه پیوندی شکل می گرفت؟ در آن عقد، جای اسم عروس خالی بود؛ «زیرا پدر هنوز تصمیم نگرفته بود که کدام دخترش را شوهر دهد». حتی می توان نوعی لذت لجوجانه را در کلام روان پزشکی دید که در سال ۱۹۵۳ نوشت زنی که بیست سال دارد و «مردی را در نظر ندارد» بهتر است نگران باشد که دیگر هرگز همسری نخواهد یافت! با این حال، به نظر می رسد که کتاب کونتز شاید بیش از حد برای ارائۀ اطلاعات تلاش می کند و ازاین رو از پرخوری و درنتیجه، اطلاعاتی نصفه ونیمه هضم شده رنج می برد که بیشترشان برای خواننده هضم شدنی نیستند. بندی معمولی از کتاب که مملو از اطلاعات، آمار، پیمایش ها، مثال ها و مثال های متناقض است یا فصل هایی که با همهمۀ گفت وگویی پرحرارت آغاز می شوند، برای خواننده ای متوسط چه سودی دارند؟ درنتیجه، سؤالاتی که کتاب کونتز به ذهن می آورد، بیش از آنکه دربارۀ موضوع ازدواج باشند، دربارۀ ادبیات غیرداستانی هستند و دلایلی که باید آن را بخوانیم. در عصری که اطلاعات یا اطلاعات غلط، به راحتی در اینترنت پیدا می شوند، آیامی توان گفت که دیگر مانند گذشته، تحقیقی جامع الاطراف و گسترده، لازم و مفید نیست؟ آیا خواندن کتاب هایی مانند گلوی ملکه۴، تأملات وِین کُستِنبام دربارۀ اپرا، رضایت بخش تر نخواهد بود؟ آیا خواندن «پروست چگونه می تواند زندگی شما را دگرگون کند؟»، اثر آلن دو باتن، «در خرابه ها»، اثر کریستوفر وودوارد، «رنگ»، اثر ویکتوریا فینلِی و «مهاجرت هایی به تنهایی»، اثر سو هالپرن راضی ترمان نمی کرد؟ این کتاب ها لذتی چندگانه به همراه دارند: پاداشِ آموختنِ موضوعی ناآشنا و تلفیق آن با لذت سبک روایی، زبان فاخر و مهم تر از همه مواجهه با احساساتی دل نشین و بی همتا؛ یعنی تماشای کسی که گام هایی شجاعانه برمی دارد و روابطی پیش بینی ناپذیر برقرار می سازد. این کتابی است که من دوست دارم دربارۀ ازدواج بخوانم: کتابی که در آن انتقال اطلاعات با فاصله صورت می گیرد. در پس این سکوت می توان صدای نویسنده را شنید. انتهای پیام/ 930610
چهارشنبه ، ۲۷آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهرخانه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]