واضح آرشیو وب فارسی:دانا: همسر یکی از شهدای عملیات محرم گفت: هیچگاه نشد که همسرم مرا آزار دهد و گاهی با خود می گویم که ای کاش کمی بدی در حقم کرده بود تا اینقدر غم از دست دادنش برایم سنگینی نمی کرد و از غم فراقش نمی سوختم.به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از حیا ، ۲۵ آبان سال ۶۱ بود که مردم اصفهان در یک روز پیکر مطهر ۳۷۰ تن از فرزندان خویش را که از عملیات محرم بر می گشتند، تشییع کردند و پس از آن رهبر کبیر انقلاب اسلامی؛ حضرت امام خمینی (ره) در پیامی فرمودند: «شما در کجای دنیا می توانید جایی مثل اصفهان پیدا کنید؛ همین چند روز پیش فقط در شهر اصفهان حدود ۳۷۰ شهید را تشییع کردند.» و از آن سال ۲۵ آبان به روز حماسه و ایثار مردم اصفهان ملقب شد. آری دلاوران سرزمین ما رفتند تا ۷۵۰ کیلومتر از خاک میهنشان را آزاد کرده و از ناموس خود دفاع کنند، دلاور مردانی که دل به آب زدند و جان گرانقدر خویش را با خوشنودی پروردگار و امامشان معاوضه کردند. در همین روز گپ و گفتی با اکرم نصر اصفهانی همسر شهید مصطفی نصر اصفهانی از شهدای عملیات محرم داشتیم که توجه شما را به خواندن آن جلب می کنیم. حیا؛ خانم نصر اصفهانی لحظه شهادت همسرتان چه می کردید؟ من در خانه بودم، وقتی خبر شهادت همسرم را شنیدم بسیار ناراحت شدم؛ آن روزها خواهران بسیجی می آمدند و خبر شهادت فرزندان ملت را می دادند؛ وقتی آن ها در خانه ما حاضر شدند به من گفتند که همسرم زخمی شده و امده اند تا مرا نزد او ببرند اما من می دانستم که برای زخمی شدن کسی به در خانه او نمی روند و از این رو دانستم که همسرم شهید شده و خیلی بی تابی کردم. حیا؛ شما چند سال با همسرتان زندگی کردید؟ من حدود ۸ سال با او زندگی کردم، من ۲۵ ساله بودم که همسرم شهید شد و در حل حاضر از او ۳ فرزند پسر دارم. حیا؛ همسرتان در لحظه رفتن به جبهه چه توصیه ای به شما کرد؟ او می گفت که شهادت لیاقت می خواهد، اصلا خود را لایق شهید شدن نمی دانست، به من می گفت که در نبودش صبور باشم و زمانی هم که برای رفتن می رفت تنها به مسئولین گفته بود که همسرم را بیمه کنید. او برای رضای خدا رفت. حیا؛ از خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد همسرتان برایمان بگویید؟ همه چیزش خوب بود، اخلاق خیلی خوبی داشت، به فامیل و دوستانش رسیدگی می کرد، هیچوقت ندیدم کسی را ناراحت و اذیت کند، به پدر و مادرش بسیار احترام می گذاشت، از کسی بدگویی نمی کرد، خیلی خوب بود. در همین سال هایی که با هم زندگی کردیم هیچگاه نشد که مرا آزار دهد و گاهی با خود می گویم که ای کاش کمی بدی در حقم کرده بود تا اینقدر غم از دست دادنش برایم سنگینی نمی کرد و از غم فراقش نمی سوختم. حیا؛ خانم نصر اصفهانی از خودتان بگویید؟ روزگار را چگونه می گذرانید؟ من از شهید مصطفی نصر اصفهانی صاحب ۳ فرزند پسر هستم که یکی از آن ها شاغل و ۲ تن دیگر آن ها بیکار هستند و با وجود اینکه سنشان زیاد شده اما به دلیل نداشتن شغلی مناسب هنوز نتوانسته اند ازدواج کنند. ۳۳ سال است از شهادت همسرم گذشته اما بنیاد شهید هیچ رسیدگی به ما نکرده و مردم خیال می کنند که به ما خیلی رسیدگی می شود در حالی که آن ها سالی یکبار هم سراغی از ما نمی گیرند؛ تنها یک حقوق ناچیز دریافت می کنم و فرزندانم از زمانی که به تکلیف رسیدند از همین حقوق و بیمه هم محروم شدند. آن ها خیلی بین خانواده های شهدا فرق می گذارند. حیا؛ شما چه انتظاری از مسئولین دارید؟ هیچ انتظاری ندارم فقط خوشبختی بچه هایم را می خواهم. حیا؛ اگر صحبت دیگری دارید بفرمایید؟ کاری از کسی بر نمی آید که بخواهم چیزی بگویم، از شماق متشکرم که حال ما را جویا شدید. حیا؛ ما نیز از شما متشکریم که وقتتان را در اختیارمان قرار دادید.
دوشنبه ، ۲۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]