تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):در روز جمعه هيچ عملى برتر از صلوات بر محمد و خاندان او (ع) نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837301457




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست...


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۵




1447649057370_109319.jpg

آدم‌ها در کنار هم زندگی می‌کنند، ولی گاهی خیلی از هم دورند. برعکس این مسأله هم صادق است، گاهی آدم‌ها از هم دورند ولی آن‌قدر به هم نزدیکند که نامشان خانه‌ات را روشن می‌کند. ‌ به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)– منطقه خراسان، گاهی نمی‌دانیم زیر پوست شهرمان چه اتفاقاتی می‌افتد؛ گاهی هم می‌بینیم و می‌فهمیم ولی از کنار آن عبور می‌کنیم. البته در میان ما کسانی هم هستند که می‌ایستند و تامل می‌کنند. ‌جمعه بعد از یک تفریح کوچک مادرم با من تماس گرفت تا چند نان بخرم. به نانوایی رفتم و در صف منتظر بودم که نوبت من برسد. همان‌طور که به اطراف نگاه می‌کردم چشمم به برگه‌ای برخورد که رویش نوشته شده بود "خانواده‌ای برای درمان بچه 6 ساله خود و به خاطر این که بتواند راه برود نیازمند کمک هستند" به فکر فرو رفتم و با صدای نانوا به خودم آمدم که گفت: "خانم شما چند نان می‌خواهید؟". ‌پولم را دادم و گفتم هرچه‎ قدر می‌شود. فراموش کردم چند تا نان می‌خواستم. خودم را به سمت میزهای مشبک نان کشیدم و گفتم: "آقا ببخشید ماجرای این بچه و خانواده چیست؟" نانوا کمی از زندگی آن‌ها گفت. من آدرس آن‌ها را گرفتم و بعد به کوره داغ نان و نان‌هایی که نانوا به سمت من می‌آورد، خیره شدم. ‌در مسیر پیش خودم به حرف‌های نانوا فکر می‌کردم. این که سقف خانه این خانواده چند وقت قبل ریخته و خوب شده که خودشان آن موقع در منزل نبودند؛ این که پدر خانواده از بیماری دیابت رنج می‌برد و در صورت درمان نشدن، ممکن است قطع عضو شود؛ این که بچه 6 ساله‌ای با وزن زیاد هنوز راه رفتن را تجربه نکرده است‌. ‌باز هم همین که آهی شنیده می‌شود، خودش گام بلندی است "شیر مردانند در عالم مدد/آن زمان کافغان مظلومان رسد/بانگ مظلومان ز هر جا بشنوند/آن‌طرف چون رحمت حق می‌دوند" آری! بعضی آدم‌ها به شاهد این ابیات مثنوی شریف، دادستانی می‌کنند. ‌روز بعد به منزل آن‌ها رفتم. رضا پدر خانواده بود که مرا به داخل خانه راهنمایی می‌کرد. یکی از پاهایش را کمی می‌کشید. مادر خانواده خوش‌آمد گفت و بالاخره من با سارا دختر 6 ساله‌شان که وزن زیادی داشت و وسط خانه دراز کشیده بود مواجه شدم. ‌سارا از بیماری دیابت نوع یک و اوتیسم رنج می‌بُرد. با پدرش ارتباط صمیمی داشت و دختر شیرین و بسیار فعالی بود. پیش خودم فکر کردم او می‌توانست الان مثل خیلی از هم‌سن‌وسال‌های دیگرش دفتر مشق‌هایش را ورق بزند اما دفتر سرنوشت یا هر علت دیگری، برای او تا 6 سالگی این گونه نوشته بود: "هزینه‌های درمان پدر و دختر بالاست و آن‌ها باید به خاطر پول، ‌آری به خاطر نداشتن چرک کف دست، هر روز اوضاع‌شان بدتر شود". ‌ در زندگی زخم‌هایی هست... ‌پدر سارا در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: چند وقت پیش پایم زخمی شد و زخمم بهبود پیدا نمی‌کرد تا این که متوجه شدم دیابت نوع یک دارم. ‌رضا ادامه می‌دهد: هزینه‌های درمان زیاد است و مدتی است که دیگر نمی‌توانم کار کنم. نگهداری سارا و درمان او هم در شرایطی که ما داریم به سختی انجام می‌شود. سارا نمی‌تواند راه برود با تمرین‌های زیاد حالا می‌تواند چهار دست و پا کند. ‌وی زخم پایش را به من نشان می‌دهد. طاقت دیدن این زخم را نداشتم، اما نگاه کردم. چیزی که من به چشم دیدم و مو را به تنم سیخ کرد، حالا جزیی از وجود او شده و مسیر زندگی‌اش را تغییر داده بود... زخمی است که با آن زندگی می‌کند... و همه این‌ها زخمی بود که به خاطر چرک کف دست، درمانش متوقف شده بود! ‌مادر سارا به ایسنا می‌گوید که دخترش را باید پوشک کند و آن‌قدر این هزینه‌ها زیاد است که از پس آن برنمی‌آیند. او از کمردرد رنج می‌برد با این که هنوز جوانست؛ چون وزن سارا خیلی زیاد است. ‌از پدر سارا می‌پرسم چه پیگیری‌هایی برای ادامه درمان داشتید. هیچ‌کس حمایتی از شما نکرده است؟ رضا می‌گوید: تا دلتان بخواهد نامه داریم، ولی هیچ اتفاقی نیفتاده حتی از مسئولان‌. ‌رضا با پای زخمی‌اش به سختی سارا را در آغوش می‌کشد و نوازشش می‌کند. سارا مثل دختربچه‌های دیگر با حرکات دستش و کلماتی مقطع از پدرش می‌خواهد که او را به گردش ببرد. ‌رضا می‌گوید: پیش خودم فکر می‌کنم اگر دیابت من پیشروی کند و منجر به قطع عضو شود، چه کسی می‌تواند سارا را بلند کند. این وضعیت‌ حالا هم برای مادرش سخت است، اگر من هم نباشم همسرم خیلی تنها خواهد شد. ‌صحبت‌های من با خانواده سارا تمام می‌شود. در راه پیش خودم فکر کردم چرا برخی برای هر انتخاباتی که حالا باز تبش هم بالا گرفته از یک‌سری چیزها سوءاستفاده می‌کنند و بعد هم پشت سرشان را نگاه نمی‌کنند. ‌اگر رضا و امثال رضا شهروند ما هستند، چرا هیچ‌کدام از مسئولان که نامه و تأکید موکد هم داشته‌اند، از آن‌ها فراموش کرده‌اند؟ سارا و رضا حق زندگی دارند، سؤال این‌جاست زیر پوست این شهر چند ساراهای دیگر رنج می‌کشند؟ زیر پوست این شهر چند رضای دیگر منتظر قطع عضو هستند؟ آری "در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را در انزوا می‌خورد و می‌تراشد" و امثال رضا باید در همان انزوا بمانند؟ ‌یاد شعری از مرحوم حسین پناهی می‌افتم که "و مرگ مردن نیست/ و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست/من مردگان بی‌شماری را دیده‌ام/ که راه می‌رفتند/ حرف می‌زدند/ سیگارمی‌کشیدند/ و خیس از باران/انتظار و تنهایی را درک می‌کردند..." ‌ گزارش از: سیمین سلیمانی، خبرنگار ایسنا، منطقه خراسان ‌ انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن