واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهروند: | ماه چهره تهرانی | روزنامه نگار | در هر گوشه از جهان آنگاه که آتش جنگ شعله ور می شود، دامن انسان های بی گناه را نیز می گیرد؛ این قانون جنگ است؛ قانونی تلخ و ناگزیر و ناگریز! با به راه افتادن جنگ یکم جهانی، ایران اعلام کرد بی طرف است؛ موضعی رسمی که هیچ یک از دو سوی جنگ به رسمیت نشناختند و آن را نقض کردند. این جنگ در ایران عده ای بسیار را به کام مرگ کشاند، برخی را به کوچ واداشت و دسته هایی بسیار را بی خانمان و بی کس کرد. پیامدهای این جنگ تا سال ها در منطقه های غرب و شمال غرب ایران نمود داشت. روزگاری که بر مردم ارومیه رفت، در این میانه، بسیار سخت بود. گفته شده است ارومیه بیش از دیگر شهرهای ایران در آتش جنگ یکم جهانی سوخت. این شهر به سبب ورود و خروج نیروهای خارجی و داشتن اقلیت های مذهبی و قومی، شرایطی پیچیده یافت. حکومت مرکزی می کوشید با گماردن حاکمانی بر این شهر، حاکمیت خود را در برابر خطرات جنگ استوار سازد. یمین الدوله، معزالدوله و اعتمادالدوله ازجمله حاکمانی بودند که در آن برهه زمانی، سررشته امور را در ارومیه به دست گرفتند. هیچ یک اما به دلیل تسلط روس ها بر شرایط، کاری چندان به پیش نبردند. این درحالی بود که اندیشه ای تقدیرگرایانه نیز از جانب حکومتیان در میانه بود؛ اندیشه ای که همچون مانعی عمل می کرد. در سند شصت ودوم کتاب «نامه های ارومیه» از قلم ولیعهد قاجار، محمدحسن میرزا در پاسخ نامه ای از جانب معزالدوله (نوه عباس میرزا) حاکم ارومیه و درخواست و پیشنهادهای او برای اصلاح امور شهر چنین نوشته شده است، «در هر حال معتقد به مقدرات الهی باشید که قبض و بسط تمام امورات در قبضه قدرت و مشیت اوست. انتشار بعضی اخبار موحشه و اقدامات مخلوق تغییری و تبدیلی در تقدیرات حق نخواهد داد. رحم و فضل خداوندی همه وقت شامل حال مردم است. البته راپورت امورات و پیشنهادات حضرات را سریعاً به عرض برسانید، بعد اقدامات مقتضیه به عمل آورید...» دولت عثمانی که وارد جنگ شد امنیت نقاط مرزی غرب ایران برهم خورد. کردها در یک سو به نام جهاد و مجاهدان در سویی دیگر بپا خاستند. عثمانی فرصت غنیمت دانستند و تجاوزهای خود را پی گرفتند و مجاهدان هم برای دفاع از کشور با روس ها وارد جنگ شدند. پس از آن که سپاه عثمانی به خاک ایران وارد شد، ارومیه تا چند سال بیش از هر جای دیگر روی امنیت را ندید. عثمانی ها در این میانه بر آن شدند از قوای کردها به نام جهاد بهره گیرند. آنها را از این رو به بهانه جهاد با ایرانیان و روس ها روبه رو می ساختند. جیلوها یا آشوری های عثمانی که موردحمایت نظامی روس ها بودند، به ایران آمدند و با اسلحه و تفنگی که روس ها می رساندند آماده هر تحرک نظامی شدند. پیش از آن که عثمانی وارد جنگ شود عثمانی ها از کوه ها پایین آمدند و با حمله به آبادی ها به کشتار و تجاوز و غارت دست زدند. مردم هراسان به شهر ارومیه وارد شدند و پناه گرفتند. کردهای عثمانی ها مدتی به غارت خود ادامه دادند تا این که روس ها آنان را با کشتار بسیار بیرون راندند. در رویارویی های بعد در پیرامون ارومیه، درحالی که نیروهای کمکی به کردها پیوسته بودند، روس ها شکست خوردند. روس ها سپس به ارومیه عقب نشستند و با حمایت نیروهای ایرانی، در شهر سنگر گرفتند. روس ها اما ناگهان نیروهای خود را از ارومیه بیرون کشیدند. این درحالی بود که عده ای از مسیحیان مقیم ایران که به یاری روس ها در برابر عثمانی ها برخاسته و علیه مسلمانان به اسلحه دست برده بودند از ترس به دنبال روس ها روانه شدند. زمستانی سخت بود. زنان و کودکان شان در این حال در راه آسیب دیدند و برخی کشته شدند. ناگهانی بودن خروج روس ها موجب شد همه مسیحیان از آن آگاه نشوند و برخی جا بمانند. احمد کاویان پور به نقل از احمد کسروی در کتاب تاریخ رضائیه یا ارومیه می نویسد «از 45 هزار تن تنها ده هزار تن با روس ها رفتند و بقیه که بازماندند همین که از آمدن عثمانی ها آگاه شدند در قریه ها خانه های خود را رها کرده رو بشهر نهادند و بباغ بیمارستان درآمده و بسرای موسیونرهای خارجی پناهنده شدند. تنها دو آبادی گوی تپه و گلپاشین خالی نشد، اهالی شهر در این هنگام نیز از کمک و مهربانی مضایقه ننمودند و بسیاری از ایشان را چه در شهر و چه در آبادی ها بخانه های خود آورده در نگهداری آنها کوشیدند». در این مهلکه، بیماری های واگیر چون تیفوس و وبا نیز بر مشکلات افزود. عده ای بسیار از مسلمانان و مسیحیان ارومیه بر اثر این بیماری از میان رفتند. با خالی شدن ارومیه از نیروهای روس بار دیگر عثمانی ها فرصت را غنیمت دانسته، به شهر و آبادی های پیرامونش وارد شدند و تاخت وتاز خود را از سر گرفتند. نیروهای عثمانی در این حال به ارومیه نزدیک می شدند تا جایگزین روس ها شوند. رشیدبیگ، سردسته قوای عثمانی با ورود به شهر، عوامل خود را از تاخت وتاز منع کرد. حاکم ارومیه که با روس ها ساخته بود در شهر نبود و همراه آنها رفته بود. شهر از این رو به دست عثمانی ها افتاد. افزون بر آمدورفت این نیروها در ارومیه، آشوری ها نیز از هراس نسل کشی عثمانی ها پا به فرار گذاشتند و به سوی ایران آمدند. این درحالی بود که آنها پشتیبانی از روسیه را پیش گرفته بودند. بهره گیری دو سوی جنگ از گروه های قومی حاضر در این زمان، صحنه زدوخوردها را خونین تر می کرد. مردم ارومیه از این رو بسیار آسیب دیدند و کشته شدند.
دوشنبه ، ۲۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه شهروند]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]