واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: جایگاه انسان در شهر چیست؟ آیا این شهر جایی هست که به آن حس تعلق داشته باشیم؟ پاسخ به این پرسش ها نیازمند رویکرد بنیادین و همه جانبه نگر تحت عنوان بازخوانی هویت ایرانی است. اما ایرانی کیست؟ ایرانی مسلمان کیست؟ ما در این شهر چگونه باید زندگی کنیم تا هویت شهری ما به حس تعلق بیانجامد. هنوز هم فامیلی اکثر ایرانی ها به محل تولدشان بازمی گردد، جایی که به آن حس تعلق داشته اند، اما در شهر امروز ما آیا کسی می تواند بگوید من پردیسی هستم؟ کسی می تواند بگوید من پرندی هستم؟ اینها چه حس تعلقی ایجاد می کند؟ هویت است که توان و محرکه اصلاح زندگی را در خود دارد، ولی هویت سازی کار آسانی نیست. در چالش جهانی شدن مفهومی وجود دارد با عنوان “از جا کنده شدن”که به مثابه یک چالش بسیار جدی در برابر هویت است و جامعه را با ریسک های بالایی مواجه می کند. در جوامع سنتی مفهومی به نام از جا کنده شدن نبود و بسیاری از تعارض های زندگی انسان در چارچوب بستر فرهنگی سنتی مدیریت می شد، ولی در جهانی که انسان ها همگی از جا کنده شده اند، معلوم نیست چه کسی متعلق به کجاست؟ منافع کجاست؟ در این جهان سیال، جامعه پُر از ریسک های متنوع است و دانستن اینکه ما کجای جهان قرار داریم بحثی بسیار پیچیده و البته ضروری است. بخش عمده ای از منازعات جهان مربوط به “بازیابی هویت اقوام” است. اما خیلی ها تصور می کنند وقتی جریان جهانی شدن صورت می گیرد، جهان به سمت صلح بیشتری می رود، درحالی که همان قدر که آگاهی افزایش پیدا کند، تمایل برای بازتعریف و تلاش برای جایابی جدید از سوی اقوام و کشورهای مختلف تعارضات بیشتری را درپی می آورد. در این وضع، اگر به بحث هویت به عنوان لنگرگاه اصلی برای پاسخ دادن به چالش های شهرنشینی در ایران بازگردیم و در آن متوقف شویم، آنچه می توانیم حول مفهوم ایران به آن متصل شویم چیست؟ قوی ترین ریسمان ما، اندیشه ” ایران شهر” است. مفهومی که نه مختص یک مکان، بلکه مبنای یک هویت است. ریسمانی که می توانیم با درنظر داشتن ملاحظاتی چند به آن چنگ بزنیم. در منطقه ای که ما در آن زندگی می کنیم، هم تمدن مصری از بین رفته، هم تمدن روم، هم آناتولی و دیگران. تنها تمدنی که از میانِ آن همه تاریخ و فرهنگ خاوری باقی مانده همین تمدن ایرانی و پارسی است. این واقعیت نشانگر آن است که ویژگی منحصربفردی در این تمدن وجود دارد که در طول هزاران سال توانسته روی پای خود بایستد. آنچه بر فراز تاریخ دوام خود را نشان داده و توانسته بر سریر ارزش های ذاتی، ثبات خویش را حفظ کند، “قدرت سازگاری با محیط” است. ایرانی، قدرت سازگاری با تحولات جهانی را دارد و این قدرت سازگاری توانگری بایسته ای است که توجه به آن می تواند مبنای حل تعارضات بزرگ شود. فردوسی نخستین کسی بود که راه بازتعریف اندیشۀ “ایران شهر” را در شاهنامه برگزید. او در مخمصۀ ظلم خلفای عباسی و تکه تکه کردن این سرزمین به دنبال آن بود که مبنای هویتی پیدا کند و با تکیه بر آن وحدت ازدست رفتۀ قومش را بدان بازگرداند. حالا هم اگر از کسی بپرسید “اندیشه ایرانی؟ ” نخستین انتخابش همین اندیشه خواهد بود. اما بازتعریف ایرانشهر چالش هایی هم پیش رو دارد:نخست اینکه برخی ایران شهر را در برابر اسلام شهر قرار می دهند، درحالی که این یک رویارویی واهی است. اگر به اندیشۀ ملک الشعراء بهار یا مرحوم مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» بازگردیم، خواهیم دید که اسلام شناسی اصیل، هویت تمدن کهن ایران را به رسمیت می شناسد و نشان می دهد که این تمدن کهن تا چه حد به کمک تمدن جدید اسلامی آمده و چگونه به اندیشه اسلامی برای ترویج و گسترش کمک کرده است. چالش بعدی، در درون هویت ایرانی مستتر است و آن هویت لایه لایه ایرانیان است. شما ایرانی هستید اما می توانید تهرانی باشید، می توانید کاشانی باشید، می توانید کارمند دولت یا بازاری باشید، می توانید در مشاغل مختلف شاغل یا در منصب های مختلف مسئول و به ادیان گوناگون معتقد باشید. بنابراین باید در حفظ این تعامل کوشش کرد نه در تقابل. بنابراین امروزه، با سه سنگِ محک، باید اندیشۀ ایران شهری را سنجید و غبار تردید و تاریخ را از چهرۀ گوهر این اندیشه زدود. نخستین سنگ محک، اسلام دین اکثریت مردم ماست. گام دوم سنجیدن آن با مفهوم مدرنیته در جهان امروز است و سوم، پدیدۀ جهانی شدن. پس وقتی از ایران شهر حرف می زنیم، از اندیشه ای سخن می گوییم که سازگار با اسلام و مدرنیسم باشد و در عین حال بتواند در فرآیند جهانی شدن پایدار بماند. به این نکته باید توجه داشت:ایران همانند دیگر جوامع در دهه های اخیر به گونه ای فزاینده به سوی جامعه ای شهری در حال دگرگونی و تحول است. شهری شدن گرچه فرصت های نوینی را برای توسعه همه جانبه فراهم می آورد، اما شهرهای ایران زمین را با چالش هایی عمیق و گسترده مواجه کرده است. در ایران طی شصت سال گذشته ۱۳۳۵-۱۳۹۴شاهد افزایش بی سابقه شهرها و جمعیت شهرنشین هستیم، بطوری که جمعیت شهرنشین کشور در دوره مذکور بیش از ۸برابر شده است. این افزایش جمعیت شهرنشینان نه تنها شهرها را به لحاظ کمیت خدمات رسانی دچار بحران کرده که به لحاظ کیفی هم موجی از گم گشتگی های اجتماعی و فرهنگی و چالش های اقتصادی و سیاسی را به همراه داشته است. این چالش ها که شاید تجددگرایی در ایران و تغییر ساختار شهرها در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، نقطه آغازین شکل گیری آن ها باشد، در سه زمینه قابل زندگی بودن، حرکت و کالایی شدن شهرها نمایان شده اند. هرچند موج افزایش جمعیت آرام آرام کاهش می یابد، اما چالش ها همچنان پابرجاست. در این میان، سیاست های اقتدارگرایانه به سبب ناهماهنگی ارکان توسعه، اقدامات بخشی ازسوی نهادها، تصدی گری و تداخل وظایف آن ها موفق نبوده و نهایتاً شهرها را باناکارآمد ی های فراوانی مواجه ساخته است. در چنین شرایطی به نظر می رسد که بازخوانی و بازآفرینی اندیشه ایرانشهری در چارچوب یک دستور کار شهری جدید در روزگار معاصر، بتواند از طریق بازتعریف هویتی، فرایندی و ساختاری، چارچوبی بنیادین را برای خروج از چالش های معاصر شهرهای ایران فراهم آورد. اندیشه ایران شهری مبتنی بر تحول در سبک زندگی ایرانیان و باز تعریف نقش و کارکرد شهرها در بستر تاریخی و شرایط ایران معاصر است. رویکردی که می تواند توسعه پایـدار شهرها را دربر داشته باشد و مـنـجر به حل تعارض ها شود. اندیشه ایران شهری فراتر از پذیرش هویت های قومی، ناظر بر وحدت در عین کثرت، با پذیرش هویت های متنوع و متکثر، بدون حذف یا سرکوب در چارچوب هویت و وحدت ملی است. برای بازگشت به اصل خویش و دوباره چشم گشودن به دنیای ایران فرهنگی، اندیشه ایران شهری می تواند ما را به آینده ای روشن و قابل حصول رهنمون شود. اندیشه ای که بر پایه عدالت، تساهل و همزیستی مسالمت آمیز، غمخواری همسایگان و مسئولیت در برابر آنان استوار است. پذیرش حق توسعه برای همه ساکنان حوزه ایران شهر فرهنگی در هر کجا که زندگی می کنند یک اصل کلیدی است. در دنیای امروز حرکت و قابلیت زندگی در شهرها جلوه های برجسته عدالت شهری است که حرکت پویایی و حق دسترسی به شهر را تأمین می کند و کیفیت زندگی و محیطی سالم برای رشد فضائل اخلاقی و انسانی فراهم می سازد. برای زندگی نسل های امروز و آینده این سرزمین تنها یک ایران وجود دارد؛ پس می بایست که آن را آراسته و از آن حفاظت کنیم و برای تحقق این منظور بازخوانی و بازآفرینیِ شهری که به آن تعلق داریم بایسته به نظر می رسد. بی شک تحقق این مهم در حوزه معماری و شهرسازی، چگونگی سبک زندگی و حتی در حوزه های سیاست ورزی، کشورداری و فرهنگی منجر به مدیریت تعارض و قدرت بازتعریف ایران و ایرانیان در دنیای جدید خواهد شد. توجه به اثر و نقش اندیشی ایران شهری در حفظ پایداری ایران در برابر حوادث و رفع چالش های پیشرو سیاستی کارآمد در تحقق و اهداف توسعه شهری است. ادامه دارد
شنبه ، ۲۳آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]