واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
زندی: از حضور در ایران پشیمان نیستم
در روزهایی که فوتبال ایران با دلبستن به برانکو ایوانکوویچ، به صعود بیدردسر به جامجهانی امیدوار شده بود، حضور یک ایرانیالاصل خوش بر و رو به نام فریدون زندی همهمان را خوشحال کرده بود.
روزنامه شهروند: در روزهایی که فوتبال ایران با دلبستن به برانکو ایوانکوویچ، به صعود بیدردسر به جامجهانی امیدوار شده بود، حضور یک ایرانیالاصل خوش بر و رو به نام فریدون زندی همهمان را خوشحال کرده بود. با گذشت نزدیک به ١٠سال جمله بهیادماندنیاش هنگام ورود به ایران هنوز ملکه ذهنمان است: «اومدم، خیلی خوش اومدم»! حالا بعد از سالها زندی که هرگز نتوانست دوران طلاییاش در فوتبال آلمان را در ایران تکرار کند، تصمیم به خداحافظی گرفته است. او با بازوبند کاپیتانی کایزرسلاترن به ایران آمد اما حالا که دوباره راه آلمان را در پیش گرفته، هیچ توشهای به همراه ندارد. خودش هم از شرایط پیش آمده ناراضی نیست.
دلیل خداحافظی
زندی گفتوگوی خود را با صحبت درباره تصمیم اخیرش آغاز کرد: «بعد از مصدومیتی که نزدیک به دوسال پیش در الاهلی برایم پیشآمد، روزهای سختی را سپری کردم. آنزمان خیلیها میگفتند باید همین حالا فوتبال را کنار بگذاری اما میخواستم برگردم. با کمک باشگاه الاهلی و همسرم خیلی زودتر از آنچه پزشکان تصور میکردند، بهبود پیدا کردم و توانستم دوباره پا به توپ شوم. تمرینات زیادی انجام دادم و آماده بازی کردن بودم ولی پیشنهاد خوبی به من نشد. در یک برهه استقلال، در یک برهه پرسپولیس، در یک برهه هم تیمهای شهرستانی به من پیشنهاد دادند. قصد رفتن به خارج از تهران را نداشتم و پیشنهاد سرخابیها نیز رسمی نبود. من هم وقتی دیدم شرایط اینطور است، تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفتم.»
پشیمان نیستم
فریدون زندی بعد از حضور در فوتبال ایران، هرگز دوران موفقی را سپری نکرد؛ آیا اگر زمان به عقب برگردد، باز هم چنین تصمیمی میگیرد؟ خودش میگوید: بله:«آدمها فقط یکبار زندگی میکنند و به نظرم باید پای تصمیماتشان بایستند. من آرزو داشتم به کشوری بیایم که پدرم در آن بزرگ شده بود. پدر من همیشه میگفت تو متعلق به یک کشور بافرهنگ هستی و من این مسأله را در ایران به خوبی احساس کردم. مردم ایران فوقالعادهاند و خوشحالم که تا آخر عمر مرا یک ایرانی مینامند. از نظر فوتبالی هم حضور در ایران برایم بد نبود. من با تیمملی ایران به جامجهانی رفتم و در باشگاهی هم اگرچه گاهی اوقات دچار بدشانسی شدم اما برایم خوشایند بود. شک نکنید من از سرنوشتی که خودم انتخابش کردم، پشیمان نیستم.»
توصیه به دورگههای جدید
او به دورگههای کنونی تیمملی هم توصیه جالبی میکند: «الان دژاگه و قوچاننژاد بازیکنان خوبی هستند که در تیمملی ایران بازی میکنند. من فقط از آنها میخواهم اجازه ندهند برخی افراد زیاد نزدیکشان شوند. برخی هستند که هدفی جز ضربه زدن به فوتبالیستهای ایرانی ندارند و بازیکنانی که در ایران بزرگ نشدهاند، باید این مسأله را خوب بدانند. شک ندارم اشکان و رضا دوباره میتوانند در سطح اول فوتبال اروپا بازی کنند.»
آغاز راه مربیگری
هافبک سابق تیمملی فوتبال ایران قصد دارد به صورت جدی مربیگری فوتبال را دنبال کند: «در کلاسهای مربیگری در آلمان نامنویسی کردهام. کلاسهایی که حدود یک سال زمان میبرد اما واقعا به صورت اصولی مربیگری را آموزش میدهند. جالب است که بدانید آکادمی موردنظر من همان آکادمی است که وحیدهاشمیان دورههای آموزشیاش را سپری کرده است. آنجا شرایط مهیاست و قطعا میخواهم روزی مربی بزرگی شوم. شک ندارم یکروز در کسوت مربی به ایران برمیگردم.»
از هواداران ممنونم
صحبتهای پایانی فریدون، تشکر از هواداران است: «روز پنجشنبه که خبر خداحافظیام را اعلام کردم، مردم زیادی به من محبت داشتند و در کامنتهای خود شرمندهام کردند. بسیاری از هواداران با وسایل ارتباطی مختلف با من تماس گرفتند و خوشحالم کردند. همین که هنوز هم در ذهن مردم باقی ماندهام، برایم کافی است و از آنها تشکر میکنم. امیدوارم بتوانم در بازگشتم به فوتبال ایران دوباره مایه خوشحالی آنها شوم.»
دورگههایی که رگ زدند
خداحافظی بازیکنی که در ٣٨سالگی با یکی از دلخراشترین مصدومیتهای تاریخ فوتبال آسیا به یاد آورده میشود، قصه پرغصه بازیکنان دورگه تیمملی در سالهای اخیر را زنده میکند. فریدون زندی با آن چهره فتوژنیک و یک مقطع کوتاه درخشان میتوانست بیش از اینها بدرخشد اما سرنوشتی مشابه سایر دورگهها یافت. یکی شد مثل رضا قوچاننژاد. زننده گل چهارمین صعود ایران به جامجهانی پس از دوران خوب در استانداردلیژ، حالا در تیم دسته پایینتر لیگ برتر انگلیس به حضور در نقش بازیکن جایگزین تیم چارلتون راضی است. دانیل داوری، شماره یک سابق تیمملی حالا در تیم دسته دومی آرمینیا بیلهفلد هم یک دروازهبان ذخیره محسوب میشود.
از امین و امید نظری سوئدی خبری در حد پر کردن فضای خبرگزاریها شنیده نمیشد و البته باید به آقایی به نام اشکان دژاگه هم اشاره کنیم؛ کسی که پس از قهرمانی همراه ولفسبورگ فلیکس ماگات حالا در العربی قطر، چند بازی یکبار گل میزند. امیر شاپورزاده پس از کلی هیاهو و چشم انتظاری به تیمملی هم دعوت شد اما به همان سرعتی که آمد، رفت و حالا سر بالایی گمنامی را با حضور در تیمی دسته دومی در آلمان به نام کیکرز اوفنباخ تجربه میکند. از بهرنگ صفری درخشان در مقطع کوتاهی در بازل، خبری در دسترس نیست؛ درست مانند استیون بیتآشور که در لیگ آمریکا حتی به اندازه بازیکنان درحال بازنشستگی این لیگ هم درخشش ندارد!
درجستوجوی یافتن دلیل برای ناکامی چنین بازیکنانی شاید بتوان به موضوع مهمی مانند عدم تطابق بین آنچه با آن بزرگ شدند باآموختههای جدید در فضای متفاوت اشاره کرد. بهطور مثال داوری سالها در آلمان به شیوهای خاص خو گرفته بود اما پس ازچند حضور در اردوی ملی، فضایی متفاوت از تئوریهای قبلی را به چشم دید و چون در فضایی رقابتی، فرصتی برای تطابق نیافت به سرعت رو به زوال رفت. زندی بیش از بقیه از این بابت ضربه خورد و حالا جدیدترین قربانی این موج است.
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]