تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820791297
وظیفه فیلسوف، صادقانه مطرح کردن مسائل است
واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه خراسان: گروه اندیشه- هر انسانی، هدف از زندگی و در واقع فلسفه زندگی را به نوع خاصی تعریف می کند. برخی اعتقاد دارند که باید فلسفی زندگی کرد و برخی دیگر می گویند زندگی فلسفی، دنیا را برایمان دشوارتر می کند. فردی مثل لودویگ ویتگنشتاین (فیلسوف اتریشی، 1889 ـ 1951م) زندگی معمول انسان ها را اصیل می داند و سؤالات فلسفی را نادرست می پندارد، اما در مقابل، عده ای زندگی را بر مدار پرسش های فلسفی ترسیم و این نوع زندگی را با اصالت تعریف می کنند و ارزش زندگی را به تأمل و تفکر در باب مسائل مختلف در این حوزه توصیف می کنند. آن چه در پی می آید گفت وگویی است که خبرگزاری فارس با دکتر کریم مجتهدی، چهره ماندگار فلسفه ایران و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره فلسفه زندگی و ارتباط زندگی انسان و تفکر فلسفی انجام داده است. زندگی فلسفی چه تفاوتی با زندگی روزمره دارد و اساساً چه ارتباطی بین فلسفه و زندگی است؟ به طور کلی می توانم بگویم که هر نوع موجود زنده ای، اعم از انسان، نبات، حیوان و ... خواه ناخواه تا زمانی که زنده است در حال انطباق با محیط خارجی است؛ بنابراین، زندگی یعنی انطباق با محیط خارجی. اگر این محیط خارجی مساعد باشد، آن جاندار نیز سالم می ماند و خشنود است. البته اینجا نمی خواهم وارد مسائل علمی بشوم، اما زمانی که هوا سرد است ما ناخودآگاه بدنمان می لرزد، این نوعی انطباق با محیط خارجی است، چرا که لرزش، باعث گرم شدن بدن ما می شود. بنابراین، اگر شرایط محیط به طور تام مناسب نباشد، وقتی یک ماهی از آب گرفته شود، خواهد مُرد؛ این قانون طبیعت است. چرا که زندگی در جهت حفظِ خود کار می کند. در نهایت، زندگی یعنی کوشش برای حفظ خود و این صیانت ذات و مشخصه زندگی است. با این حال، باید بدانیم که فلسفه و تفکر، جنبه انطباقی مستقیم با انسان ندارند. تفکر از ابتدا نزد انسان وجود داشته، به این دلیل که انسان حیوان ناطق است و این نطق، همان تفکر اوست. انسان دارای زبان و ذهن است و کوشش می کند تا درباره شرایط زندگی اش فکر کند و تدابیری بیندیشد. این انطباق و کوشش نیز برای پیدا کردن راهی بهتر در مسیر زندگی است. بنابراین، درباره انسان و فلسفه زندگی اش باید به محیط اجتماعی هم فکر کنیم. انسان موجودی است که در اجتماع زندگی می کند. زندگی انسان گله وار نیست. هر انسانی با نحوه تفکرش در جهت بهبود زندگی خود کوشش می کند و با افراد جامعه ارتباط دارد و اینجاست که تفکر به کمک او می آید. پس تفاوت یک فیلسوف و انسان عادی در چیست؟ فیلسوف انسانی است که به لحاظ فکری، تنها به تفکر درباره خودش نمی پردازد و تلاش می کند به تفکری برسد که آن تفکر، قابل تعمیم باشد. بنابراین، یک فیلسوف به این نکته فکر نمی کند که چه کند تا پول بیشتری بگیرد، هرچند معیشت نیز بخشی از زندگی اوست، اما اصل قضیه این است که تفکر کلی تری پیدا کند تا در زندگی اجتماعی، برای بشریت اعتبار بیشتری داشته باشد. بنابراین، فیلسوف تلاش می کند راهی پیدا کند تا وضع بهتری برای زندگی افراد ایجاد کند. این فلسفه، به نوعی با فلسفه اخلاق، رفتار، سیاست، تاریخ و ... مرتبط می شود. بنابراین، تفکر فلسفی بیشتر جنبه توجه به آینده و آینده پژوهی را دارد؟ تفکر فلسفی نظر به آینده دارد؛ حتی اگر به گذشته هم رو می کند، باز به این دلیل است که فلسفه جنبه آرمانی دارد. البته من نمی گویم که چنین تفکری حتماً به موفقیت می رسد، اما فیلسوف تلاش می کند تا به موفقیت برسد. فیلسوفان بزرگی هستند که تلاش می کنند افکار افراد را متقاعد کنند. برخی از این ها کمتر تلاش می کنند و برخی هم فراموش می کنند و فراموش می شوند، اما عده ای هم هستند که پس از یک دوره فراموشی، افکارشان در ویترین قرار می گیرد. برخی اعتقاد دارند اگر پرسش فلسفی در زندگی انسان مطرح شود، دنیا برای انسان دشوار می شود یا این که زندگی روزمره ما چه اشکالی دارد که بخواهیم به دنبال زندگی فیلسوفانه برویم. نظر شما در این باره چیست؟ زندگی روزانه ما حالت انطباقی دارد، ولی در هر صورت گذراست. ما هر روز با مسائل جدیدی در تاریخ روبه رو می شویم و خواه ناخواه، این مسائل ما را به تفکر وا می دارد و از خود می پرسیم این مسئله چیست؟ بنابراین، فرق یک انسان عادی و فیلسوف این است که فیلسوف در یک زمان، ذهنش فضای وسیع تری را در نظر می گیرد و انطباق بیشتری با محیط اکنون پیدا می کند و تفکر می کند که چه کار کنیم؟ وضع انسان چگونه بهتر می شود و ملاک های ارزش گذاری زندگی او چیست؟ به اعتقاد شما چه چیز رابطه نابسامان انسان و دنیای امروز را بهبود می بخشد؟ من تصور نمی کنم فیلسوف بتواند زمان حال و آینده زندگی انسان را بهبود ببخشد؛ چرا که به عقیده بنده، قدرت فیلسوف کمتر از تصور شماست. با این حال، طرح درست مسائل که فیلسوف عهده دار آنهاست، می تواند به ما برای یافتن راه حل های بهتر کمک کند. یک فیلسوف سعی می کند مسائل را درست مطرح کند. تا زمانی که مسائل درست مطرح نشود، راه حل صحیح به دست نمی آید. فیلسوف تلاش می کند حضور تفکر را ثابت کند. بنابراین، بنده توهمی راجع به فیلسوف ندارم که بگویم می تواند مسائل را بهبود ببخشد، ولی فیلسوف واقعا تلاش می کند مسائل را بهتر مطرح کند. یک فیلسوف سعی می کند صادقانه مسائل را مطرح کند و حضور تفکر را ثابت کند، نه اینکه شرایط زندگی انسان را بهبود ببخشد. آیا می توانیم به ظهور تفکرات فلسفی، مانند آن چه در گذشته وجود داشت، خوش بین باشیم؟ اولا یک تفکر هیچگاه وجود ندارد، بلکه تفکرات مختلف، نحله ها و تشدد افکار وجود دارد. آنچه می توان به آن امیدوار بود این است که فرهنگ طوری نزد افراد در دنیا پیشرفت پیدا کند که دست کم، ما با آگاهی بیشتر و با عمق بهتری مسائل را درک کنیم. این حرف هایی که می زنم همه تکرار گذشته هاست، اما بازهم می گویم که باید بتوانیم مسائل را درست مطرح کنیم. در حال حاضر برخی از کشورهای دنیا هستند که مسائلشان را بسیار درست و دقیق مطرح می کنند و در مقابل، کشورهایی هستند که قادر نیستند مسائل را درست مطرح کنند یا آنقدر سیاست زده هستند که این سیاست زدگی به فیلسوفانشان اجازه نمی دهد که به عمق مسائل بروند و این مسئله همیشه بوده است و خواهد بود. مهم ترین نکات فیلسوف انسانی است که به لحاظ فکری، تنها به تفکر درباره خودش نمی پردازد و تلاش می کند به تفکری برسد که آن تفکر، قابل تعمیم باشد. تفکر فلسفی نظر به آینده دارد؛ حتی اگر به گذشته هم رو می کند، باز به این دلیل است که فلسفه جنبه آرمانی دارد. طرح درست مسائل که فیلسوف عهده دار آنهاست، می تواند به ما برای یافتن راه حل های بهتر کمک کند. یک فیلسوف سعی می کند صادقانه مسائل را مطرح کند و حضور تفکر را ثابت کند، نه اینکه شرایط زندگی انسان را بهبود ببخشد.
شنبه ، ۱۶آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]
-
گوناگون
پربازدیدترینها