تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هنگامى كه مؤمن بر صراط مى‏گذرد، و مى‏گويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. ناگاه زبان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827695904




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«قرارداد کنسرسیوم»؛ توافقی که «فتح الفتوح» نامیده می شد!


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری دانشجو: تاریخ دو قرن اخیر سرزمینمان مملو است از عهدنامه ها، قراردادها و توافق نامه های ننگینی که هر یک بخشی از منافع و حاکمیت ملی کشورمان را به تاراج داده است. جالب آنکه در قریب به اتفاق این موارد، امضاء کنندگان توافق های ننگین، آن را «بزرگترین دستاورد تاریخ»، «فتح الفتوح» و «افتخارآمیز» نامیده اند. اما گذشت زمان نشان داده که آنچه در زمان امضاء فتح الفتوح نامیده می شده درحقیقت به حراج گذاشتن منافع ملت بوده است.گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، تاریخ دو قرن اخیر سرزمینمان مملو است از عهدنامه ها، قراردادها و توافق نامه های ننگینی که هر یک بخشی از منافع و حاکمیت ملی کشورمان را به تاراج داده است. جالب آنکه در قریب به اتفاق این موارد، امضاء کنندگان توافق های ننگین، آن را «بزرگترین دستاورد تاریخ»، «فتح الفتوح» و «افتخارآمیز» نامیده اند. اما گذشت زمان نشان داده که آنچه در زمان امضاء فتح الفتوح نامیده می شده درحقیقت به حراج گذاشتن منافع ملت بوده است. کودتای تاسف بار ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقطه عطفی تعیین کننده در سلطه سراسر گسترش یابنده و بدون رقیب آمریکا بر ایران (در شئون مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و حتی فرهنگی) طی ۲۵ سال و در واقع دوره پایانی حیات رژیم استبدادگرا، مردم ستیز، قانون گریز و سلطه پذیر پهلوی بود. در این میان آنی ترین و در عین حال از منظر سلطه جویان آمریکایی و انگلیسی شیرین ترین نتیجه این کودتای شرم آور و غیرانسانی در بلااثر شدن و نادیده گرفته شدن قانون و نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران و انعقاد قرارداد کنسرسیوم نفت ایران متبلور گردید. قطعاً نمی توان سیاست های نفتی دودمان پهلوی را در سال های میانی دهه ۵۰ محدود و منحصر کرد. سیاست های پهلوی اول و دوم در این عرصه خطیر، فراز و فرودهای فراوانی داشته که گاه، همچون کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ با منافع بیگانگان در پیوندی عمیق بوده است. دست کدخدا به نفت ایران رسید به دنبال کودتای 28 مرداد بود که آمریکاییان پس از حدود پنجاه سالی که به طور پیدا و پنهان، در سودای سهیم شدن در منابع سرشار نفت ایران بودند و در این راستا، بارها، تلاشهای سلطه جویانه آنان، عمدتاً، از سوی رقبای انگلیسی آنان برای حضور در مناطق نفتی ایران و نیز دولت روسیه تزاری و سپس شوروی عقیم مانده بود، بالاخره اولین پاداش بزرگ خود را از قبل مشارکت تعیین کننده در جریان کودتای ۲۸ مرداد، که به معنای به اسارت گرفتن ملت ایران بود، در جریان عقد قرارداد ستم کارانه کنسرسیوم از نفت ایران دریافت کردند. قرارداد کنسرسیوم برای ملت ایران مصیبت بار بود. علاوه بر این که دستاورد نهضت ملی شدن نفت ایران، به رغم برخی ظاهر سازیها، یکسره نادیده گرفته شده بود، شرایط تحمیل شده بر ملت ایران به مراتب بدتر از قرارداد گس ـ گلشائیان بود، که در سالهای پایانی دهه ۱۳۲۰ با شرکت نفت انگلیس و ایران منعقد شده، ولی مجلس شورای ملی آن را رد کرده بود. با آغاز نهضت ملی شدن نفت؛ انگلستان که دست خود را از نفت حراج ایران کوتاه می دید، اقدامات گوناگونی کرد تا جلوی ملی شدن نفت را بگیرد. تهدید به حمله نظامی، شکایت به سازمان های بین المللی و سرانجام تحریم های شدید اقتصادی و نفتی از این اقدامات بود. غلتیدن در آغوش کدخدا سرآغاز سقوط در این میان مصدق که تمام همت خود را بر حذف رقبای داخلی متمرکز کرده بود و از طرفی انگلستان را تنها دشمن خارجی می دانست، عجولانه و با چشمان بسته خود را به آغوش دولت آمریکا انداخت. او آمریکا را دولتی طرفدار دموکراسی و حقوق ملت ها می دانست غافل از اینکه «سگ زرد برادر روباه» بوده و آمریکا چهره ی جوان شده ی استعمار انگلیس است. با سقوط دولت مصدق به علت کودتای ۲۸مرداد و روی کار آمدن سرلشکر زاهدی (که اینک به درجه ی سپهبدی ارتقاء یافته بود) و بروز بحران های اقتصادی بر اثر فشارهای اقتصادی ناشی از قطع جریان نفت و فشارهای سیاسی بین­المللی، دولت ایران درصدد برآمد تا زمینه های لازم و مناسب را برای استقرار روابط مجدد با بریتانیا فراهم آورد و برای حل معضل نفت راه چاره ای بیاندیشد. دولت جدید برای صدور نفت به بازارهای بین المللی با دو مشکل مواجه بود: یکی احساسات عمومی در داخل ایران که هر نوع راه حلی فقط در چارچوب قانون ملی شدن نفت را قابل قبول می دانست و دوم مشکل یافتن بازارهای فروش نفت در سطح بین المللی. امضای قراردادی که از پیش تنظیم شده بود هرچند موضوع تقسیم غنایم نفت ایران، از مدتها قبل از وقوع کودتا حل شده بود و کودتاگران آمریکایی و انگلیسی پس از توافق نهایی بر سر تقسیم دوباره حوزه های نفتی ایران فرایند طراحی و نهایتاً اجرای کودتا را طی کرده بودند، با این حال، مذاکرات آشکارتر آنان بر سر نفت ایران مدت کوتاهی پس از آغاز زمامداری زاهدی -نخست وزیر کودتا- شروع شد و در این میان، البته دولت کودتایی ایران در روند تدوین و تنظیم قرارداد، که در واقع تقسیم غنایم نفت ایران توسط شرکتهای نفتی آمریکایی، انگلیسی و دو شرکت نفتی هلندی و فرانسوی بود، هیچگونه نقشی نداشت. در واقع نمایندگان ایران فقط باید توافقات شرکتهای نفتی و نمایندگان سیاسی آمریکا و انگلستان بر سر نفت ایران را تأیید و امضا نموده و برای تصویب نهایی به مجلس شورای ملی (دوره هجدهم) و مجلس سنا بفرستند، که قریب به تمام نمایندگان آن دو مجلس توسط دولت زاهدی و شخص شاه برگزیده شده بودند و اکثری از آنان روابط پیدا و پنهان دیرپایی با سیاست دو کشور آمریکا و انگلستان در ایران داشتند. امضای منویات غرب بدون کم و کاست و غالب کردن آن به نام توافق و فتح الفتوح البته بعدها نیز توسط دولت ها مختلف ادامه یافت و حتی مواردی از آن دهه ها بعد و در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز اتفاق افتاد. فواد روحانی که در جمع نمایندگان دولت کودتایی زاهدی با نمایندگان کنسرسیوم مذاکره می کرد، درباره نقش بلااثر نمایندگان ایران در جریان عقد قرارداد کنسرسیوم چنین اظهارنظر کرده است : «علی امینی شخصاً از تورکیلد ریبر نماینده دولت آمریکا که در مذاکرات حضور داشت، در مورد خط مشی ای که دولت ایران در قبال مسئله نفت بایستی دنبال کند نظرخواهی نمود. آقای تورکیلد اظهارداشت: دولت شما از سه راه یکی را باید انتخاب کند. یا نفت را به مقدار ناچیزی به شرکتهای مستقل بفروشد، یا وام گرفته و غرامت شرکت نفت انگلیس و ایران را بپردازد و یا بالاخره با شرکتهای بزرگ سازش نماید. آقای امینی گفت: ما از شما که مشاورمان هستید، می خواهیم نظرتان را در این باره به ما بدهید. مراجعه ما به شما همانند مراجعه بیمار به پزشک است. آقای تورکیلد ریبر جواب داد: خوب مثالی آوردید. ما معالج شما هستیم و به علت درد شما پی برده ایم. نسخه مداوای شما قبول شرایط کنسرسیوم است». توافقی بر پایه ی یک دروغ بزرگ قرارداد کنسرسیوم که بنیانش بر سقوط نهضت ملی نفت بنا شده بود، نتیجه یک غلبه «تئوریک» بود؛ تئوری که به دروغ به مردم القاء می کرد با توافق با آمریکا هم استقلال به دست خواهیم آورد و هم دارایی . وقتی که قرارداد کنسرسیوم برای تصویب به مجلس شورای ملی ارائه شد، افراد موثر مجلس از نمایندگان خواستند «بدون اتلاف یک دقیقه وقت» آن را تصویب کنند. محمدرضا پهلوی که خوشحال از تعمیق روابط با کدخدا بود، این قرارداد را «معاهده ای شرافتمندانه و منصفانه» دانست که بهتر از آن را نمی توان بدست آورد . دکتر علی امینی یکی از حقوقدانهای دولت وقت نیز ضمن نطقی در مجلس تصریح کرد: «بهتر از این قرارداد نمی توانستیم بدست آوریم». بدین ترتیب و درحالی که حکومت کودتا بیهوده تلاش می کرد چنان وانمود سازد، که اصل ملی شدن نفت ایران در جریان قرارداد کنسرسیوم لحاظ شده است، هوارد پیج که به نمایندگی از شرکتهای نفتی و نیز دولتهای آمریکا و انگلستان قرارداد کنسرسیوم را با حکومت کودتا امضا کرده بود، در مفهوم و معنای واقعی پذیرفته شدن ملی بودن نفت ایران این تعبیر را به کار برد: «مثل این است که شما اتومبیلی داشته باشد که مالکیت قانونی آن متعلق به شما باشد ولی حق استفاده از آن را برای همیشه به دیگری واگذار کنید». مفاد قراردادی که دولت وقت با انگلیسی ها و آمریکایی ها بست و به قرارداد کنسرسیوم یا به اعتبار امضاکنندگانش، «امینی-پیچ» نام گرفت، ذلت بارتر از مفادی بود که بارها روی میز دولت پیشین گذاشته شده بود و این دولت نپذیرفته بود. حتی برخی بر این باورند که «شرایط قرارداد کنسرسیوم به مراتب از شرایطی که لرد استوکس در مرداد ۱۳۳۰، به مصدق پیشنهاد کرده بود نیز بدتر بود.» از آنجایی که برغم تمام سرکوبگریهای حکومت، دامنه مخالفتهای عمومی با قرارداد استعماری و تحقیرآمیز کنسرسیوم گسترده بود: «ایران و آمریکا توافق کردند که از انتشار قسمت هایی از جزئیات توافق بین کمپانی های نفتی خودداری کنند و آلن دالس وزیر خارجه آمریکا گفت: این خطر وجود دارد که انتشار مدارک مزبور وسیله به دست عوامل بی مسئولیت بدهد که آنها را علیه ایالات متحده آمریکا و متحدانش به کار برند. و افزود: دولت ایران هم موافقت کامل خود را به علنی نساختن بعضی مدارک مربوط به حل مسئله نفت اعلام داشته است. از جمله توافقهای محرمانه یکی این بود که میزان تولید نفت را کنسرسیوم تعیین نماید. دیگر آن که کلیه پرداخت ها از دلار به لیره استرلینگ تبدیل و آنگاه به دولت ایران پرداخت شود تا از آن رهگذر نیز سودی عاید خزانه انگلستان گردد . » استقلال فعلا زود است دولت زاهدی ثمره «اندیشه» ای بود که اعتقاد داشت، استقلال، فعلا برای مملکت زود است. فضل الله زاهدی هیچگاه نگفت که روند ملی شدن نفت را متوقف خواهد کرد. دولت کودتا هیچگاه به مخالفت با اصل ملی کردن سرمایه های ملی اذعان نکرد اما ریاکارانه دم می زد که «امکان رسیدن به راه حلی که خواسته های ملی ایرانیان را تامین نماید وجود دارد و آن راه حلی است که بر اساس عدالت و تساوی حقوق طرفین پی ریزی شده باشد و سرافرازی و منافع دو طرف را حفظ نماید.» این عبارات، بیان دیگری بود از تعبیر «توافق برد – برد» که بعدها در ادبیات سیاسی ایران بسیار مورد استفاده قرار گرفت. این، همان نقطه ای بود که قدم ها را سست می کرد و مشت های گره کرده را از هم می گشود. طبیعی است که مردم ترجیح می دهند هم مستقل باشند و هم دارا، و اگر کسی بیاید که هرچند خوش خیالانه به آن ها بگوید هر دوی این ها را فراهم می کند به او رغبت نشان دهند. اما اینکه این قول و وعده چقدر پشتوانه دارد، به قضاوت و حافظه تاریخی دقیق و عمیقی نیاز دارد؛ حافظه تاریخی که شاید در آن روزگار وجود نداشت . اما امروز برای ما در حکم تجربه ای تلخ اما ارزشمند و به شدت کارا محسوب می شود. حافظه ای که نشان می دهد آن تئوری فریبکارانه -به پشتوانه تبلیغ و سالوس سیاسی- «حاصل سه سال و نیم مبارزه مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت را نادیده می گرفت. در حقیقت کنسرسیوم، اصول مطرح شده در قانون ملی شدن را تامین نکرد و حتی از آخرین شرایطی هم که به حکومت دکتر مصدق پیشنهاد شده بود عقب تر رفت.» پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 57، ایران کلیه قراردادهاى خارجى از جمله قـرارداد ۱۳۵۲ ه‍ . ش ‍ (تـمـدیـد کـنـسـرسـیـوم ) را لغو کرد و از چهارده اسفندماه ۱۳۵۷ ه‍ . ش عملاً امتیازات اکتشاف ، استخراج ، پالایش و صدور نفت از کنسرسیوم سلب شد و در اختیار شرکت ملّى نـفـت ایـران قـرار گـرفـت. به دنبال آن، شرکت های حاضر در کنسرسیوم به دیوان داوری لاهه شکایت کردند. بعد از ۷ سال بررسی های قانونی، سرانجام ۲۷ آذر سال ۱۳۶۹ با صدور رای دیوان عالی لاهه، پرونده کنسرسیوم به صورت قانونی مختومه اعلام شد. اگرچه این قرارداد ننگین سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی لغو شد اما عدم توجه به تجربه های تلخ حاصل از آن و عوامل ایجاد کننده اش، می تواند بار دیگر توافق های ننگینی مشابه آن را به کشور تحمیل نماید.


چهارشنبه ، ۱۳آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن