واضح آرشیو وب فارسی:شهرآرا: اصولا انسان ها امکان رشد و پیشرفت نخواهند داشت؛ مگر با آگاهی از این امر که دارای منزلت برابر نسبت به سایر انسان های دیگر هستند. اگر فرد یا جامعه ای احساس خودکوچک بینی و حقارت نسبت به سایر کشورهای پیشرفته داشته باشد، قطعا توقع نخواهد داشت به مقداری که آن کشورهای قدرتمند پیشرفت کرده اند، پیشرفت کند. ما در نظام بین الملل به ویژه در بین کسانی که سکان دار این نظام محسوب می شوند، شاهد ظلم فاحشی هستیم که نوعی بی عدالتی همراه با برتری نژادی را در جامعه جهانی حاکم می کند؛ به گونه ای که یک نژاد می تواند آزادانه به هر جنایتی دست بزند و ملت های مظلوم دیگر حتی توان دفاع از خود را ندارند. پذیرش این تبعیض و بی عدالتی موجب تحقیر ملت ها خواهد شد و هر ملتی که این تبعیض و حقارت را پذیرا باشد، نه تنها پیشرفت نمی کند که حتی قدرت اداره خودش را هم نخواهد داشت. ما امروز در جامعه جهانی یک سرمایه داری لجام گسیخته را با سکان داری آمریکا در جهان مسلط می بینیم که با بی عدالتی و تحقیر ملت ها برای فروش کالاهای خود همراه است و جامعه سرمایه داری نیز به راحتی و بدون توجه به انتقادات کشورها، این روش را دنبال می کند. مذاکره کردن به معنی کوتاه آمدن نیست؛ ما می توانیم مذاکرات محدودی را با حفظ مرزبندی ها و حفظ روحیه دشمن شناسی دنبال کنیم، چنانچه این کار را تا به حال انجام داده ایم و توانسته ایم نتایجی هم داشته باشیم. بنابراین مذاکره به صورت سنجیده و هوشمندانه که با هدایت رأس نظام باشد، نه تنها مشکلی ندارد، بلکه می تواند به نفع ما نیز باشد، مانند مذاکره درمورد عراق، افغانستان و همین طور مذاکره بر سر مسئله هسته ای که با اجازه رهبری صورت گرفته است؛ اما درباره این تفکر که مرزبندی سیاسی ما با دشمنان بشریت و کسانی که ملت ها را به زنجیر می کشند در اولویت دوم قرار دارد و اولویت اول ما پرداختن به داخل است، باید گفت که این استدلال بسیار سست است؛ چراکه اگر ما دربرابر کشورهایی که می خواهند کشورها را تحقیر کنند و تحت امر خودشان دربیاورند، موضعی نداشته باشیم، هرگز در عرصه اقتصاد هم رشد نخواهیم کرد. حتی اگر ما امروز نتوانیم دربرابر زورگویی های آمریکا مقابله به مثل کنیم؛ (یعنی وقتی آن ها هواپیمای مسافربری ما را زدند، ما نه به لحاظ انسانی مجاز هستیم که مقابله به مثل کنیم و نه به لحاظ نظامی می توانیم این خسارت بزرگ را به گونه ای که مسئله غیرانسانی هم نداشته باشد، جبران کنیم) اینجا اسلام می گوید باید حداقل مرزبندی خودمان را با آن ها حفظ کنیم و بگوییم با گردن کشی و زورگویی آمریکا مخالفیم؛ اگرچه در حد شعار آرزوی مرگ آن نظام ناعادلانه باشد، یعنی اگر حتی قدرت نداشته باشیم، هم زمانی که خودمان را به لحاظ اقتصادی و نظامی قوی می کنیم، باید از نظام ظالمانه تبری بجوییم؛ چراکه اگر تبری نجوییم، کم کم به پذیرش یک نظام ظالمانه عادت می کنیم. لذا ما در ابتدای انقلاب با شعار مرگ بر آمریکا با مواضع ضدانسانی آمریکا مقابله می کردیم؛ اما امروز در مواضعی حتی در منطقه تقابل غیرمستقیم نیز داریم و توانسته ایم جلوی برخی گردن کشی ها را هم بگیریم. ملت هایی که یک نظام ظالمانه را پذیرفتند، یعنی خودشان را حقیر کردند و انسان حقیر هرگز نمی تواند در عرصه اقتصاد رشد کند؛ چرا که این حقارت مانع از نوآوری او می شود. یک انسان حقیر جرئت نمی کند در مسائل اقتصادی و صنعتی نوآوری داشته باشد. یک انسان حقیر شده جرئت و جسارت حرکت به سوی پیشرفت را ندارد؛ بنابراین این حرف، حرف پذیرفته شده ای نیست که ما اول خودمان را قوی کنیم، بعد درمقابل نظام ظالمانه موضع گیری کنیم. اگر این مرزبندی و نپذیرفتن حقارت صورت بگیرد، رشد هم امکان پذیر است. عباس سلیمی نمین
چهارشنبه ، ۱۳آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهرآرا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]