واضح آرشیو وب فارسی:بلدیه فردا: شرق نوشت: در مدل های مدیریت بحران موجود که در کشور به کار گرفته می شوند، چهار بحث اصلی وجود دارد: پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی و بازتوانی. اول، پیشگیری پیش از حادثه به آموزش و نحوه آموزش بستگی دارد؛ استفاده از رسانه های جمعی مانند تلویزیون، سایت های پربازدید، شبکه های اجتماعی، استفاده از آموزش در مدارس برای دانش آموزان و کارکنان ادارات و استفاده از آموزش برای مردمی که به رسانه ها به طور مداوم دسترسی ندارند. در گفتار یا به قولی در حرف، همه این آموزش ها داده می شود؛ ولی وقتی کوچک ترین حادثه ای پیش می آید، مشاهده می شود یا آموزش ها به دردنخور بوده یا در حادثه مشخصی کارایی نداشته یا اصلا آموزش داده نشده است و قطعا هنگامی که با باران های تابستانه و پاییزه کشته هایی داریم، نشان دهنده نبودِ آموزش است؛ چراکه آموزش مهم ترین کارایی خود را هنگام حادثه یا هنگام مانور نشان می دهد. وقتی مانور برای حوادث طبیعی در شهرهای حادثه خیز انجام نمی شود، یعنی آموزش داده نشده است. وقتی مردم فرق باران های حادثه خیز و باران های سیل آسا را با باران های بهاره تشخیص نمی دهند؛ یعنی آموزش وجود نداشته است. دوم، پیشگیری، الزاما پیش از بحران نیست، حین و پس از آن هم پیشگیری هست و تا حدی که توان امکانات، تجهیزات و نیروهای عملیاتی جواب گو است، باید به کار گرفته شوند که آسیب کاهش یابد؛ طبق تصاویر و گزارش های منتشر شده، امکانات در شرایط حادثه دیده نشده و از نیروهای امدادی حین بحران خبری نبوده است. هرچه هست فقط وعده هایی است که سریع تر از سرعت باران به فراموشی سپرده می شود و امدادرسانی هایی که فقط محدود شده است به پتو و لباس و خوراکی، که فعلا زنده بمانند تا «چه در نظر آید و چه قبول افتد». رئیس ستاد بحران کشور گفته است: دلیل اتفاق های این چنینی «ساخت وسازها و پروژه های عمرانی بدون مطالعه در کشور» است. خوب اینکه چیز جدیدی نیست همه می دانند که در ایران این اتفاق در روز روشن انجام می شود. کاری که ستاد بحران کشور باید انجام دهد این است که بداند در فلان منطقه، ساخت وسازها و پروژه های عمرانی بدون مطالعه، صورت گرفته است و برای آن برنامه ریزی کند، وگرنه اگر شرایط ایجاد سیل وجود نداشته باشد که سیل نمی آید. «از کرامات شیخ ما چه عجب، پنجه را باز کرد و گفت یک وجب» در ادامه مصاحبه گفته شده «هشدارهای لازم به مردم داده شده است»، مگر مردم می دانند که در شرایط بحرانی چه بکنند، مگر آموزش دیده اند، مگر امکانات و تجهیزات دارند و...، چه هشداری و به چه کسی داده شده است، واقعا مشخص نیست. درباره آمادگی و مقابله صحبتی نیست، چون مانور استاندارد انجام نمی شود که کسی آماده باشد. بازسازی و بازتوانی یکی از سخت ترین مراحل مدیریت بحران است که فراموشی مسئولان در این مرحله بیشتر اتفاق می افتد. مردم دچار حادثه ای شده اند؛ یا عزیزی را از دست داده اند یا مال خود را تلف شده می بینند، این مردم گناه نکرده اند که تقاص بی برنامگی را بپردازند. سوم، هزینه هایی از خسارت ایجادشده اعلام شده است. این هزینه های اعلام شده، برای مواردی است که مشاهده می شود؛ یعنی خانه ای، جاده ای، مدرسه ای و...، خراب شده است و برآورد هزینه می کنند؛ بنابراین آسیب کسب وکار، ازدست رفتن شغل هایی مانند دامداری و کشاورزی و ازدست رفتن امید به زندگی عشایر و...، را چه کسی و کجا باید حساب کند!!! برای هر حادثه طبیعی که در کشوری اتفاق می افتد، برنامه های مشخصی وجود دارد که در کجا و در چه زمانی حادثه رخ خواهد داد. اینکه بگوییم فلان حادثه دوره صدساله دارد، بی برنامگی دیگری است، چون اگر بدانیم که زمان دوره چندساله است، که یک قدم جلوتر رفته ایم و باید پیش بینی بهتری داشته باشیم؛ نه اینکه بگوییم صدساله است و شاید در دوره صدساله زندگی ما پیش نیامد. منظور از دوره در حوادث این است که آن اتفاق در آن دوره پیش می آید؛ یعنی از سال صفر تا سال صد یک بار اتفاق می افتد؛ ولی اگر در سال ٧٥ حادثه پیش آمد، دوره بعدی از همان سال ٧٥ در نظر گرفته می شود تا زمانی که حادثه بعدی رخ می دهد؛ بنابراین الزاما نباید منتظر عدد صد بمانیم، چون حوادث طبیعی معمولا حوادث ناشناخته ای هستند. چهارم، در ادامه گزارش ها آمده بود «مردم از عملکرد نیروهای امدادی ناراضی بوده اند»؛ اینجا یک سؤال خیلی مهم پیش می آید که وظیفه ستاد مدیریت بحران، هلال احمر، نیروهای امدادی و...، چیست؟ مگر نه این است که این عزیزان حقوق می گیرند که در شرایط بحرانی به فعالیت بپردازند؛ بنابراین اگر این عزیزان زحمت کش دچار غافلگیری شوند یا منفعل عمل کنند، مردم آسیب دیده چه باید بکنند. پنجم، در مجموع مدیریت بحران در ایران در همایش ها، کنفرانس ها و سمینارها، بحث هایی بی نهایت زیباست؛ اما در عمل از این همه زیبایی گفتار، عمل خاصی دیده نمی شود. هزینه کردن برای جلوگیری از شرایط بحرانی در کشوری مانند ایران که در آسیا از نظر حوادث شناخته شده طبیعی، رتبه چهارم و در جهان رتبه دهم را دارد، هزینه که به حساب نمی آید، «هیچ»، شاید حتی بتوان به آن به نوعی به صورت «درآمد» نگاه کرد؛ به این معنا که با هزینه خیلی کم از آسیب خیلی زیاد جلوگیری خواهد شد. به امید روزی که در کشور عزیزمان، ایران، کسی به دلیل حوادث طبیعی شناخته شده، دچار خسارت نشود.
سه شنبه ، ۱۲آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بلدیه فردا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]